کلمه جو
صفحه اصلی

عتیقه


مترادف عتیقه : آنتیک، باستانی، دیرینه، عتیق، نفیس

برابر پارسی : کهن، باستانی، پارینه، باارزش، باستانه

فارسی به انگلیسی

antique, relic, old or antiquated, old or antique

antique, relic, old or antique


antique


فارسی به عربی

اثر , تحفة , تحفة قدیمة

مترادف و متضاد

آنتیک، باستانی، دیرینه، عتیق، نفیس


relic (اسم)
اثر، عتیقه، یادگار، ماترک، اثار مقدس

antique (اسم)
عتیقه

curio (اسم)
عتیقه، چیز غریب، تحفه

فرهنگ فارسی

مونث عتیق، کهنه، دیرینه
( صفت ) مونث عتیق جمع عتائق ( عتایق ) . یا آثار عتیقه . آثار باستانی .
محله ایست به بغداد در جانب غربی ما بین طاق الحرانی تاباب الشعیر

1. ویژگی شی‌ء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی 2. شی‌ء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی


فرهنگ معین

(عَ قِ ) [ ع . عتیقة ] ۱ - (ص . ) مؤنث عتیق . ۲ - هرچیز گران قیمت و باارزش .

لغت نامه دهخدا

( عتیقة ) عتیقة. [ ع َ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث عتیق وعرب گوید قنطرة عتیقه و قنطرة جدید؛ پل کهنه و نو زیرا عتیق بمعنی فاعل است و جدید بمعنی مفعول و با این فرق «درآوردن تا، در عتیقه و حذف آن در جدید» فرق گذارند بین صفت مبنی از برای فاعل ( عتیقه ) و مبنی ازبرای مفعول ( جدید ). ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

عتیقة. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) محله ای است به بغداد در جانب غربی مابین طاق الحرانی تاباب الشعیر. ( معجم البلدان ). رجوع به عتیکیه شود.

عتیقة. [ ع َ ق َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد در جانب غربی مابین طاق الحرانی تاباب الشعیر. (معجم البلدان ). رجوع به عتیکیه شود.


عتیقة. [ ع َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث عتیق وعرب گوید قنطرة عتیقه و قنطرة جدید؛ پل کهنه و نو زیرا عتیق بمعنی فاعل است و جدید بمعنی مفعول و با این فرق «درآوردن تا، در عتیقه و حذف آن در جدید» فرق گذارند بین صفت مبنی از برای فاعل (عتیقه ) و مبنی ازبرای مفعول (جدید). (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

۱. ویژگی آنچه متعلق به دوران کهن است و دارای ارزش هنری و تاریخی است، قدیمی.
۲. (اسم ) آنچه متعلق به دوران کهن است.
۳. [عامیانه، مجاز] زشت، مسخره، به دردنخور: آمده بود اینجا، خواهر عتیقه اش را هم آورده بود.

دانشنامه عمومی

عتیقه یا آنتیک (به فرانسوی: Antique) به هر چیز قدیمی که قابل گردآوری در کلکسیون ها باشد اطلاق می شود. اشیاء عتیقه به دلیل زیبایی، کم یابی، وضعیت، کاربرد، احساسات انسانی مربوط بدان یا هر ویژگی دیگری مورد توجه هستند. به طور معمول شیئی عتیقه شمرده می شود که دست کم صد سالی دیرینگی داشته باشد.
جای معمول برای خرید و فروش عتیقه، عتیقه فروشی است.
این کلمه در زبان فارسی از کلمه ی عتیق در زبان عربی گرفته شده است . کلمه عتیق در زبان عربی معنی قدیمی ، کهنه یا کهنه دوست را می دهد.
لاتین این کلمه Antique می باشد که ریشه فرانسوی دارد به معنی عتیقه، کهنه و باستانی.

دانشنامه آزاد فارسی

عَتیقه (antique)
عَتیقه
عَتیقه
(یا: آنتیک) شیئی ساخته شده به دست بشر در قدیم. عتیقه شیئی قابل حمل است، بنابراین بناها و ابنیه و آثار باستانی مانند کاخ ها، معابد، سدها و کاریزها عتیقه شمرده نمی شوند. شیئی عتیقه، به دلیل کمیابی یا منحصر به فرد بودن، کیفیت، نام سازنده، صاحبان پیشین یا کیفیت نوستالژیک آن می تواند ارزشمند باشد. سکه ها، ظروف، اشیاء یافته شده، سلاح های قدیم و بسیاری چیزهای دیگر ممکن است عتیقه شمرده شوند. برای عتیقه شدن شیئی معمولاً باید بیش از یک صد سال از عمر آن گذشته باشد.

فرهنگ فارسی ساره

باستانه


فرهنگستان زبان و ادب

{antique} [عمومی] 1. ویژگی شی ء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی 2. شی ء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی

جدول کلمات

آنتیک

پیشنهاد کاربران

شاید در گفتار لری اَنتیکه می گویند.
اَنتیکه نامی قدیمی که بر روی دختران می گذاشته اند به مَنای جواهر یا باارزش.
که شاید همان آنتیک و عتیقه باشد.

عَتیقه
این واژه اَرَبیده ی antic لاتینی و هم ریشه با پارسی است : antic : ant - ic
ant = در پارسی : اَند است به معنی شماره و رقم است که با دست نشان می دادند که در انگلیسی hand = هَند به معنی / مینه دست است که با آن رقمی را نشان میدهند. در پارسی نو در گپ و گفت ها : پنجاه و اَندی سال پیش . این واژه در مینه ی دوم به مینی شمار و تعداد سال هاست . و در مینه ی سوم به سال های گذشته و اشاره / نماره به کهن و قدیمی بودن می کند.
ic - : پس وند نام ساز است ( - ای در پارسی نو )
رَوند دگرش گویش از لاتین به اربی:
آنتیک< آتیک< اَتیک< اَتیق<عَتیق< عَتیقه

کلمه عتیقه ( عتیقة ) مشتق شده از کلمه "عتیق" از فعل ترکی atmak به معنی انداختن ، دور انداختن ( وسایل و اشیا کهنه و. . . ) ، ول کردن ، رها کردن ، ترک کردن ( فرد یا شخصی و یا مکان و. . ) ، آزاد و بی صاحب رها کردن ( حیوان و مکان. . . ) ، متروک و بی سکنه گذاشتن ( بنا و. . . ) و. . . گرفته شده است .

از آن مشتق "atık" به دست می آید که به معنی انداخته شده ، دور انداخته شده ، ول شده ، رها شده ، آزاد به حال خود رها شده ، بی صاحب ول شده ، آزاد ، متروک و خالی گذاشته شده ، ، بی سکنه ، کهنه ، قدیمی ( و به درد نخور ) و. . . می باشد که به شکل "عتیق" و با کمی تغییر در معنا بامعانی چون قدیمی ( ولی با ارزش ) ، کهنه ( و با ارزش ) ، بی صاحب ، بی مالک ، آزاد ، آزاد شده، رها ، قدیمی و مقدس ، برگزیده و. . . ، وارد عربی شده است و از آن کلمه "عتیقة" شکل رفته است و به صورت" عتیقه" وارد فارسی شده است .



کلمات دیگر: