( مصدر )۱ - به خاک رسانیدن به خاک چسباندن به خاک مالیدن در خاک افکندن چیزی را از دست یا دهان خاک آلود کردن بینی کسی را بینی کسی را بر خاک مالیدن . ۲ - خوار کردن خوار گردانیدن ذلیل کردن . ۳ - خشم کردن بر... به خشم آمدن نسبت به...
جوی آب
جوی آب
عمعق (از جهانگیری ).
ارغام . [ اِ ] (ع مص ) بخاک رسانیدن . (غیاث اللغات ). بخاک چسبانیدن . بخاک مالیدن . در خاک افکندن چیزی را از دست یا دهان . || خاک آلود کردن بینی کسی را. بینی کسی را بر خاک مالیدن : ارغم اﷲ انفه ؛ ای الصقه بالرغام ؛ یعنی بخاک مالد خدای بینی او را. || خشم کردن بر: ارغمه اﷲ. (منتهی الأرب ). || بخشم آوردن . || خوار کردن . (غیاث اللغات ). خوار گردانیدن . ذلیل کردن . || سیاه کردن . (آنندراج ).