امامه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) (بنت عبدالمطلب ) دختر ربیعةبن حارث بن عبدالمطلب ) از زنان معاصر پیغمبر اسلام (ص ) بود که بجد پدرش یعنی عبدالمطلب نسبت داده شده . (از الاصابة، ج 8 ص 15).
امامة. [ اُ م َ ] (ع اِ) اسم برای سیصد شتر. (از متن اللغة).
امامة. [ اِ م َ ] (ع مص ، اِمص ) امامی کردن . (مصادر زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). پیش روی ، گویند: هذا اَیَم ﱡ منه امامة و هذا اَوَم ﱡ منه امامة؛ این بهتر است از آن برای امامت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). پیشوایی کردن . (آنندراج ). ریاست عامه . (از اقرب الموارد). رجوع به امامت شود. || پیشنمازی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیشنمازی کردن . (آنندراج ). رجوع به امامت شود. || ریاست دینی .امام بودن . مقام امام . رجوع به امام و امامت شود.
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) (بنت ابی العاص ) دختر ابی العاص بن الربیعبن عبدالعزی بن عبدشمس بن عبد مناف العبشمیه بود. و از زینب دختر رسول اکرم روایت کنند که رسول اکرم را به وی محبتی وافر بوده است . علی بن ابی طالب (ع ) پس از درگذشت فاطمه با امامه ازدواج کرد. (از الاصابة ج 8 ص 14) (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
تکذب دین اﷲ و المرء احمدی
لعمر الذی امناک اذ لیس ماتمنی
جأک حنیف آخرالدهر طعنة
اباعفک خذهاعلی کبر السن .
(از الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 15).
و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1032 شود.
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) دختر حمزةبن عبدالمطلب بود. صاحب الاصابة از کتاب المحبر ابوجعفربن حبیب نویسد: هنگامی که رسول اکرم از عمره ٔ قضا برمیگشت ، امامه پیش آمد و از گور پدرش پرسیدن گرفت . چون این خبر به حسان بن ثابت رسید ابیات زیر را سرود:
تسائل عن قرم هجان سمیدع
لدی الناس مغوار الصباح جسور
فقلت لها ان الشهادة راحة
و رضوان رب ما اقام غفور
دعاه اله الخلق ذوالعرش دعوة
الی جنة فیها رضا و سرور.
اسم او را عماره نیز گفته اند. (الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 13).
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) دختر خزرج . از زنان شاعر عرب بود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1032).
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) دختر ذی الاصبع. از زنان شاعر عرب بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1032).
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) دختر قرطبن خنسأبن عبیدبن عدی بن غنم بن کعب بن سلمه ٔ انصاری . همسر یزیدبن قبطی . از زنان معاصر پیغمبر اکرم (ص ) بود که اسلام آورد و بیعت کرد. (از الاصابة ج 8 ص 15).
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) دخترمخرب بن زیدبن ثعلبةبن عبیدبن عدی بن غنم بن کعب بن سلمه . از زنان معاصر پیغمبر اکرم (ص ) بود که اسلام آورد و بیعت کرد. (از الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 15).
امامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) زن جریربن عطیه ٔ خطفی شاعر معروف عرب بوده است . (از البیان و التبیین ج 2 ص 169 و 170).
دانشنامه عمومی
لواسان
قلعه امامه
قصران
مهرچال
امامه آبادیی است مرتفع و کوهستانی و سردسیر در دامنه جنوبی البرز مرکزی که آبش از رود محلی و قنات و چشمه تأمین می گردد. در امامه بالا بیش از ۳۰۰۰ و در امامه پایین بیش از ۱۵۰۰ گوسفند نگهداری می شود. ۳۶ هکتار باغ دارد که محصولات آن غلات بن شن، لبنیات، سیب، گیلاس، هلو، آلبالو است و شغل اصلی مردم امامه کشاورزی و گله داری است.
در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران دربارهٔ روستای امامه آمده است:ده جزء دهستان لواسان کوچک بخش افجه شهرستان تهران. ۱۰ کیلومتری شمال باختر گلندوک- ۵ کیلومتری خاور راه شوسه شمشک. در کوهستان- سردسیر- سکنه ۲۳۲۰- شیعه- فارسی. چشمه سار و رود محلی- غلات، بن شن، میوه جات، لبنیات- شغل زراعت، گله داری. راه مالرو – دبستان دارد.
امامه به سبب راه دشوار و موقعیت استواری که داشته از قدیم پناهگاهی مناسب به حساب می آمده و مرکز قصران داخل و مقر رئیس قصران تاریخی (معرب کوهسران) و امراء آن سامان محسوب می شده است.در امامه قلعه ای استوار وجود داشته که ظاهراً به وسیله مازیار یا مرداویج زیاری به وجود آمده است و بقایای برج و باروها و بدنه آن هنوز پابرجا و نمایان است. مورخ و جغرافیدان قدیم یاقوت حموی دربارهٔ امامه چنین نوشته است: «انبامة قلعة قرب الری» یعنی انبامه (امامه) قلعه ای نزدیک ری است.
دانشنامه آزاد فارسی
دختر ابوالعاص بن ربیع و نوۀ دختری پیامبر (ص). پیامبر (ص) به او بسیار علاقه مند بود. امام علی (ع) پس از رحلت حضرت فاطمه (س) و بنابه وصیت ایشان با امامه ازدواج کرد.
دانشنامه اسلامی
معنی یَفْجُرَ: که باز کند - که بشکافد (عبارت "بَلْ یُرِیدُ ﭐلْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ" یعنی : "[نه اینکه به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان میخواهد [با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را [ازاعتقاد به قیامت که بازدارندهای قوی است] باز کند [تا برای...
ریشه کلمه:
امم (۱۲۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
(بفتح اول) جلو. ، بلکه انسان میخواهد در آینده (نیز) بدکاری کند، ظاهر معنی آیه این است که گفته شد. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.