مترادف عتیقه : آنتیک، باستانی، دیرینه، عتیق، نفیس
برابر پارسی : کهن، باستانی، پارینه، باارزش، باستانه
antique, relic, old or antique
antique
آنتیک، باستانی، دیرینه، عتیق، نفیس
1. ویژگی شیء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی 2. شیء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی
عتیقة. [ ع َ ق َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد در جانب غربی مابین طاق الحرانی تاباب الشعیر. (معجم البلدان ). رجوع به عتیکیه شود.
عتیقة. [ ع َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث عتیق وعرب گوید قنطرة عتیقه و قنطرة جدید؛ پل کهنه و نو زیرا عتیق بمعنی فاعل است و جدید بمعنی مفعول و با این فرق «درآوردن تا، در عتیقه و حذف آن در جدید» فرق گذارند بین صفت مبنی از برای فاعل (عتیقه ) و مبنی ازبرای مفعول (جدید). (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
باستانه