کلمه جو
صفحه اصلی

کرد

فارسی به انگلیسی

kurd

Kurd


مترادف و متضاد

kurd (اسم)
کرد، اهل کردستان

did (فعل)
انجام داد، کرد

فرهنگ فارسی

طوایف و اقوام آریایی که در کوهستانهای غربی ایران عراق ترکیه و سوریه شمالی زندگی میکنند و شماره همه آنها امروزه در حدود پنج میلیون تن میباشد . گروهها و دسته هایی نیز از کردان در خراسان و فارس و جمهوریهای شوروی ( آذربایجان ارمنستان و گرجستان ) بسر میبرند . نژاد آنها تیره ای ازنژادهای قدیم ایران است و از چند قرن پیش از میلاد در کوههای زاگروس مسکن گزیده اند . کردها طوایف بسیار دارند که از جمله آنها : مکری گوران کلهر سنجابی قبادی زعفرانلو بارزنلو و شادلورا باید نام برد. زبان آنان یکی از شاخه های زبانهای باستانی ایران است و با وجود اختلافهایی که در لهجه های گوناگون آنها وجود دارد همه از یک ریشه اند توضیح تورو دانگین در روی دو قطعه سنگ آستانه از عهد سومری متعلق بحدود ۲٠٠٠ قم. نام مملکت را کارداکا خوانده است . این ناحیه در جوار مردم [ سو ] قرار داشت . [ سو ] ها بقول دریور در جنوب دریاچه وان بودند . هزار سال بعد تیگلات پیلسر ضد قوم کرتی در کوههای آزو ( که [ در یور ] آن را جزو ساسون جدید میداند ) جنگید . ولی قرائت کلمه کرتی مشکوک است . کزنفون بهنگام بازگشت ده هزارتن ( یونانی ) نام قوم را - که مملکت آنان تا مشرق کنتریتس کشیده میشد - مشهور ساخته .
( اسم ) ۱ - شاخه ای که در وقت پیراستن از درخت بریده شود . ۲ - قطعه زمینی که کنار های آنرا بلند کنند تا آب در آن نشیند و در میان آن سبزی کارند یا زراعت کنند کرت : [ هر حویجی باشد ش کرد ی دگر در میان باغ از سیر و گزر ] . [ هر یکی با جنس خود در کرد خود از برای پختگی غم می خورد ] . ( مثنوی ) ۳ - زمین زراعت کرده ( عموما ) . ۴ - کشت و زراعت شالی و برنج و سبزی خوردنی ( خصوصا ) .
دخل . در آمد

فرهنگ معین

(کَ ) ۱ - (مص مر. ) کردن ، عمل آوردن . ۲ - (اِمص . ) کردار، عمل .
(کَ یا کِ ) (اِ. ) = کردو: ۱ - شاخه ای که در وقت پیراستن از درخت بریده می شود. ۲ - قطعه زمینی که کناره های آن را بلند کنند تا آب در آن نشیند و در میان آن سبزی کارند یا زراعت کنند.

(کَ) 1 - (مص مر.) کردن ، عمل آوردن . 2 - (اِمص .) کردار، عمل .


(کَ یا کِ) (اِ.) = کردو: 1 - شاخه ای که در وقت پیراستن از درخت بریده می شود. 2 - قطعه زمینی که کناره های آن را بلند کنند تا آب در آن نشیند و در میان آن سبزی کارند یا زراعت کنند.


لغت نامه دهخدا

کرد. [ ک َ ] ( معرب ، اِ ) گردن یا بن آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کقوله و اضرب بحد السیف عظم کرده. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). معرب از فارسی است. ( از منتهی الارب ).

کرد. [ ک َ ] ( ع مص ) راندن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). راندن ستور را. ( ناظم الاطباء ). || دور کردن دشمن را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || بریدن. ( منتهی الارب ).بریدن چیزی را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

کرد. [ ک َ / ک ِ ] ( اِمص ، اِ ) کردار که کار و عمل و به فعل آوردنیها باشد اعم از نیک و بد. ( برهان ) ( آنندراج ). کار. عمل. فعل. ( ناظم الاطباء ). کرده. کردار. ( یادداشت مؤلف ) :
پشیمان شد از کرد خود شهریار[ هرمز ]
وز آن پنبه و جامه پرنگار.
فردوسی.
گزین کرد از آن فیلسوفان روم
سخنگوی و بادانش و پاک بوم
بجای آمد از موبدان شست مرد
زدوده روان و خرد را به کرد.
فردوسی.
فضل و کرم کردتوست جود و سخا ورد توست
دولت شاگرد توست جوهر عقل اوستاد.
منوچهری.
چنانکه آدم از کرد خود پشیمان شد
ز کردهای خود امروز ما پشیمانیم.
مسعودسعد.
کرد پیش آر و گفت کوته کن
با چنین گفت کرد همره کن.
سنایی.
هر آنچه گفت همه گفت اوست مستحسن
هر آنچه کرد همه کرد اوست مستحکم.
سوزنی.
و ما را به کرد خویش مأخوذ و متهم و معاتب و معاقب گرداند. ( سندبادنامه ص 79 ).
ز کرد خویش بی تدبیر گشتم
درین زندان که هستم پیر گشتم.
نظامی.
تو معذور داری به انعام خویش
اگر زلتی آید از کرد من.
سعدی.
|| شغل. || خدمت. || هر فعل خواه نیک و یا بد. ( ناظم الاطباء ).

کرد. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) شاخی را گویند که در وقت پیراستن از درخت بریده باشند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || آبگیرو آب انبار و تالاب هم هست که به عربی شمر گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || سبزی زار. تره زار. ( ناظم الاطباء ). || زمین زراعت کرده را گویند عموماً و زراعت شالی و برنج و سبزی خوردنی و مانند آن را خصوصاً. ( برهان ). قطعه زمین را گویند که کناره های آن را بلند کرده باشند و در میان آن سبزی بکارند یا زراعت دیگر کنند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) . کَرت. ( ناظم الاطباء ). زمینی را گویند که برای کاشتن سبزی یا میوه درست کنند و در آن چیزی کارند. ( آنندراج ) :

کرد. [ ک َ ] (ع مص ) راندن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). راندن ستور را. (ناظم الاطباء). || دور کردن دشمن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بریدن . (منتهی الارب ).بریدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


کرد. [ ک َ ] (معرب ، اِ) گردن یا بن آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کقوله و اضرب بحد السیف عظم کرده . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). معرب از فارسی است . (از منتهی الارب ).


کرد. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) شاخی را گویند که در وقت پیراستن از درخت بریده باشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). || آبگیرو آب انبار و تالاب هم هست که به عربی شمر گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سبزی زار. تره زار. (ناظم الاطباء). || زمین زراعت کرده را گویند عموماً و زراعت شالی و برنج و سبزی خوردنی و مانند آن را خصوصاً. (برهان ). قطعه زمین را گویند که کناره های آن را بلند کرده باشند و در میان آن سبزی بکارند یا زراعت دیگر کنند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) . کَرت . (ناظم الاطباء). زمینی را گویند که برای کاشتن سبزی یا میوه درست کنند و در آن چیزی کارند. (آنندراج ) :
سر برکشیده شاخ سپرغم ز کرد خویش
چون قبه ٔ زمرد بر شاخکی نزار.

ابوالحسن بهرامی .


کردمت پیدا که بس خوب است قول آن حکیم
کاین جهان را کرد ماننده به کرد گندنا.

ناصرخسرو.


درمکن در کرد شلغم پوز خویش
تا نگردد با تو او هم طبعو کیش
توبه کردی او به کردی مودعه
زآنکه ارض اﷲ آمد واسعه .

مولوی .


هر یکی با جنس خود درکردخود
از برای پختگی نم می خورد
تو که کرد زعفرانی زعفران
باش و آمیزش مکن با دیگران .

مولوی .



کرد. [ ک َ / ک ِ ] (اِمص ، اِ) کردار که کار و عمل و به فعل آوردنیها باشد اعم از نیک و بد. (برهان ) (آنندراج ). کار. عمل . فعل . (ناظم الاطباء). کرده . کردار. (یادداشت مؤلف ) :
پشیمان شد از کرد خود شهریار[ هرمز ]
وز آن پنبه و جامه ٔ پرنگار.

فردوسی .


گزین کرد از آن فیلسوفان روم
سخنگوی و بادانش و پاک بوم
بجای آمد از موبدان شست مرد
زدوده روان و خرد را به کرد.

فردوسی .


فضل و کرم کردتوست جود و سخا ورد توست
دولت شاگرد توست جوهر عقل اوستاد.

منوچهری .


چنانکه آدم از کرد خود پشیمان شد
ز کردهای خود امروز ما پشیمانیم .

مسعودسعد.


کرد پیش آر و گفت کوته کن
با چنین گفت کرد همره کن .

سنایی .


هر آنچه گفت همه گفت اوست مستحسن
هر آنچه کرد همه کرد اوست مستحکم .

سوزنی .


و ما را به کرد خویش مأخوذ و متهم و معاتب و معاقب گرداند. (سندبادنامه ص 79).
ز کرد خویش بی تدبیر گشتم
درین زندان که هستم پیر گشتم .

نظامی .


تو معذور داری به انعام خویش
اگر زلتی آید از کرد من .

سعدی .


|| شغل . || خدمت . || هر فعل خواه نیک و یا بد. (ناظم الاطباء).

کرد. [ ک ِ] (اِ) دخل . درآمد. مقابل خورد. (یادداشت مؤلف ).
- کرد و خورد ؛ تلاش روزانه صرف معاش روزانه . رجوع به مدخل کرد و خورد شود.
- کرد و خورد نکردن ؛ دخل و خرج برابر نیامدن . (یادداشت مؤلف ).
- کردی خوردی ؛ دخل به اندازه ٔ هزینه . رجوع به مدخل کردی خوردی شود.


کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) ابن طاهر مقدسی گوید: قریه ای از قرای بیضاء است و از آنجاست ابوالحسن علی بن حسین بن عبداﷲ الکردی . (از معجم البلدان ).


کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) اصطخری گوید: شهری بزرگ است در ابرقوه و قصرهای بسیار دارد و آنجا ارزانی است . (از معجم البلدان ).


کرد. [ ک ُ ] (اِخ ) نام طایفه ای است مشهور از صحرانشینان و ایشان در زمان ضحاک پیدا شدند. (برهان ). گروهی است . ج ، اَکراد. جد آنها کردبن عمرو مزیقیأبن عامربن ماءالسماء نسبهم الشعراء اًلی الیمن ثم الی الازد. قال :
لعمرک ما کردبن عمروبن عامر
بعجم ولکن خالط العجم فاعتجم .

(از منتهی الارب ).


قومی ایرانی و آریایی که در ایران غربی و ترکیه و عراق سکونت دارند. شماره ٔ آنان را امروز میان 2 تا 3 میلیون حدس زده اند. علاوه بر نقاط مذکور در خراسان ، آسیای صغیر، کیلیکیا و سوریه ٔ شمالی سکونت دارند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). از اسناد بسیار قدیمی که حاوی ذکر طوایف ناحیه ٔ زاگرس است آثار سارگن پادشاه مقتدر آگاد را باید شمرد. این پادشاه از 2530 تا 2475 ق .م .بر آگاد (جنوب بین النهرین ) سلطنت کرد و به جنگ اهالی زاگرس رفت ، نواحی کازالو در مشرق دجله و بدره فعلی را که آن زمان درِ می نامیدند فتح کرد و این فتح راه او را بسوی ایلام و لرستان و کردستان گشود. از طوایف مهم این ناحیه که نامشان در کتیبه آمده است لولوبی ها یا لولوها هستند که آنان را اجداد لرها شمرده اند ودر زهاب و شهرزور و سلیمانیه مسکن داشتند. نام این طایفه در کتیبه ٔ نام راسین که در حدود 2500 ق .م . نوشته شده آمده است . دیگر طایفه ٔ گوتی ها هستند که به بین النهرین حمله بردند و این نخستین هجومی است که تاریخ آسیای غربی قدیم ذکر آن را باقی گذارده است . گوتی هاطبق فهرستهای دبیران بابلی 124 سال در بین النهرین سلطنت کردند و آخرین پادشاه این طایفه به نام تیریگان به دست اوتون لِگال پادشاه سومر از پای درآمد. کاسی ها پس از دو طایفه ٔ مذکور از طوایف بزرگ و مشهور کوهستان زاگرس هستند. نام این قوم تا عهد پیدا شدن یونانیان باقی بود و مورخان یونان اسم آنان را کیسیان و کوسیان ذکر کرده اند و در تاریخ فارسی قدیم بنام قوم کوش مشهور است . کاسی ها نیز بابل را بتدریج تصرف کردندتا در 1749 ق .م . گاندش پادشاه کاسی دولت بابل را منقرض کرد. آشوری ها کوشش بسیار برای تصرف سرزمین زاگرس کردند و آشور نازیرپال (860-885 ق .م .) پادشاه مقتدرآشور قسمت مهمی از این سرزمین را تصرف کرد و در زمان شلمنصر در 829 ق .م . سرداران آشور در مانائی جنوب دریاچه ٔ ارومیه و پاسوا در مغرب آن فتوحاتی کردند. پادشاه آشور شمسی اداد، نامی از ماد میبرد و از عبارات سالنامه ٔ آشوریان پیدا است که ماد بسیار آبادان بوده است . سناخریب پادشاه آشور در کتیبه ٔ خود از انهزام قوم کاسی سخن گفته است . از اواخر هزاره ٔ دوم ق .م . تعداد مهاجرین مادی و پارسی رو به افزایش نهاد و در قرن هفتم ق .م . همه ٔ قلعه ها و دیه های این ناحیه به دست این اقوام مهاجر افتاد و زاگرس آریائی نشین شد. در جزء این طوایف مورخان یونان از قومی به نام کورتی یادکرده اند و نیز طوایف دیگری بوده اند که نامشان قریب به همین نام است و در همه ٔ آنها ریشه ٔ «ک ر د» وجود دارد و در زمانهای بعد همه را به نام اکراد ذکر کرده اند و با بومیان آمیخته اند و از آنان نامی نمانده است . در میان این طوایف بعضی همان بومیان عتیقند مثل عشیره قردو و تموریخ و الخویتیه در بلوک خویت (ساسون ) و اورطایه (الارطان ). بعضی طایفه ٔ ممقانی را از نژاد مامیکونیهای ارمنستان میشمارند. در قرن بیستم میلادی تحقیق محققان به آنجا رسید که در میان اکراد طبقه ٔ ایرانی دیگر هم هست به نام گوران - زازا که غیر از کرد هستند. مشروح ترین شرح از عهد قدیم درباره ٔ کردان روایت کزنفون است که کردان را مردمی سلحشور و سرزمین آنان را کوهستانی صعب العبور دانسته است . پس از آن استرابون جای آنان را در کشور پهناور ماد ذکر کرده و آنان را کورتی نامیده است . طبق روایات مورخان قدیم و شاهنامه ٔ فردوسی ، دسته های بسیاری از کردان در فارس سکونت داشته اند، از آنجمله است طایفه ٔ شبانکاره . هنگام ظهور اردشیر بابکان یکی از رؤسای این طایفه به نام جوزهر شهر استخر را دردست داشت و ساسان از خاندان کردان بازرنگی که طایفه ای از شبانکاره بودند زنی خواست و بابک از او بوجود آمد. در تاریخ سیستان نیز از کثرت کردان در فارس سخن رفته است . پس از اسلام عیاض بن غنم در سال 18 هَ . ق .قسمتی از کردستان را فتح کرد و پس از آن عتبةبن فرقة السلمی به کردستان آمد و خلقی بسیار از کردان کشته شدند. قیس بن سلمة الاشجعی نیز به ناحیه ٔ لرستان رفت و با اکراد ماسبذان و صیمره بجنگ پرداخت و در 25 هَ . ق . مکرر طوایف کرد در فارس و خوزستان برای دفع عرب شوریدند. در عهد امویان و زمان حجاج طوایف کرد بر سراسر فارس مستولی شدند و حجاح عمروبن هانی العبسی رابه جنگ آنان فرستاد. در حکومت عباسیان شورش های بسیار از اکراد در تواریخ آمده است و هارون الرشید فرزند خود مهدی را برای سرکوبی اکراد به حکومت کردستان و آذربایجان و ولایات غربی فرستاد. در سالهای 281 و 293 هَ . ق . کردان موصل که موسوم به اکراد هذبانیه بودندانقلاب کردند و با لشکر مکتفی باللّه که به یاری عبداﷲبن حمدان ، ملقب به ابوالهیجا حاکم موصل آمده بود نبرد کردند. اکراد در آذربایجان با مرزبان دیلمی و پس از آن با دیلمیان در نزاع بودند و بعد از آن نیز با قوم مهاجم غز که به ری و همدان و آذربایجان و ارمنستان و دیاربکر و موصل حمله بردند به مقابله برخاستند.پس از هجوم سلجوقیان و غلبه ٔ الب ارسلان بر قیصر روم همه ٔ خاک کردستان در قلمرو سلجوقیان درآمد. سلجوقیان این ناحیه را از ولایت جبال جدا کردند و کردستان خواندند. فتح بغداد به دست هلاکو راه را برای سپاهیان مغول از کردستان بازکرد و قسمتی از شهرهای آنان را هلاکو غارت کرد، اما چون پادشاهان مغول اسلام آوردند کردها به آنان نزدیک شدند. امیر تیمور هنگام هجوم مدتی با کردان جنگید و در 803 هَ . ق . که به آذربایجان می رفت از آنان چشم زخمی سخت دید، اما در زمان شاهرخ کردان از در اطاعت درآمدند و او را مساعدت کردند. صفویان به کردستان توجه خاص داشتند و کردان صفویان را در برابر عثمانیان یاری کردند و مثلاً عشایر مکری از ارکان زورمند لشکر ایران بودند و در اردوگاه شاه عباس مقامی خاص داشتند و هرچند عثمانیان کوشیدند که این طایفه را بر ضد صفویان برانگیزند توفیقی نیافتند. (از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او). ایلات کرد بطور مطلق عبارتند از: بتیوانی در شمال غربی مندلیج ، هماوندی در شمال غربی خانقین ، داودی در شمال کفری ، شکاک در شمال سلیمانیه ، دودائی در جنوب و جنوب غربی سنجاق کوی ، ترخانی در حدود راوندوز، کل فرخی مابین دهرک وزاخو، اردلانی در حدود کردستان ایران ، گرماج در کرکوک و سلیمانیه و شهرزور و ساوجبلاغ و مکری و بانه (این طایفه را بابان هم گویند)، گوران در کرمانشاه ، لک در کلیائی کرمانشاه و همدان و کردستان و اسپاهان ، مافی و نانکلی در کوهستان راوندوز و ساوجبلاغ مکری (این طایفه را به حکم شاه عباس کوچاندند و در ری و شهریار و حدود قزوین مسکن دادند)، کرد در موصل و حلب ، و لولو در زنگار. ایلات کرد ایران در حدود 60 تیره و طایفه اند که از آذربایجان تا لرستان پراکنده اند. (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 57-63) :
سپاهی ز اصطخر بیمر ببرد
بشد ساخته تا کند رزم کرد.

فردوسی .


یکی کار بدخوار و دشوار گشت
ابا کرد کشور همه یار گشت .

فردوسی .


محمد اعرابی می آمد تا به آموی بایستد با لشکر کرد. (تاریخ بیهقی ).
کرد ره گم کرده بودم در فراق صدر تو
کرد ره گم کرده را جاهت به ره آورد باز.

سوزنی .


کآن عدد را هم خدا داند شمرد
از عرب وز ترک وز رومی و کرد.

مولوی .


|| توسعاً بمناسبت چادرنشینی این طایفه بطور مطلق بر چادرنشینان اطلاق می شود. بدوی . بقول حمزه ٔ اصفهانی ایرانیان قدیم (فرس ) دیلمیان را اکراد طبرستان مینامیدند و اعراب را کردان سورستان میخواندند. (فرهنگ فارسی معین ) :
از رخت و کیای خویش من رفتم و پردختم
چون کرد بماندستم تنها من و این باهو.

رودکی .


بینیت همی بینم چون خانه ٔ کردان
آراسته همواره به شیراز و به رُخبین .

عماره .


در بیابان بدید قومی کرد
کرده از موی هر یکی کولا.

بارانی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).


چو سیلاب خواب آمد و هر دو برد
چه بر تخت سلطان چه بر دشت کرد.

سعدی .


بخارا خوشتر از لوکر خداوندا همی دانی
ولیکن کرد نشکیبد ازین دوغ بیابانی .

غزالی لوکری .


|| یک مرد از قوم کرد. ج ، اکراد. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) چوپان و گوسفندچران را نیز گفته اند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). و این بمناسبت شبانی کردن این طایفه است . (از فرهنگ فارسی معین ) :
در معایب ناله کم کن کاین جزع ماند بدانک
بره را می برد گرگ و اشتلم می کرد کرد.

؟ (انجمن آراء).


|| (اِخ )طایفه ای از طوایف ناحیه ٔ سرحدی بلوچستان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 96). مرکب از صد خانوارند و در حدود شمال خاش مسکن دارند و زبانشان بلوچی است . (از یادداشت مؤلف ). || کردستان . (یادداشت مؤلف ) :
سپاهش ز رومی و از فارسی
ز بحرین و از کرد و از قادسی .

فردوسی .


و رجوع به کردستان شود.

فرهنگ عمید

۱. کردن.
۲. کردار، عمل.
۳. کردن، انجام دادن (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): کارکرد.
۱. قومی آریایی که در نواحی غربی ایران، عراق، ترکیه، و سوریه به سر می برند و به طوایف بسیار تقسیم می شوند.
۲. هریک از افراد این قوم.
۳. [قدیمی، مجاز] چوپان.
۴. [قدیمی] چادرنشین.

۱. کردن.
۲. کردار؛ عمل.
۳. کردن؛ انجام دادن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کارکرد.


۱. قومی‌ آریایی که در نواحی غربی ایران، عراق، ترکیه، و سوریه به سر می‌برند و به طوایف بسیار تقسیم می‌شوند.
۲. هریک از افراد این قوم.
۳. [قدیمی، مجاز] چوپان.
۴. [قدیمی] چادرنشین.


دانشنامه عمومی

واژهٔ کرد ممکن است به یکی از موارد زیر اطلاق شود:
مردم کرد؛ اقوام ایرانی تبار ساکن ایران و بخش های دیگری از آسیا.
زبان کردی؛ یکی از زبان های ایرانی و رایج در بین مردم کرد.
کرد (یکا)؛ یکای اندازه گیری حجم هیزوم در ایالات متحدهٔ آمریکا و کانادا.

دانشنامه آزاد فارسی

کُرد
کُرد
کُرد
قوم بزرگ ایرانی خاورمیانه. مرکب از صدها ایل و طایفه و عشیره که بیشتر در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه و جماعاتی هم در کشورهای آذربایجان، ارمنستان و لبنان و گروه کثیری از مهاجران آن نیز، در بعضی از کشورهای اروپای غربی نظیر آلمان سکونت دارند. عناصر استحاله یافتۀ کردی، در افغانستان، پاکستان، یمن، اردن و مصر نیز وجود دارد. پراکندگی کردها در ایران، بسیار گسترده است و صدها هزار نفر از آنان در مناطقی از استان های اردبیل، گیلان، قزوین، تهران، قم، مازندران، گلستان، خراسان، همدان، لرستان و ایلام سکونت دارند. جغرافیای پیوستۀ کرد، از استان های ایلام و لرستان و کرمانشاه، در غرب ایران تا کوه های توروس و سرچشمۀ رودخانۀ قزل ایرماق در مرکز شبه جزیرۀ آناتولی و از جنوب جمهوری ارمنستان و اطراف کوه آرارات تا خلیج اسکندرون امتداد دارد. رودخانۀ دجله بخشی از مرزهای غربی جغرافیای کرد و رودخانۀ فرات، به ویژه در حوزۀ علیای خود، بخش دیگری از مرزهای غربی آن را تشکیل می دهد. شرق ناحیۀ حلب و اطراف رودخانۀ خابور، از شاخه های رودخانۀ فرات در شمال سوریه، در این جغرافیای پیوسته قرار دارد. این گسترۀ وسیع مشتمل بر غرب ایران، شمال عراق، شمال سوریه و شرق ترکیه و بخش اندکی از جنوب ارمنستان است. اکثر کردان، سنی شافعی اند و صدها هزار نفر از آنان، به ویژه در جنوب نواحی کردنشین غرب ایران، شیعۀ امامیه و گروهی نیز پیرو مذهب اهل حق اند. کردهای ساکن در ترکیه نیز مذهب بکتاش قزلباش دارند. زنان کرد در زندگی خانوادگی آزادتر از زنان ترک یا ایران یا عرب بودند. تصوف، نفوذ فراوانی در میان کردها دارد و بسیاری از آنان پیرو فرقه های نقشبندیه و قادریه اند. در میان ایلات و طوایف بزرگ کرد می توان از آرتوشی، اتمانیکان، احمدوند، اورامانی، بابان، بادینان، بارزانی، بدلیسی، برازی، بلباس، پشدری، جاف، چمشگزکلو، حکاری، داوودی، دنبلی، دیرسملی، روزکی، زرزا، زعفرانلو، زنگنه، زیباری، سنجابی، شادلو، شقاقی، شکاک، شوان، صالحی، طالبانی، عمارلو، فیلی، کلهر، گلالی، گوران، لک، محمودی، مکری، منگور میران، میللی و هرکی نام برد. زبان کردی از گروه زبان های ایرانی بوده و به لهجه هایی نظیر کرمانجی و سورانی و گورانی تقسیم می شود. کردها یک گروه قومی غیر عرب و غیر ترک به شمار می روند. نیمه کوچ نشین اند. لباس های بومی هنوز در مناطق کوهستانی پوشیده می شود و سنت های قدرتمندی در زمینۀ شعر و موسیقی در میانشان وجود دارد. نخستین اسناد دربارۀ منشأ کردها در سنگ نبشته های سومری در حدود ۲۰۰۰پ م به چشم می خورد. کردها به ترتیب زیر سلطۀ مادها، پارسی ها، پارت ها و از قرن ۷م عرب ها بودند. آن ها دین اسلام را پذیرفتند و تا اندازه ای به خودمختاری دست یافتند و تا قرن ها آن را حفظ کردند. فرهنگ مکتوب کردی نیز مبتنی بر کتابت فارسی بوده و بالنسبه جدید است. برجسته ترین آثار فرهنگی کردی، به استثنای کتاب ها و نوشته های مذهبی، عبارت اند از هفت لشکر، رستم و سهراب، ارچه و شیرویه، بیژن و منیژه، خورشید خرامان، بهرام گلندام، ببر بیان، مهر و وفا. کتاب شرف نامۀ بدلیسی، از برجسته ترین آثار فرهنگ مکتوب قوم کرد، به زبان فارسی نوشته شده است. واژۀ کرد، از قدیم به معنای شبان و گوسفندچران چادرنشین، اعم از چادرنشینان فارس، یا خراسان بود. اولین مورخان و جغرافیانویسان مسلمان، بیش از ۳۳ طایفه از کردان چادرنشین کوچندۀ فارس را نام برده اند که از حدود اصفهان تا لب دریای فارس در حرکت بودند و بیهقی در ضمن حوادث ۴۳۱ق، به حضور کردان در سپاه سلطان مسعود غزنوی اشاره کرده است. واژۀ کردستان، بالنسبه جدید بوده و گویا از حدود قرن ۷ق به کار آمده است. طبق اخبار موجود، پیش از مغولان در غرب ناحیۀ جبال، جایگاه هایی نظیر شهرکرد و نظایر آن وجود داشته، اما ولایتی به نام کردستان پس از این روزگار به وجود آمده است. مقدمۀ تشکیل این ولایت در حکومت سلیمان شاه ایوایی بر قسمتی از جبال، در دورۀ خلافت مستنصر و مستعصم، آخرین خلفای عباسی، فراهم آمد. مغولان، به ویژه هنگام تجدید سازمان اداری قلمرو خود، با نگاه به آنچه از پیش وجود داشته است، دیوان های خود را برپا داشتند. ولایت کردستان نیز به عنوان یک واحد ثابت در جغرافیای اداری ایران، از تقسیم بندی های نظام اداری دورۀ مغولان ناشی شده است. کردان ناحیۀ جبال، در بسیاری از حوادث قرون اول اسلامی، نظیر شورش های خوارج و جنگ های مدعیان حکومت، شرکت داشتند. دولت های گوناگون کرد، از قرون ۴ تا ۹ق، نزدیک ۵۰۰ سال، در گوشه و کنار خاورمیانه، از قفقاز تا نیل، فرمانروایی می کردند. کردان شدادی ( ۳۴۰ ـ ۵۹۵ق) بیش از ۲۵۰ سال حاکم گنجه و دبیل و آنی بودند. ابوشجاع باذ، کرد حمیدیه و متصرف دیاربکر (۳۷۳ـ۳۸۰ق) حکومت آن ناحیه را برای کردان مروانی دیار بکر (۳۸۰ـ۴۸۹ق) مهیا کرد. خاندان برزیکانی حسنویه (۳۵۰ـ۴۳۹) در دورۀ حکومت عادلانۀ خود در ناحیۀ کرمانشاه، شهرتی متفاوت برای کردان قدیمی آفریدند. خاندان عنازی از کردان شاذنجانی (۳۸۱ـ بعد از ۵۷۰ق) در آغاز حاکم حلوان و پس از آن جانشین خاندان حسنویه شد. تشکیل دولت ایوبیان هذبانی مصر و شام در ۵۶۴ق، سلسلۀ پیروزی های صلیبیون را متوقف کرد. دولت های گوناگون ایوبی تا پایان قرن ۹ق در نواحی مختلف خاورمیانۀ عربی دوام آوردند. قوم کرد، از قرن دهم میان دولت های صفوی و عثمانی تقسیم شد و همین امر مبنای سکونت کنونی کردها است. اقتدار دولت های صفوی و عثمانی، مانع پیداش یا دوام حکومت های محلی کرد، نظیر اردلان، بابان، مکری، روزکی، پازوکی، محمودی، دنبلی، کلهر، زنگنه و دَه ها حکومت دیگر نشد. امارت اردلان در کردستان ایران، از قدیم ترین امارت های کرد، تا ۱۲۸۴ق، و امارت بابان در سلیمانیۀ عراق، که اعتباری برابر اردلان ها داشت، تا ۱۲۶۵ق دوام آوردند. تضعیف نسبی دولت عثمانی و پیدایش افکار و مطالبات نوین، گروه هایی از کردان تابع دولت عثمانی را به فکر جدایی از آن دولت سوق داد. بسیاری از کردان از میانه های جنگ جهانی اول به همکاری با دولت انگلیس گرایش یافتند. شیخ محمود برزنجی با توافق دولت انگلیس، حاکم نیمه خودمختار کردستان عراق شد و چون درصدد تشکیل نوعی حکومت نیمه مستقل برآمد، با حملۀ متقابل دولت انگلیس برافتاد. با این همه، آرزوی تشکیل دولت کرد، کماکان در دل کردان بود و محرک گروه های بزرگی از آنان برای مبارزه با دولت های مختلف عراقی شد. کردان ساکن در آناتولی شرقی، پس از تشکیل ترکیۀ جدید، با ترتیبات نژادگرایانۀ سختی روبه رو شدند که از پذیرش هرگونه تمایزی برای کردان خودداری داشت و برای نابودی آن تمایزات و حقوق ناشی از آن، هرگونه سرکوب گری را مجاز می دانست. اطلاق عنوان کرد برای این مردم ممنوع شد و همگی ترکان کوهستانی نام گرفتند. تنها در چند سال اخیر بعضی از حقوق کردان، نظیر حق انتخاب نام و برگزاری عید نوروز و اموری از این دست، پذیرفته شده است. در مارس ۲۰۰۳، پس از اشغال عراق به دست امریکا، ترکیه ضمن اعزام گروهی از نیروهای خود در شمال عراق و اشغال آن منطقه، مخالفت خود را با تأسیس هرگونه دولت خودمختار کردستان در این منطقه اعلام و تهدید کرد در صورتی که نفت کرکوک و موصل در اختیار کردها قرار بگیرد این منطقه را اشغال نظامی خواهد کرد. کردهای عراق در استان کرکوک، ناحیۀ کوهستانی شمال شرقی عراق، زندگی می کنند. کردان عراقی با مبارزات خود مانعی جدی در سر راه اعمال قیمومیت انگلستان بر عراق ایجاد کردند. پادشاهی مستقل عراق که به دورۀ قیمومیت انگلستان وفادار مانده بود، با حمایت های آن دولت همچنان به مبارزه با کردان ادامه داد. این دوره از حیات سیاسی کردان عراقی با نام مشایخ بارزانی، به ویژه ملا مصطفی بارزانی، درآمیخته است. جنبش کردان عراقی، به ویژه از ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۵م با فراز و نشیب های بسیاری همراه بود و با وجود پیروزی های درخور توجه سرانجام در این سال عملاً به پایان رسید و پانزده سال بعد به سبب شکست دولت بعثی عراق در جنگ خلیج فارس، بار دیگر احیا شد. در ۱۹۸۸، دولت عراق از سلاح های شیمیایی بر ضد کردها استفاده کرد تا آن ها را به سوی ترکیه براند. بیش از ۶هزار تن در حمله ای به روستای حلبچه کشته شدند. امروزه نواحی کردنشین عراق از سوی سازمان های اجتماعی کردان اداره می شود. کردهای سوریه صرفاً در حاشیۀ مرزی بین ترکیه و سوریه سکونت دارند. در سوریه، زبان و فرهنگ کردی ممنوع است. کردان ایران تا پیش از شورش معروف شیخ عبیدالله کرد، رهبر صوفیان پیرو فرقۀ نقشبندیۀ کردستان در ۱۲۹۷ق/۱۸۸۰م، از جنبش هایی شبیه به آنچه در عثمانی جریان داشت دور بودند؛ این شورش، نتایج تلخی به همراه داشت و میراث آن به اسماعیل آقا شکاک رسید. شورش های او از ترقی خواهی فاصلۀ بسیار داشت و به همین خاطر باعث بدترین جنگ خانگی در تاریخ معاصر ایران شد. جنبش های اجتماعی کردهای ایران از جهت مضمون و دامنۀ عمل با آنچه در عراق و ترکیه می گذشت، به ویژه از جهت فرقه گرایی، تفاوت بسیار داشت. در ۱۳۲۴ش، به سبب تغییر اوضاع سیاسی ایران و تحت تأثیر اوضاع بین المللی، جمهوری خودمختار مهاباد (جمهوری خلق کردستان) به ریاست قاضی محمد، یکی از رهبران سنتی کردهای ناحیۀ مکری، تشکیل شد که پس از یک سال حکومت سقوط کرد.

گویش اصفهانی

تکیه ای: beškard
طاری: beška
طامه ای: boyke
طرقی: beška
کشه ای: beška
نطنزی: baška


واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ط ) کیانرسی شامل تیره های سروستانی؛ احمد مکان؛ آخ وند

پیشنهاد کاربران

یکی از اقوام ایرانی ، نام دیگر آن گُرد میباشد .
به معنای شجاع ، دلیر ، جوانمرد .

دوستانی که زبان خویش را از شاخه داد می دانند ایاحتی یک خط مانده است که صراحتا بگوید این به زبان مادی است یا یک واژه -

در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمه گردانان و کوچ نشینان ایرانی تبار به کار رفته است و طوایف دیگر ایرانی را نیز کرد معرفی شدن و کرد نژاد و قومیت نیست

کرد یکی از اقوام ایرانی است
که در کشور ایران . ترکیه. سوریه. عراق
. ارمنستان . آذربایجان. ساکن هستند
ایل لک شاخه ای از قوم لر است که با قوم کرد خویشاوند است متاسفانه
در چند سال اخیر تعدادی بی سواد
ایل لر لک را قوم می دانند در حالی که
زبان آنها لری است و کلمات کردی در زبان آنها مشاهده می شود
کریم خان زند لر از ایل لر لک بود و خود را لر میدانست
آیا می شود ایلی را قوم نامید در حالی
که در هیچ جایی از تاریخ نامی از آن برده
نشده است در گذشته و حال آن رابا نام ایل لر لک می شناسند

ایل لر لک در استان لرستان. کرمانشاه
. ایلام. همدان. زندگی می کنند

تیره های از ایل لر لک در قم. مازندران. فارس. کرمان . زندگی می کند
این سوال پیش می آید که نقشه این بی سوادان چیست به چه می اندیشند. . . . . . . . . . . . .

هم اکنون طوایف لک بابادی. کی لر*کلهر* مکوندی. زنگنه ایل چهارلنگ. عبدلی لک .
. کی لر *کلهر*گله. زند اورک. لک بختیاری. لشنی
زند. در ایل لر بختیاری زندگی می کنند
و خود را لر می دانند


زنده باد ایران و ایرانی


در زبان لری بختیاری به معنی
ک::کوه
رد*رهد*::رفت
کرد::کوه رهد؛کوه رفت

جمله لری
ائل کرد::عشایر به کوه کوچ کردند
اعراب این کلمه را با معنی
رمه گردان تفسیر کرده اند
Korad:::kohrahd

معنی حقیقی کلمات
ائل ::ایل
ائل وار::ایل و تبار
کرد:::کوه رفت

گردآورنده
آریا بهداروند

در زبان لری بختیاری به معنی
کرد::
ک:کوه
رد:رهد. رفت
عشایر به کوه رفتند

پادشاه هان میان رودان از قبیله
کرتی نام برده است که در شمال میان رودان است*شمال عراق*

کرت:کرد، کوه رهد.
کلمه رهد در بین ایل بویر احمد
. ایل ممسنی و لیراوی و لر کوچک
و لر لک
رهت تلفظ می شود
کرت::کوه رهت::کوه رفت. ک رت, کرد
Ko rat::kohraht

کرد های از نسل هاشایمالاک فرزند بخت نصر هستند . در کتاب قصه الاولاد البخت النصر آمده است که خاسیملاک ( هاشایمالاک ) پس از اینکه پدرش مرد به کرکوک و نواحی آن رفت و در ساکن شد و تا قبل از اشکانیان آنجا بودند ولی به دلیل آفت محصولات به کوه های آذربایجان پناه بردند. و در آنجا ماندند و گسترش یافتند و تا حوالی شاشیا ( شوش امروزی ) آمدند.

کرد ربطی به کرت کردوخ و دیگر ندارد. زمانی که واژه یا نامهای کرت یا کردوک از پهنه گیتی ناپدید شد چند صد سال سپس ساسانیان به دودمانهای خود مانند دیلمیان ، سکایان، کرمانجیان و. . . کرد میگفتند و پس از فروپاشی فرمانروایی ساسانیان اربها به دودمانهای ایرانی مانند بلوچها ، پارسیان پارس و خوزستان که اعراب همه را از بین برد بند یا جز باسری ، عربهای ایرانی، کرمانجها، کلهرها، لرها، لکها، مکری ها، سورانیها، هورامیها یا اورامیها، و . . . کرد میگوفتند. این کردان ماهیت ارب دارند چون اربها کرد را در تیره های ایرانی گذاشته اند. نیاز به بیان مکریها و کرمانجها و کلهرها از نیمروز و نیمروز خاوری چم از کرمان و بلوچستان زمان ساسانیان به جایی که اکنون هستند کوچ کردند

قدیمیترین مردمان ایرانی اند که اولین تمدن ایران ( ماد ) را در 2700سال پیش به وجود آوردند و از نظر نژادی آریایی و نزدیکترین نژاد به آلمانیها.
تمدن هخامنشیان بر اساس تمدن ماد پایه گذاری شد واز نظر زبانی هم خانواده با زبان ها و گویشهای ایرانی اصیل مانند دری. بلوچی. گیلکی. مازنی. لری. تاتی. تالشی. پشتون . آزری قدیم در آذربایجان و. . . میباشد که خود زبان کردی ( کوردی ) امروزه نیز به چندین دسته تقسیم میشود
1. کردی باکور ( کرمانجی و. . . )
2. کردی ناوَندی ( اردلانی. مکریانی. سورانی و. . . )
3. کردی باشور ( لکی. کلهری. فیلی و . . . )
4. کردی گورانی ( هَورامی. زازاکی و. . . )
از نظر دین نیز امروزه اکثرا مسلمان ( اهل سنت پیغمبر ( ص ) و شیعیان حضرت علی ( ع ) و اهل بیت پیغمبر ) و اقلیت سایر ادیان مانند یهودی مسیحی زرتشتی و ادیان تلفیقی باستانی و میترایسم مانند ایزدی و . . . میباشند
کردها در هر جای دنیا مفتخر به ایرانی بودن خود هستند

تمامی زبانهای اقوام در ایران
زیر مجموعه ی زبان فارسی هستند

حتی سلسله های ترک نژاد
مانند مغولان. ایلخانان. تیموریان. سلجوقی. غزنویان. صفوی. افشار. پهلوی. قاجار

در زمان حکومت بر ایران زبان رسمی
دولت خود
را زبان فارسی قرار دادند




در پارسی کهن " گرد " به معنای دلیر و بی پروا
گردان = گروه دلاوران
سرگرد = فرمانده گروه دلاوران
گردکوی ( کردکوی ) = محله دلاوران
شهر کرد = شهر دلاوران

کردها قومی هستند که بطور عمده در ایران و ترکیه و عراق و سوریه زندگی می کنند بنابر امار غیررسمی دراین۴کشور حدود۶۵میلیون کرد ودرمان بویژه کشورهای سوئد و آلمان کلا بیش از۷۰میلیون نفر جمعیت دارند
کردهادرایران بطور گسترده در اکثر استان ها وجود دارند استان هایی که قریب به اکثریتشان کردهستندعبارت است از کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی والسلام و استان خراسان شمالی بیش از۶۰درصد جمعیت آنها کرد هستند و بصورت پراکنده روستاها وشهرهایی در استان های گیلان و البرز و فارس و خراسان رضوی انگلستان حضوردارند
کردها از اقوام قدیمی ایران محسوب می شوند که همواره در حفظ تمامیت ارزی ایران کوشیده اند از جمله ی این موارد می توان به کوچ کرد های غرب ایران به خراسان شمالی برای حفاظت از مرزهای ایران اشاره کرد

در گذشته کورد یا کرد به معنای قومیتی امروز نبود بلکه به معنی کوچرو بوده است

چه خوشتان بیاید چه نیاد لرها هم کردند طبق کتب مسعودی قرن سوم و بسیاری از دانشمندان دیگر و با قوم گیل از یک تباریم یعنی یکی هستم اصلا از لحاظ قیافه بدرستی قابل تشخیص است حالا معلوم نیست قوم گیل فقط گیلان است یا مازندران نیز هست تاریخ را نمی توان پاک کرد

منبع:کتاب کورد کییه اثر پروفسور سوران حمه ره ش.
کورد نام منتقه ای از کوردستان ترکیه هست که قدیم با اسم کاردا، کوردا ، کاردوخی ، کردوخی نام برده میشده قومی از گوتی گورتی بودند در انجا سکونت داشتند. که از نوادگان ماد ها بودن. بقیه داستان هایی که به کورد ها نصبت میدن هیچکدوم منبع خاصی نداره.

با توجه به موقعیت مکانی کرد ها که اکثراً در غرب ایران و غرب زاگرس و بین النهرین تادریای مدیترانه ساکن هستند نشانه روشنی از فرهنگ و زبان حفظ شده و باقی مانده تمدن ساسانیان در این منطقه میباشد که از ریشه زبان پارتی ( پارثی )
که امروزه فارسی تلفظ میشود میباشد و دارای اشتراکات زیادی با زبان رسمی ایران ( دَری ) میباشد که هر دو زبان کردی و دری زیرمجموعه اَبَرزبان فارسی میباشد .
در زبان کردی امروزه لغات باستانی زیادی به یادگار مانده که پس هزاران سال هویت ایرانی خود را فراموش نکرده اند
کردها در زمان ساسانی تشکیل دهنده نیروی نظامی ساسانی بوده اند که هنوز کلماتی مانند گردان ( کردان ) یا سرگرد ( سرکرد ) از آن به یادگار مانده

پایتخت تابستانی ساسانیان کرمانشاه
( کردانشاه ) بوده که به معنی محل استقرار گردان شاه ساسانی است

معنی چوپان یا کوچرو که در بعضی منابع به معنی کرد نام برده شده نشانگر معنی اصلی و حقیقی کرد نیست هر چند ممکن است در مقطعی کردها به چوپانی یا کوچ رویی مشغول بوده باشند که این امر در تمام اقوام دیگر نیز وجود دارد

با تشکر


کُرد یعنی پایمرد
یعنی جوانمرد
یعنی اصالت
یعنی انسانیت
یعنی ایرانی
یعنی زیبایی
کُرد ترکیبی است از همه خوبیهاست

ایمهَ لَکیم برا یکیم

اقوام آریایی
قوم ماد::کرد
قوم پارس::لر
پارت ::افغان. خراسانی. بلوچ

در کتاب شرفنامه بدلیسی
از ایل جلکی ایل حسنکی ایل لر بختیاروند نام برده شده

که ایل زلکی لر بختیاری با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر از این ایل مستقل شده

طایفه لک لر نیز از ایل لر جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر مستقل شده

شهر جلکان واقع در خوزستان محل سکونت تیره های از ایل لر بختیاروند



برادران کُرد سلام .
جهت اطلاع اکثر این پیام های انحرافی و توهین آمیز از سوی پان لرهای متعصب و تجزیه طلب و خبیث اندیمشکی ارسال میشوند . این آدم های متوهم اصلا لک نیستند و با معرفی خود و با اسامی جعلی و از زبان مردم لک کامنت میگذارند . گول ترفند این آدمهای بیمار را نخورید . زنده باد ایران زنده باد کُردستان


در زبان لکی:

لُر به معنی چرا و چریدن است
در نتیجه لرستان به معنی چراگاه است
لرستان یک حوزه جغرافیائی است و قوم نیست
لرهای حسنکی و هداوند و منجزی و بختیاروند از نسل عرب های خوزستانند

والله من اولین بار نام قوم . . . را شنیده ام !!!

شما تا دیروز خود را از قوم کرد و قوم لر معرفی می کردید امروز شدید قوم ؟؟ با کدام پیشینه ی تاریخی قوم شدید
اولین بار نام طایفه لک لر در اواخر صفوی به میان آمد و در هیچ یک از منابع تاریخی قوم کرد و قوم لر نامی از آن به میان نیامده


تاریخچه ایل جلکی ایل حسنکی ایل لر بختیاروند پیش از 1000 سال است و در کتاب شرفنامه بدلیسی کرد به آن اشاره شده است




قوم کرد و قوم لر برادر هستند و بسیاری از طوایف آنها مشتر ک هستند


این متن کمی ایراد داره، اینکه نوشته شده کرد ها از نوادگان ماد هستند و دومی که نوشته زبان شون مثل زبان پارتی هست. ببینید نخست اینکه کرد ها از نوادگان مادها نیستند، بلکه ماد ها در شمال آنها زندگی می کردند، در کتاب های گیرشمن و مینورسکی و باقی باستان شناسانی که اگر کتاب هاشون رو بخونید، نوشته شده که ماد ها در شمال غربی ایران بودند و طبق نقشه شمال غربی ایران میشه آذربایجان نه کردستان! اقوام کرد در جنوب سرزمین مادها زندگی می کردند. در مورد دومی باید بگم که، همه زبانها و لهجه های امروزی در ایران جزو شاخه هندواروپایی هستند بجز زبان مردم آذربایجان که ترکی هست و زبان ترکی جزو زبانهای هندواروپایی شناخته نشده ( این رو اشاره کنم که زبان آذری پهلوی از زبان های قدیمی و هندواروپایی هست اما متاسفانه امروزه زبان ترکی جایگزین زبان آذری پهلوی شده ) این رو گفتم که بدونید همه زبان های ایرانی هندو اروپایی هستند اما شباهت خیلی کمی با زبان های باستانی ما دارند، زبان کردی هم بیشتر شبیه به زبان های سومری و اکدی هست تا پهلوی. در کل تاریخ مردم کرد خیلی جالبه، من طرفدار موسیقی و رقص محلی کردها هستم. مردم کرد دوست داشتنی و خیلی خیلی مهمان نواز هستند، این رو در سالها سفرم متوجه شدم. اما یکسری دوستان که تعصب زیادی روی کرد بودنشون دارند، متاسفانه مطالبی رو منتشر می کنند که زبان ما قدیمی ترین هست و ما قدیمی ترین مردم و نواده مادها و از این حرفا هستیم که درست نیست. ما باید یاد بگیریم که آذری بودن و کرد بودن و لر بودن و مازنی بودن و . . . غیره افتخار نیست. این ایرانی بودنه که افتخاره.

در جواب آقای آقای ایرج گورانی اصل

سنگ نگاره های غار میرملاس و هومیان کتیبه های بی نظیر بیستون و آواهای مور و حوره لکی تمدن چندین هزارساله دره مهرگان ( سیمره ) مفرغهای چندین هزارساله لرستان و هزاران آثار ارزشمند فرهنگی و تاریخی دیگر و لاوه لاوه های لکی و شاهکار های زیبا و ماندگار فال چلسرو لکی و گلونی سربند زیبای زنان لک و زبان فاخر لکی که با سی هزار واژه ی مستقل ثبت ملی شده و شده اند همه و همه ی اینها قطره ی ناچیزی از دریای بیکران تمدن و پیشینه ی تاریخی و فرهنگی قوم بزرگ لک هستند . !
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

دوستان به جای نظرهای بی پایه اساس و متزلزل برن مطالعه کنند و بعد شروع به نوشتن کنند. کوردها بر یک پهنه جغرافیایی از زاگرس تا شما عراق و کل شمال سوریه و جنوب و جنوب شرق ترکیه گسترده اند که جمعیتشون با هیچ یک از اقوام ایرانی مثل لرها و لکها و قشقایی ها و بلوچها و . . . . بدلیل کوچک بودنشون، قابل مقایسه نیست. واژه گوتی/ کوتی/ جبال الاکراد/ واژه کورد در شاهنامه/کوردوئنه در یونانی / کاردوخها در تاریخ گزنفون/ کور کوردان/ شرفنامه بدلیسی/ کوردهای روادی/ کوردهای شددادیه/ خرمدینان کورد/ کتاب انساب الاکراد دینوری/ کوردها در کتابهای ابن وحشیه که کوردها را اولین پرورش دهندگان درخت خرما و انگور و ماهر در پیدا کردن آب میداند در کتاب شوق المستهام ۱۲۰۰ سال قبل/ ابن اثیر کورد در مورد کوردهد در کتاب الکامل/ اندیشمندان کورد منطقه سوره برد یا همان سهرورد/ تاریخ مسعودی در مورد کوردهای آذرباینگان در کتاب مروج المذهب/ کوردهای موصل / صلاح الدین ایوبی /تاریخ طبری در مورد کوردها و سرزمینشان/ موسی خورنی تاریخنگار ارمنی در مورد کوردها / جنبشهای ایران در دوم سوم هجری از غلام حسین صدیقئ/ اشپولر/ لازاریف و کتاب تاریخیش/ ابن ندیم تاریخنگار / از همه مهمتر کتاب زرین کوب که به تفسیل به قیامهای کوردها در مقابل حکومت مرکزی میپردازد در زمان خرمدینان و بلاد کوردها/ احمد کسروی/ مینورسکی/ داندامایف/ دیاکونوف در تاریخ ماد/ابن خلکان در مورد بلاد اکراد و شورش آنها در مقابل خلیفه حاکم/ ابن مسکویه کتاب تجارب الامم/ کتاب کوردها نوشته سی جی ادموندز/ حبیب الل تابانی نویسنده کتاب وحدت قومی کورد ماد/سرپرسی سایکس نویسنده تاریخ ایران/کلاوس شیپمان در کتاب تاریخ ساسانیان/ والتر هینتس کتاب یافته های تازه از ایران باستان/ و هزاران هزار کتاب و سند و گل نوشته دیگر مبنی بر بودن و هستی کوردها در خاورمیانه دارد. کوردهایی که توسط ترکیه ترک و توسط اعراب عرب و توسط ایرانیها فارس قلمدادمیشوند. در حالیکه تمام شورشهای مادی/ کوردی برعلیه حاکمان موجود در خاورمیانه از باستان تا به اکنون ادامه داشته و دارد. البته دوستان بدانند بنده بسیار بسیارمختصر منابع را نوشتم. زبان کوردی ( با محاوره روزمره اشتباه گرفته نشود ) که دوستی نوشته زیر شاخه ابرزبان فارسی است، باید بداند که او چنان با زبان ژاپنی و اسپانیایی و هندی و . . غریبه است دو صد چندان با زبان کوردی نااشناست. زبان کوردی هیچ ارتباطی با پهلوی ندارد جز معدود واژه های تقریبا مشترک. زبان کوردی و واژهای ناب آن فقط بازمانده از میدها هاستند که به اشتباه ماد خوانده میشوند. اندیشمندان ایرانی در این زمینه فقط مصادره به مطلوب کرده اند و تا توانسته اند آنرا به ایران و زبان فارسی ارتباط داده اند. تحقیقات زبانشناسی سالهاست و هم اکنون در دانشگاهای کردستان عراق، دایره ای وسیعی از واژگان را که مرتبط با هیچ زبانی نیست جز مادی/ میدی به جهانیان عرضه کرده اند. مانند فرهنگ نامه دانشگاه شیکاگو. اما ایرانیها توان دیدن آنرا ندارند. چون بنیانهای جعلی آریایی مابان ر ا متزلزل می کند. زبان کوردی اکنون در دانشگاه کردستان تا مقطع ارشد دانشجو میپذیرددر اروپا زبانی قدرتمند است که توان بیان فلسفه و شعر را داراست بدون کمترین نیاز به عربی ترکی فارسی و دارای رسم الخطی بسیار منسجم و علمی. در عراق زبان رسمی دولتیست و قانون اساسی عراق به دوزبان عربی کوردی مکتوب است. انستیتیوی کوردی استانبول سالهاست به استانداردهای جهانی نزدیک شده است/ جمعیت کوردها بر اساس آمارهای رسمی و غ رسمی تا ۵۰ ملیون در خاورمیانه هم میرود. ده ملیون عراق سی ملیون ترکیه پنج تا شش ملیون سوریه و بیشتر از ده ملیون متمرکز یا پراکنده در ایران. چنین ملتی که اینگونه در آثار و اندیشه های مورخان جهانی قابل اهمیت بالایی است نمیتواند فقط رمه گردان قلمداد گردد. کسانی که رمه گردان باشند دیگر چه احتیاجی به شناخت آنهاست؟ کسانی که در تاریخ بین النهرین سهمی بزرگ داشته اند و نوبل صلح و فیلدز ریاضی را دریافت کرده اند. در کل کورد جدا از یک واژه ، یک اندیشه عدالت خواهی بزرگ در مقابل ستمگران خاورمیانه است که کمر به نابودی انسانیت بسته اند. تشکر سپاس

کتیبه بیستون مربوط به تاریخ قوم بزرگ کرد است
فرهاد کوهکن
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

قوم کرد *ماد*
قوم لر *پارس *

دیاکو موسس قوم ماد

تیره ایی از
طایفه لک لر 250سال پیش به سه روستای استان کرمانشاه کوچ داده شدند
و امروزه به زبان کردی گورانی تکلم می کنند



قوم کرد :::
ایل گوران
ایل کلهر
ایل کرد زنگنه
ایل اورامی
ایل کرد فیلی
ایل کرمانج
ایل بارزان
ایل مکری
ایل اردلان
ایل پازوکی
ایل سورانی
ایل ارکوازی
ایل ملکشاهی
. .
. . .
. . .

****
در زیر به معرفی بعضی از ایلات قوم لر اشاره کرده ام


قوم لر
1 - ایل لر کوچک
2 - ایل بختیاری
ایل بختیاروند
ایل دینارونی
ایل لر فیلی
ایل لر ملکشاهی
ایل دورکی
ایل کیانرسی
ایل موگویی
ایل لرزنگنه
ایل جانکی
ایل میوند ( فولادوند - سالاروند - حاجیوند - بساک - عیسی وند - هیودی )
ایل محمود صالح
ایل منجزی ( ( خلیلی - تاج الدین عبدالهی - مال احمدی - نیم بنیچه - مازه پهن - روا - لوخرده - ابوالحسنی ) ) ( کر منجی لر بختیاری )
ایل حسنکی ( آسترکی - شوهان - رشان - جلکی - مهرانی - شقاقی. . . )
ایل بویراحمد ( جاکی - دشمن زیاری - چرام - چهاربنیچه - باوی )
ایل لیراوی ( یوسفی. شیرالی. خدری. بهمئی . کرایی. طیبی )
ایل شبانکاره
ایل ممسنی ( رستم. دشمن زیاری - بکش - جاوید )
ایل دریکوند
ایل طرهان
ایل پاپی

در کتاب شرفنامه بدلیسی نوشته شده توسط شرف خان بدلیسی کرد در اوایل صفوی ذکر شده
که
ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر
شامل 14 طایفه بوده
( آسترکی - شوهان - جلکی - . . . . . )
طایفه جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند لر jaLeki
ایل حسنکی لر بختیاری بیش از 1000 پیش تشکیل شده

شهر جلکان محل سکونت تیره های از ایل لر بختیاروند در خوزستان

ایل زلکی لر بختیاری جدا شده از ایل جلکی ایل حسنکی لر بختیاروند zaLeki

لک*lek *در زبان لری به معنی شاخه ( تیره )

لک تیره ایی از ایل زلکی ایل جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر است


تاریخ قوم کرد و قوم لر مشترک است و قوم سومی در منطقه ما زندگی نمی کرد.
بعضی از ایلات قوم کرد و قوم لر از یک نژاد هستند

به همین خاطر است که قوم کرد با قوم لر برادر است

ایلات قوم کرد بسیار است با زبان های مختلف ولی هیچ یک از ایلات قوم کرد تا به امروز خود را قوم نخوانده اند






بخت و بجن دو برادر بودند و جد قوم کرد و قوم لر آریایی بوده اند


حسن خانددوم بختیاروند با تصرف جزیره ابن عمر نام
جزیره را جزیره بختیاری *بختی*گذاشت




طایفه لک ایل زلکی ایل جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر






قوم کرد و قوم لر با هم برادر هستند

بخت و بجن دو برادر بودند و جد قوم کرد و قوم لر

طوایف مشترک دو قوم
ایل کرد گوران
طایفه گهوران *کی وران - گوران *حسنکی لر
ایل کرد کلهر
طایفه کلار*کلهر* لر حسنکی بختیاری
ایل لر زنگنه بختیاری
ایل کرد زنگنه
ایل سیامنصور کرد
ایل سیامنصور لر
شهر سیامنصور لر
ایل کرد کرمانجی
ایل کر منجزی لر *کر منجی*
طایفه لر بجنوی *بجنوردی *بختیاری
ایل شوهان لر کرمانج
شهر بجنورد کرمانج کرد
ایل شکاکی کرد
ایل شقاقی لر بختیاری
طایفه شهرکی لر ممسنی
طایفه شهرکی کرد
طایفه سنجابی ممسنی
ایل لر فیلی
ایل کرد فیلی
ایل کرد شادلو
ایل لر شالو
ایل کرد شول
ایل لر شول
طایفه لر شول گپ
شهر شولستان لر*نورآباد ممسنی *
شهر شول ماچول لر*ماهشهر *
طایفه ملکشاهی لر بختیاری
طایفه ملکشاهی کرد

شهر کرمانشاه ( کرمانجاه )

طایفه لک در کنار ایل گورانی کرد در کرمانشاه زندگی می کنند و به زبان گورانی سخن می گویند

طوایف دیگر لر در کرمانشاه ::
طایفه احمد وند لر شیرازی
طایفه بالاوند لر
طایفه شیراوند لر

مواظب نوشته های خود باشید

قوم کرد و قوم لر از یک نژاد هستند و برادر هستند

ایل لر جلکی ایل حسنکی بختیاری jaLeki
ایل لر زلکی ایل جلکی حسنکی لر بختیاری zaLeki
طایفه سرلک ایل منجزی لر بختیاری sarLek
طایفه لک ایل بابادی لر بختیاری Lek
ایل اولک ایل دینارونی منجزی لر بختیاری olek
طایفه سالک ایل منجزی ایل بختیاروند لر بختیاری salek
شهر جلکان لر بختیاری jalekan

قوم کرد *ماد *
قوم لر *پارس *

لکLek در زبان لری به معنی شاخه وتیره است

ایل حسنکی لر بختیاری موسس حکام لر شبانکاره
حکام لر شول از نسل لر شبانکاره هستند.






به خاطر این به قوم لر اصیل می گویند چون ریشه ی زبان پارسی زبان لری است

پاینده ایران زمین





خب اول اینکه یکی از دوستان نوشته بود که کردها بیشترین شباهت رو به المانها دارند در این باره باید بگم که ایشون چرت گفتند اصلا کردها هیچ شباهتی ندارند و بیشتر شبیه هندی ها هستند تا المانها که اخیرا نظریه قوی در این مورد که کردها از هندوستان اومدن هستش دوم اینکه یکی از دوستان محل زندگی کردها رو تا دریای مدیترانه ادعا کرده بود که شما اگه نقشه های قدمی و جدید رو ببینید میبینید که این حرف اشتباه حتی مناطقی که اکراد امروزه در ترکیه ساکن هستند قبلا ترکنشین یا ارمنی نشین بود مثل شهر وان و خیلی از شهر های دیگه در رابطه با جمعیت اکراد هم جمعیتی 30 تا 35 میلیونی نه 50 در ایران جمعیتی تقریبا 6 میلیونی در ترکیه 12 تا 14 میلیونی و در سوریه و عراق تقریبا 8 تا 9 میلیونی دارند در جمهوری آذربایجان هم که در منطقه قره باغ اشغالی ساکن هستند با برادران ارامنهشون که توسط ارامنه انجا اسکان داداه شده اند هر چند من کشتار ارامنه رو هم قبول ندارم با دلایلی ولی این کشتار که ننگش واسه ترکهاست بیشتر توسط کردها انجام شده کردهای هنگ حمیدیه و بیشترین منفعت هم واسه کردها بود چون اونها الان در اون مناطق ساکنند مثل وان و. . . یه دوستی هم فرموده بود کردی استانبولی ما زبانی به نام کردی استانبولی نداریم اول اینکه استانبول اساسا ترکه دوم اینکه تو استانبول کردی حرف زدن ممنوعه سوم اینکه این کردی کرمانجی نه چیزه دیگه ای یکی از دوستان هم فرموده بود که متاسفانه آذربایجان ترک شده چرا متاسفانه اول اینکه ما افتخار میکنیم ترکیم و به کسی هم ربطی نداره دوم اینکه اگه زوری بود الان کل ایران ترک میشد و اینکه الان برادران کردمون باید ترکی حرف میزدند سوم اینکه خراسان باید جای اذربایجان رو میگرفت و کاملا ترک بود سومری هم یه زبان التصاقی و ربطی به کردی نداره امروزه هم ارتباط بین سومری و ترکی پیدا شده و در یه گروه قرار میگره بیش از 500 واژه مشترک بین این دو زبان هست که از نظر زبان شناسی یعنی که هم خانواده هستند مثلا کلمه tanri در ترکی خدا میشود ودر سومری میشود tingry یا خونه در سومری میشه av و در ترکی ev و خیلی کلمات دیگه و در اخر اینکه زبان یه چیزه اکتسابیه و شما هم از اول ایرانی زبان نبودید و اگه دنبال اصالتتی باید به زبون میمونا صحبت کنی چون زبان اولیه انسانها اینطوری بوده و اینکه قبا از این که زبان آذربایجان به قول شما یکی از زبون های پهلوی بوده باشه در اون مناطق یک زبون التصاقی صحبت میشده من نمیگم ترکی بود ولی اینو میگم که این زبونیم که شما میگید وارداتی بوده و اگه متون قدیمی چینی رو بخونید نوشته مردم قرقیز مردم سفید پوست مو بور و چشم آبی بوده اند که این هم یکی از چیز هایی که ادعا های شما رو نقض میکنه

برادر نوگورانی کرد چرا مطالب را بر عکس میگی
فارسی زبان است و لری لهجه ؟
لری یک گویش از زبان فارسی است
۷۰درصد واژه ها و کلمات لری وابسته و چسبیده به زبان فارسی است و همچنین گویش لری ۲۰درصد هم آمیختگی به زبان لکی دارد با این وجود گویش لری فقط ۱۰ درصد استقلال واژگانی دارد؟

چند نمونه!

لری______فارسی______لکی

بیا________بیا______بوری
دختر_____دختر_______دِت
نمک_____نمک_______خوآ
برف_____برف________ویئَر
باد______باد_________وآ
بهار_____بهار________وِهار
برگ_____برگ_______وَلگ
زن______زن________ژَن
برو______رو_______به چو
اومَد_____اُما_______هَت
زیاد_____زیاد_______فِرهَ
لازم_____لازم______گه رَک
دریا_____دریا_______دَلیا
درد_____درد________ژآن
تشنه____تشنه______تِینی
چشمه___چشمهَ_____کیَنی
آفتاب ____اَفتاو_____حویئَر
گرسنه____گوسنه____وِسی
بخور _____بُحور______بئَر
شما_____شما______حومَ
زیر______زیر________ژیر
آتش____تَش______ئاگه ر








دوست عزیز حسین اینجا جای رواج تفکرات پانترکی نیست. لطفا سند و کتاب و منابع تاریخ نویسی معرفی کن؛ وگرنه محکوم به یاوه گویی میشوی. این نوشته ها در مورد واکاوی واژه کرد هست نه ترک و سومر. ولی باید بدانی که جامعه علم زبان و علم تاریخ و علم سیاست چنان عمیقا مسائل انسانی را بررسی کرده که کسانی امثال شماها توان دروغ پردازی و جعل را به هیچ وجه نمیتوانید پیدا کنید. مگر آنرا به خورد کسانی مثل خودتان بدهید. در مورد اینکه گفتی بر اساس نظریه ای قوی! کردها از هند مهاجرت کرده اند، واقعا باید افسوس و گریان شد بحال نظریه پردازش. ولی بهتر بود نظریه پردازش را معرفی میکردی! شاید یک روزنامه نگار بی سروپا بوده تا نظریه پرداز؛ یاشاید تو فرق نظریه و یاوه گویی را بلد نیستی. بهتره بری سالنامه های آشوری را در موردکردها بخوانی و هم چنین کتابهای عهدعتیق که انساب میدی ها یا مادی هارو به کردها کاملا نسبت میده. در هیچ یک هیچ، حتی یک اشاره کوچک جزیی در مورد بودن ترکها در خاورمیانه حتی در کشور ترکیه امروزی، نه وجود دارد نه پیداشده است. کارنامه اردشیر بابکان منبع خوبی در مورد کردهاست اگر خوب مطالعه گردد. قباله های چرمی اورامان بزبان اورامی در مورد خرید و فروش زمین و هزاران سند و مدرک دیگر در منابع دست اول اسلامی مانند ابن اثیر، ابن خلکان، ابن خلدون، ابن وحشی و . . . . در مورد کردها، اسناد بسیار محکمی بر رد دروغ و جعل است. حالا شما مطالعه نکردی و نخواستی بخونی و بی اطلاعی، دلیلی بر نبودن نیست. ابن وحشی در کتاب شوق المستهام فی رموز الاقلام در هزارو دویست سال قبل ، که کتابی است در راستای خطوط کهن خاورمیانه و ترجمه هیروگلیفهای مصری، در صفحات آخر کتاب میگوید که کردها دارای رسم الخط سی و شش حرفی هستند که نسبت به عربی چندین حرف اضافه دارند. بعد میگه که در کتابخانه های بغداد و شامات سی و دو کتاب در مورد پرورش درخت خرما و درخت انگور و پیداکردن آب در سرزمینای ناشناخته با رسم الخط کردی دیدم و آنها را ترجمه کردم که نفعش به تمام بشر برسد و میگه که آنها نسبشان به پادشاه بنوشاد یا پینوشاادسومری میرسد. در کل کردها در زمانهای گوناگونی به اسامی متفاوتی شناخته شده اند. در سنگنوشتهای سومری به وفور نامشان آمده. در آشوریها به وضوح و کامل. در کتیبه های هیتی وهوری و میتانی بیشاز صدبار کردها را نام برده اند. البته این موضوعها را یک محقق باید بداند و بررسی کند نه افراد عادی چون بسیار پیچیده و طاقت فرساست. حتی در نوشته های ارمنی به وفور نام کردها آمده است. مانند موسی خورنی که به هرودت ارمنستان مشهور است، کردها را چندین بار تشریح کرده است کامل. تاریخ جهان چنان به ریشه تمامی ملتها و نژادها پی برده است که حرف و حدیثی باقی نگذاشته است. در مورد اینکه دوستمون گفت که واژه های سومری ترکی است چنان بی پایه و اساس است و مضحک اگر زبانشناسان دانشگاه شیکاگو آنرا بشنوند خنده شان میگیرد. محققین زبانشناس در مورد واژه های سومری و شباهت آن، بیشتر از چهل زبان را شناساایی کرده اند که میتواند با زبان سومری ارتباط باشد. و آنچه که التصاقی التصاقی براه انداخته اند و شده ابزاردست بعضیها، متاسفانه چنان متزلزل است که فقط در حد نه حتی فرضیه بلکه حدس و گمان مانده است. شباهتهای واژه ای اصلا نمیتواند اثباتگر ارتباط زبانی امروزی با زبان شش هزار سال قبل باشد مگر برای خوراک افکار عمومی غیر علمی و جهت سوءاستفاده. شما بعنوان یک ترک که مرتکب جنایت در حقوق ارامنه و کردها شدید خوب طبیعیه که کشتار ارامنه رو قبول نداشته باشی و کسی ازشمام نخواسته قبول داشته باشی چون نظر جهانیان و حقوق بشر مهمه نه شما. در مورد مهاجرتم بهتره شما کتابهای کسروی رو بخونی که از خودتونه و تاریخ قره پاپاق و مهاجرت قزلهای قاجار و مهاجرت ترکان به آذربایجان رو در منابع پیگیری کن. کردها احتیاح به نظر سنجی ترکهای گرانقدر ندارند. اگه در مورد مهاجرت کردها یک منبع باشد در مورد مهاجرت ترکها صدها منبع سنگین و موثق وجود دارد. موفق باشی عزیز

سلام خدمت دوست عزیز جناب اقای سیروان اول اینکه ممنون که وقت گذاشتی و نظرات من رو خوندی دوم اینکه شما به من تهمت پانترک بودن زدی شما میدونی معنی پان یعنی چی؟ پان در لغت یعنی که خودت رو برتر از دیگران بدونی و برای دیگران ارزش قائل نباشی یه جوری مثل تافته جدا بافته که تو نظرات من چنین چیزی دیده نمیشه دوم اینکه حرف شما درسته که این نوشته در مورد واکاوی کلمه کرد ولی نوشته من اگه نظرات دوستان رو بخونی جوابیه برای اونها بود و بعضی جاها برای اثبات حرفام مجبور شدم که نوشته ام رو بسط بدم. در رابطه با ارتباط زبان سومری با 40 زبان دیگه این ارتباط ارتباطی به صورت وام واژ است که از سومری به زبانهای دیگه منتقل شده این ارتباط بین سومری و فارسی و عربی هم پیدا میشه. دانشمندان همچون فریتس ههوممل دیاکونوف و. . . ترکی و سومری را یکی دانسته اند و دانشمندانی همچون آ. فالکشتاین هارتموت شموکل و س. ن. کرامر بدون احتیاج به کار خیلی طولانی سومری و ترکی را همسان دانسته اند. پروفسور روشن خیاوی از ایران کتاب تحقیقاتی به چاپ رسانده که در ابتدای تحقیقاتش از بین 101 کلمه سومری 35 کلمه سومری را به ریشه زبان ترکی پیوند داده . پروفسور عثمان ندیم تونا 165 کلمه را از نظر معنی و فنوتیک پیدا کرده که او این تز در کنگره ای در آمریکا بین سومرشناسان و ترکشناسان تقدیم کرد که بدون بحث و جدل از سوی کنگره پذیرفته شد . بیگ مراد گری هم 295 کلمه رو پیدا کرده. برخی محققین معتقدند کلمات مشابه بین دو زبان میتونه تصادفی باشه ممکنه ذهن انسان در جاهای مختلف کلمات مشابهی رو یافته باشه اما یافته های زبان شناس مشهور م. سواده شا با بهره گیری از تکنولوژی کامپیوتر به این نتیجه رسیده که اگه بین دو زبان تعداد کلمات از نظر معنی و فنوتیک مشابه باشد و از تجاوز کنه 1 در چند میلیونه و اگه تعداد کلمات مرکب از 10 بیشتر باشه 1 در 25 میلیونه که در سال 1975 اولجاس سلیمان این مسئله رو مورد تحقیق قرار داد وی توانست 67 کلمه مرکب مشترک بین سومری و ترکی پیدا کند

دوم اینکه شما گفتیتد 1 مدرک هم در رابطه با وجود ترکها در خاورمیانه وجود نداشته اثبات کن . در زمان ساسانیان حکومت ترکان در کنار دریای خزر تا سمت آذربایجان ایران پس چی بود تمام منابع هم بخونی تایید میکنه شما گفتی در تاریخ همچی بطور مشخصه و همه چیز آشکاره خب باید بگم که این چرت من بهترین معلم ها رو داشتم و معلم تاریخ دبیرستانم که دکترا از دانشگاه تهران داره و ادم بسیار با سوادی هم هست به تاریخ میگه تاریک چون میگه هیچ چیز توش مشخص نیست اونوقت شما میاد اینا رو میگید. ا. اگه ما هم مهاجر باشم شک نکنید که شما هم مهاجرید . در رابطه با نسل کشی ارامنه دولت ترکیه هزاران بار در سازمان ملل گفته که دولت ارمنستان آرشیو و مدارکشو بیاره بیرون و ما هم بیاریم و توی یه داداگاه بین المللی ببینمیم حق با کیه اما ارامنه قبول نمیکنند چون میدونند دروغه در رابطه با جمعیت ارامنه در زمان نسلکشی منابع های مختلف موثق اعلام کرده که تعداد جمعیت ارامنه تقریبا 1 میلیون بود چطور 1میلیون و نیم کشته شده شده و تعداد زیادی هم زنده موندن. شما تاریخ رو یکطرفه داری میگه از جنایت ارامنه در ارزروم بر علیه ترکها میدونی یا جنایت ارامنه د غرب آذربایجان به نا جیللوق که بیش از 300 هزار نفر ترک کشته شده با همکاری کردها با سردستگی سیمیتقو که کلی انسان بیگناه کشته شده و تمامی منابع ایران هم تایید میکنند بدون کمترین شک و شبه ای یا خیانت ارامنه در زمان جنگ ایران و روسیه که موجب کشته شدن کلی ادم شد که عباس میرزا اونا رو از تبریز اخراج کرد و به اصفهان منتقل کرد یا دوباره خیانت ارامنه به عثمانی در جنگ روسیه که موجب کشته شدن کلی ترک شده بود و از اون طرف هم قفقاز دست روسیه افتاد و دوباره کلی ادم کشته شد کا کشتار خوجالی در قره باغ اذربایجان میبینی که ارامنه هم معصوم بیگناه نیستند و ترکیه هم معتقده نسل کشی نبوده اونایی که تفنگ بدست بودن رو کشته بقیه هم مهاجرت اجباری داده. در رابطه با کشتار سولدوز در سال 58 که کردا بر علیه ترکها انجام دادان هم بخون گروه های تروریستی کردی هم که تعدادشون زیاده و فقط تو ترکیه باعث کشته شدن 40000 نفر هم شده بخون

یه مطللبی هم که در نوشته ام جا افتاده بود اینکه من نگفتم ترکی و سومری دقیقا یکی هستند ولی ترکی و سومری چون التصاقی هستند ریشه یک واژه در کلمات میمونه یا یخ زده میشه و کلمات جدید هم با افزوده شدن پسوند به اون ریشه ایجاد میشه قدیمی ترین کتیبه پیدا شده ترکی اورخون با سومری 4000 سال فاصله داره و طبیعی که اختلافات هم باشه زبانها طی این همه سال تغییرات زیادی پیدا میکنند و دقیقا مثل هم نیستند اما خب مطالبی که بالا ارائه کردم هم اثبات شده که ارتباطی هست در رابطه با کرد ها هم اگه درست بخونید من تو ترکیه اشاره کردم اگه تمام منابع قدیمی و نقشه ها رو قدیمی رو ببینید اون مناطقی کردها اخیرا کردستان ترکیه مینامند 70 در صد اون مناطق کردنشین نبوده. و طی 100سالاخیر کردنشین شده. و

تو نظرات اولم این جا افتاد اگه کلمات از 100 تجاوز کنه. وبعد اینکه گفتم فرضا قتل عام ارامنه درست بود میگم که بیشترین کشتار رو اکراد انجام دادن تو هر منبعی هم میخوای بخون همشون بلا استثنا تایید میکنند

هو
در تایید مطالب دوست عزیز آقا ی حسین عرض کنم که زبان ترکی منشعب از زبان التصاقی یا آگلوتیناتیو سومری و ایلامی می باشد یعنی اینکه سومریها که در هزاره هشتم پیش از میلاد از آسیای میانه به ایران و بین النهرین آمده اند اجداد ترکهای کنونی می باشند و اقوام کوتی . لو لوبی ساکن کردستان باستان ترک بوده و زبانشان جزو دسته زبانهای التصاقی هست.
منابع : فرهنگ سومری ، اثر روشن خیاوی.
ایران تورکلرینین اسکی تاریخی اثر پروفسور زهتابی در دو مجلد به خط عربی و زبان آذری.

مینوروسکی از معروفترین شرقشناسان روسی که دهها کتاب و مقاله درباره ایران و بین النهرین دارند جمله معروفی داره که بزرگترین حسن ختامه:
ترکها هر گاه با چالشی تاریخی در بین النهرین روبرو شوند با که میپرن داخلش. . .
آخه ترکها کلا هشتصد ساله به آسیای صغیر و ایران اومدند چ ربطی به تمدنهای بین النهرین ( سومر، آشور و . . ) دارند؟. . .
اگه تو یک مجمع علمی دانشگاهی همچنین حرفهایی بزنید بهتون میخندن
بهتره برید کتابهای رنه گروسه، اشپولر، باسورث و . . . را بخوانید. .
البته منظورم ترک است نه آذری. . .
چون آذریها ایرانی هستن

نام بسام کورد
اون اخر پسوند اسمشم مشخصه سگزی یا سقز کنونی یا سکاها است

جناب اقای کاوه افتخار ما اینکه ما ترک هستیم و خیلی هم رو زبونمون متعصبیم واسه ما اهمیت نداره امثال شما پشت ما چی میگید این زبون واسه ما هست و خواهد بود و ما با زبونموم زندگی خواهیم کرد و خواهیم مرد ما غیرت مردانگی رو با این زبان یاد گرفتیم نه اون زبا با اصطلاح آذری شما گور بابای اون زبون لعنت به اون زبون وجودیت ما همینیه که هست نظراتتم واسه مامان جونت نگهدار فهمیدی تکری خط قرمز ماست ما اونقدر که عاشق اهلبیتیم بیشتر از اون عاشق زبونمونیم البته اهلبیت رو بیشتر دوست داریم.

دوست عزیز شما اومدی بگی تعصبی نباشید ولی نظرات خودت تعصبی بود آزربایجان هم واسه اکراد نیست ارومیه و اردبیل هم یه اسم سومری یا آشوری نه کردی البته ارتباطش با ارومچی هم قابل تامل تمام شهر های ترکیه هم اسم های به زبان های مختلف داره ارمنی ترکی عربی آشوری یونانی ولی کردی نداشت درباره احمقانه جلوه دادن نظرات شما همین بس که استانبول کلمه کردواری نیست ترکی به معنای سرزمین اسلام اسمش اسلامبول بود یعنی اسلام اولکسی که بعد به استانبول تغییر پیدا کرد.

یه نکته دیگه اینکه تو ترکی جنگل میشه اورمان که ریشش هم کاملا ترکی است شاید وام واژی تو کردی بود

جناب اقای کاوه ادعای من مضحک و خنده آور نیست دلیل اوردم بماند که هم زبان های شما هم کم از این ادعا های مضحک نمیکنند . فرش پازریک اونور دنیا پیدا شده وسط سیبری میگید واسه ایرانیانه دستشویی فرنگی رو اولین بار ایرانیان باستان اختراع کردند استفاده از اسکناس اولین بار توسط ایرانیان انجام شده . اقوام سلمت یا سلتی تو اونور اروپا ایرانی بودند والی آخر

استانبول یعنی اسلام بولگسی یعنی قلمرو اسلام حالا کردواری بودنش رو واسم ثابت کن

هو
کاربر محترم آزاد اداوی نام دیگر گوران ها اهل حق می باشد که در ایلخچی و کرمانشاه پراکنده اند از کتب این فرقه می شود به شاهنامه حقیقت یا حق الحقایق اشاره کرد. چاپ اول پاریس، چاپ دوم نشر اسبق طهوری. به تصحیح محمد مکری. کتاب مذ کور منظوم و اثر جیحون آبادی متخلص به مجرم هست.

دوست اذری من اینجا که میگید اورمان یعنی جنگل شاید باشد ولی اونجای که من زندگی میکنم جنگل نیست اوجا کوه داره دره داره ولی اسمش اورمان حضرت پیشالیارم اونجاست شما بگردید یک سری جا هارا ببینید تا درک کنی شما درمورد گوران چیزی میدانید گوران در اذرشهر و الخچی هست اگر بلدی باشی اونجا انهارا جوران نام میبرند میدونی مذهبشان چیست یارسانند وبه اورامها میگویند گوران بیشتر بگردید ومطالعه کنید دوست من

قبل اسلام بولگس چی بودش
تاریخ درسته نه تاریک چون از ریخه یا ریشه می آید هیچ ربطی هم به عرب ندارد

هو
آذری لهجه ای از زبان ترکی هست ولا غیر. حرف مفت ممنوع.
استانبول بر گرفته از جمله یونانی،
Es tam polis می باشد.
یعنی در دوران باستان این شهر چنان معروف بود که از آن به شهر تعبیر می شد . مانند مدینه که معروفیت آن باعث شده بود که از آن به مدینه یا شهر نام برده شود نام قبلی آن یثرب بود.
معنی جمله فوق:
می روم به سوی شهر.
دوستانی که بارتولد شناسند ترکستان نامه بارتولد را در دو جلد مطالعه نمایند.

در جواب اقای حیسن دوست من حتا یک کلمه هم که باشد خیلی چبزهارا عوض میکند

اسامی تاریخی استانبول ویرایش

بیزانتیوم
آگوستا آنتونینا
رم جدید
کنستانتینوپل
استیمبول پل را همیشه بول تبدیل کردن هم ترکها وهم عربها
اسلامبول
القاب استانبول در دوره عثمانی ویرایش
دارالسعادت اگر شد شما معنی دار را به من بگوید
دارعالیه چرا وبه چه مفهومی گفتن بهش دار عالیه یا دار
السعادت یا سادات
درب قرمز ( آل قاپی )
پایتخت
اسامی قدیمی استانبول در زبان های مختلف ویرایش
زبان های اسکاندیناوی: میکلاگارد ( شهر بزرگ )
زبان های اسلاوی: تزارگراد ( شهر پادشاه )
عربی: رومیة الکُبری ( شهر بزرگ رومیان )
عبری: کوشتاندینا ( قسطنطنیه )
این نشان این است که اسامبول ترک نبودن یا کورد بودن یا رومی
ولی ترک نبودن سومری بودن ولی ترک نبودن ارمنی بودن ولی ترک نبودن اشوری بودن ولی ترک نبودن ازری بودن ولی ترک نبودن


دوست عزیز منبعی که میخونی رو میتونی به ماهم معمعرفی کنی کی استانبول کرد بود فک کنم از توهمات پانکرداست این دیگه خیلی جدیده دوست عزیز چه تلخ چه شیرین استانبول الان ترکه در مورد نام استانبول هم وقتی محمد فاتح اونجا رو فتح کرد نام شهر را تغییر داد و اسلامبول نامید یعنی اسلام بولگسی یعنی قلمرو اسلام الان هم هویتی ترکی اسلامی داره شما در مناطق کردنشین هم چیزی میدونی وان شهری ارمنی نشین بود و حکاری اشوری نشین بود جنوب شرق ترکیه هم خیلی قبل محل زندگی قوم هورامی بود قومی التصاقی زبان گردستان ایران و عراق هم سومری نشین و عیلامی نشین بود . دیگ به دیگ میگه روت سیاه کلمه توز هم وام واژی از ترکی به هورامیست . دیگه به جایی رسیده که کم مونده بگی ترکی لهجه ای از کردیه

هو
آقای کاوه احتمالا منظور شما بارتولد بوده و سهوا مینورسکی نوشته اید ترکستان نامه بارتولد در دو جلد منبع خوبی هست. مینورسکی فقط تاریخ تبریز را نوشته است. دوستانی که می خواهند در خصوص کلمه استانبول تحقیق کنند به کتب ذیل مراجعه فرمایند.
تاریخ امپراطوری عثمانی ژوزف هامر پور گشتال در پنج جلد
قرون عثمانی.
تاریخ عثمانی اثر اوزون چارشلی در چهارجلد.
تاریخ سلانیکی.
تاریخ منجم باشی موسوم به صحایف الاخبار فی الوقایع الاثر.
تاریخ عثمان پاشا. ( منظوم ) .
شاه جنگ ایرانیان در یونان و چالدران ( غیر آکادمیک ) .
فعلا اینها را داشته باشید بعد باز هم معرفی میکنم.
کلیه نسخ فوق در کتابخانه این حقیر موجود هست.

ما پان کورد تو به خودت چی میگویی حتما منم باید به شما بگویم پان ترک غیر این نیست اگر توانستی مدرک بیار نه اینکه چند نفر بیان لایک کنند بعضی موقع تاریخ تلخ است ولی کاریش نمشه کرد شما نیز ناراحت نباش اونجای که تو نشستی ودیگران که الان بهش میگویند ترکیه وجعله من بهش میگویم ترکیه مثل قهوه کورد که بعد شد قهوه ترک تو قطعا کوردی بلد نیستی والا میدونستی واژاه را راحت تلفوظ کنی و راحت اسم کلمات را معنی کنی


کلمات دیگر: