شنل
فارسی به انگلیسی
cape, mantle, cloak
فارسی به عربی
راس
مترادف و متضاد
شنل، دماغه
فرهنگ فارسی
پوشاک گشادبی آستین که برروی لباس بدوش می اندازند
( اسم ) پوشاک گشاد و بدون آستین که روی دوش اندازند .
( اسم ) پوشاک گشاد و بدون آستین که روی دوش اندازند .
فرهنگ معین
(ش نِ ) [ روس . ] (اِ. ) پوشاک گشاد و بدون آستین که روی دوش اندازند.
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
پوشاک گشاد بی آستین که بر روی لباس به دوش می اندازند.
دانشنامه عمومی
شِنِل جامه ای است بدون آستین که به صورت پارچه ای بزرگ درست می شود و تنها قسمت پشت بدن پوشنده آن را می پوشاند.شنل تنها در قسمت گردن به بدن پوشنده وصل می گردد.
واژه شنل (به روسی: Шинель، تلفظ: شینِل) از زبان روسی وارد فارسی شده است، و در آن زبان به معنی پالتوی بلند نظامی است.
مشیری، مهشید، فرهنگ واژه های اروپایی در فارسی، تهران: نشر البرز، ۱۳۷۱خ.
واژه شنل (به روسی: Шинель، تلفظ: شینِل) از زبان روسی وارد فارسی شده است، و در آن زبان به معنی پالتوی بلند نظامی است.
مشیری، مهشید، فرهنگ واژه های اروپایی در فارسی، تهران: نشر البرز، ۱۳۷۱خ.
wiki: نیکلای گوگول نویسنده روس اوکراینی تبار. این کتاب در سال ۱۸۴۲ منتشر شد.
Gogol, Nicolai V. The Overcoat and Other Tales of Good and Evil. New York: W. W. Norton & Company, 1965
داستان شنل تأثیر زیادی بر ادبیات روسیه داشته است که این امر باعث گفتهٔ معروف شد که گفت: «ما همه از شنل گوگول درآمده ایم.»بر پایهٔ این داستان، نمایش نامه ها و فیلم های گوناگونی ساخته شده است.
داستان «شنل» به مقایسهٔ افتادگی و بردباری با اخلاق خارج ار نزاکت افراد بلندپایه می پردازد. شخصیت اصلی، آکاکی آکاکیویچ باشماچکین، یک کارمند دون پایه دولت است که داستان خرید شنل نو از سوی او و دزدیده شدن آن استخوان مایه این داستان را تشکیل می دهد.
محور داستان بر زندگی و مرگ آکاکی آکاکیویچ باشماچکین، یک کارمند و منشی تهیدست در سنت پترزبورگ است که فرسوده بودن شنلش مایه ریشخند کارمندان جوان است.وی با صرفه جویی شدید اقدام به خرید یک شنل نو می کند.قهرمان برای تهیه پول شنل تازه زحمات زیادی را تحمل می کند: شب ها چراغ روشن نمی کند، چند وعده غذا و بسیاری چیزهای دیگر را حذف می کند. سر انجام به هزار زحمت موفق می شود که شنل نویی بخرد. روزی شنل را از او می دزدند. او بر اثر این واقعه بیمار می شود و از شدت ناراحتی بالأخره می میرد. عناصر اصلی این کتاب اساساً با شیوه کار گوگول، که گاهی واقع بینانه و گاهی تخیلی است، همچنان مطابقت دارد. داستایفسکی این داستان را منشأ کل ادبیات جدید روسی می دانست. ارزش این کتاب هم مثل بازرس و نفوس مرده در تحلیلهای عمیق آن است. از آن دم که قهرمان کتاب متوجه پارگی شنل کهنه اش می شود و آن را نزد خیاط می برد و خیاط نیز به او می گوید که پارچه آنقدر پوسیده است که جای سوزن زدن ندارد، همه حوادث به نحو جالب توجهی صورت می گیرد. قهرمان برای تهیه پول شنل تازه زحمات زیادی را تحمل می کند: شبها چراغ روشن نمی کند، چند وعده غذا و بسیاری چیزهای دیگر را حذف می کند. تمام این حوادث کاملاً طبیعی بیان شده است. واقع قضیه این است که شنل نوعی «کمال مطلوب» را مجسم می کند که وقتی قهرمان موفق به تحقق بخشیدن آن می شود، به نظرش می آید که هاله ای از نور دور سرش را گرفته است؛ ولی افسوس که این سعادت دیری نمی پاید. در جریان شامی که دوستان به مناسبت این «واقعه» برایش ترتیب داده اند، شنل به سرقت می رود. این داستان واقع بینانه با پایانی تخیلی و ناراحت کننده پایان می پذیرد. البته، خواننده با توجه به بعضی قسمتهای خنده آور کتاب، آماده قبول این صحنه است ولی شاید این پایان دلیلی هم داشته باشد و به نویسنده امکان طرح مسئله ای اخلاقی می دهد. شاید ظاهر شدن شبح آکاکی آکاکیویچ موجب بهبود رفتار رئیس مورد بحث نسبت به دیگر کارمندان شود. تأثیر داستان شنل، در ادبیات روسیه بلافاصله بعد از گوگول، بیشتر به جهت جنبه واقع بینانه و روان شناختی آن بود. فقط مدتها بعد بود که معنای عمیق انسانی عناصر خنده آوری که نویسنده در اغلب نوشته هایش آورده بود آشکار گردید.
Gogol, Nicolai V. The Overcoat and Other Tales of Good and Evil. New York: W. W. Norton & Company, 1965
داستان شنل تأثیر زیادی بر ادبیات روسیه داشته است که این امر باعث گفتهٔ معروف شد که گفت: «ما همه از شنل گوگول درآمده ایم.»بر پایهٔ این داستان، نمایش نامه ها و فیلم های گوناگونی ساخته شده است.
داستان «شنل» به مقایسهٔ افتادگی و بردباری با اخلاق خارج ار نزاکت افراد بلندپایه می پردازد. شخصیت اصلی، آکاکی آکاکیویچ باشماچکین، یک کارمند دون پایه دولت است که داستان خرید شنل نو از سوی او و دزدیده شدن آن استخوان مایه این داستان را تشکیل می دهد.
محور داستان بر زندگی و مرگ آکاکی آکاکیویچ باشماچکین، یک کارمند و منشی تهیدست در سنت پترزبورگ است که فرسوده بودن شنلش مایه ریشخند کارمندان جوان است.وی با صرفه جویی شدید اقدام به خرید یک شنل نو می کند.قهرمان برای تهیه پول شنل تازه زحمات زیادی را تحمل می کند: شب ها چراغ روشن نمی کند، چند وعده غذا و بسیاری چیزهای دیگر را حذف می کند. سر انجام به هزار زحمت موفق می شود که شنل نویی بخرد. روزی شنل را از او می دزدند. او بر اثر این واقعه بیمار می شود و از شدت ناراحتی بالأخره می میرد. عناصر اصلی این کتاب اساساً با شیوه کار گوگول، که گاهی واقع بینانه و گاهی تخیلی است، همچنان مطابقت دارد. داستایفسکی این داستان را منشأ کل ادبیات جدید روسی می دانست. ارزش این کتاب هم مثل بازرس و نفوس مرده در تحلیلهای عمیق آن است. از آن دم که قهرمان کتاب متوجه پارگی شنل کهنه اش می شود و آن را نزد خیاط می برد و خیاط نیز به او می گوید که پارچه آنقدر پوسیده است که جای سوزن زدن ندارد، همه حوادث به نحو جالب توجهی صورت می گیرد. قهرمان برای تهیه پول شنل تازه زحمات زیادی را تحمل می کند: شبها چراغ روشن نمی کند، چند وعده غذا و بسیاری چیزهای دیگر را حذف می کند. تمام این حوادث کاملاً طبیعی بیان شده است. واقع قضیه این است که شنل نوعی «کمال مطلوب» را مجسم می کند که وقتی قهرمان موفق به تحقق بخشیدن آن می شود، به نظرش می آید که هاله ای از نور دور سرش را گرفته است؛ ولی افسوس که این سعادت دیری نمی پاید. در جریان شامی که دوستان به مناسبت این «واقعه» برایش ترتیب داده اند، شنل به سرقت می رود. این داستان واقع بینانه با پایانی تخیلی و ناراحت کننده پایان می پذیرد. البته، خواننده با توجه به بعضی قسمتهای خنده آور کتاب، آماده قبول این صحنه است ولی شاید این پایان دلیلی هم داشته باشد و به نویسنده امکان طرح مسئله ای اخلاقی می دهد. شاید ظاهر شدن شبح آکاکی آکاکیویچ موجب بهبود رفتار رئیس مورد بحث نسبت به دیگر کارمندان شود. تأثیر داستان شنل، در ادبیات روسیه بلافاصله بعد از گوگول، بیشتر به جهت جنبه واقع بینانه و روان شناختی آن بود. فقط مدتها بعد بود که معنای عمیق انسانی عناصر خنده آوری که نویسنده در اغلب نوشته هایش آورده بود آشکار گردید.
wiki: آلکسی باتالوف محصول سال ۱۹۵۹ شوروی است که بر پایه داستان شنل نیکلای گوگول ساخته شد.
۲ فوریه ۱۹۵۹ (۱۹۵۹-02-۰۲)
۲ فوریه ۱۹۵۹ (۱۹۵۹-02-۰۲)
wiki: شنل (فیلم ۱۹۵۹)
دانشنامه آزاد فارسی
شِنِل
تن پوشی که روی همۀ جامه ها بر دوش افکنند. کندیز/کندیس نوعی ردا یا شنل در دورۀ مادها بود که آن را بر دوش می افکندند. هخامنشیان روی کندیس های خود نیم تنۀ شنل مانندی داشتند که دست ها را تا مچ می پوشاند. شنل پارت ها شبیه شنل مادها، اما گشادتر بود و با دگمه ای در وسط یا روی یکی از شانه ها بسته می شد. شنل در دورۀ ساسانیان نشانۀ اشرافیت و پادشاهی و در زنانشان معرّف پایگاه اجتماعی آنان بود. شنل در دورۀ طاهریان و صفاریان تا زانو می رسید و بیشتر از برنس بلندِ شنل مانند استفاده می کردند. عبا و ردا ازجمله تن پوش هایی بود که در برخی دوره های تاریخی، مانند صفویه و قاجار، همچون شنل به دوش نیز انداخته می شد. شنل، به شکل امروزی آن، در اواخر دورۀ قاجار رواج یافت و اغلب پادشاهان قاجار، زنان دیوان سالاران و بازرگانان و نیز رضاشاه پهلوی از آن استفاده می کردند. امروزه پوشیدن آن در میان مردان از رواج افتاده است اما زنان از آن استفاده می کنند.
تن پوشی که روی همۀ جامه ها بر دوش افکنند. کندیز/کندیس نوعی ردا یا شنل در دورۀ مادها بود که آن را بر دوش می افکندند. هخامنشیان روی کندیس های خود نیم تنۀ شنل مانندی داشتند که دست ها را تا مچ می پوشاند. شنل پارت ها شبیه شنل مادها، اما گشادتر بود و با دگمه ای در وسط یا روی یکی از شانه ها بسته می شد. شنل در دورۀ ساسانیان نشانۀ اشرافیت و پادشاهی و در زنانشان معرّف پایگاه اجتماعی آنان بود. شنل در دورۀ طاهریان و صفاریان تا زانو می رسید و بیشتر از برنس بلندِ شنل مانند استفاده می کردند. عبا و ردا ازجمله تن پوش هایی بود که در برخی دوره های تاریخی، مانند صفویه و قاجار، همچون شنل به دوش نیز انداخته می شد. شنل، به شکل امروزی آن، در اواخر دورۀ قاجار رواج یافت و اغلب پادشاهان قاجار، زنان دیوان سالاران و بازرگانان و نیز رضاشاه پهلوی از آن استفاده می کردند. امروزه پوشیدن آن در میان مردان از رواج افتاده است اما زنان از آن استفاده می کنند.
wikijoo: شنل
پیشنهاد کاربران
شنل ؛ در اصل فارسی و از ترکیب دو واژه ( شانه ؛ هل ) درست شده که ( شانه ) همان دوش یا کتف و ( هل ) از مصدر ( هلیدن ) به معنی گذاشتن ؛نهادن و رویهم یعنی به شانه گذاشتن یا به شانه نهادن است
کلمات دیگر: