کلمه جو
صفحه اصلی

فضا


مترادف فضا : جا، حجم، حیاط، ساحت، صحن، عرصه، محوطه، مکان، میدان، آتمسفر، آسمان، سپهر، فلک، کیهان، هوا، جو، محیط

برابر پارسی : پهنه، هوا، فراخه، اِسپاش، فراسو، فرامون، کیهان، پهنه آسمان

فارسی به انگلیسی

climate, space, room, ether, outer space

ether, outer space, space


فارسی به عربی

غرفة , فضاء , منطقة

مترادف و متضاد

region (اسم)
طرف، سامان، فضا، ناحیه، منطقه، بخش، قلمرو، سرزمین، دیار، بوم، محوطه بسیار وسیع و بی انتها

place (اسم)
جا، فضا، میدان، موقعیت، صندلی، مکان، وهله، جایگاه، محل

room (اسم)
جا، فضا، خانه، اتاق، محل

space (اسم)
جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز

air (اسم)
هوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما

area (اسم)
طرف، فضا، حوزه، ناحیه، منطقه، مساحت، سطح، پهنه

جا، حجم، حیاط، ساحت، صحن، عرصه، محوطه، مکان، میدان


آتمسفر، آسمان، سپهر، فلک، کیهان، هوا


جو، محیط


۱. جا، حجم، حیاط، ساحت، صحن، عرصه، محوطه، مکان، میدان
۲. آتمسفر، آسمان، سپهر، فلک، کیهان، هوا
۳. جو، محیط


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مکان وسیع زمین فراخ ساحت ۲ - مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند .
دانه مویز مانند فصی با صاد

جاهای خالی و فاصله‌های میان عناصر ترکیب در یک اثر هنری


فرهنگ معین

(فَ ) [ ع . فضاء ] (اِ. ) ۱ - مکان فراخ ، زمین وسیع . ۲ - کیهان ، آن سوی جوّ.

لغت نامه دهخدا

فضا. [ ف َ ] ( ع اِ ) مخفف فضاء. میدان و عرصه. ( از ناظم الاطباء ) :
تنگ بد بر ما فضای عافیت بی هیچ جرم
این چنین باشد اذا جاء القضا ضاق الفضا.
سنائی.
اجزات چون بپای شب و روز سوده شد
تاوان طلب مکن ز قضا در فضای خاک.
خاقانی.
|| جای وسیع و فراخ. بطور کلی مکان :
روح القدس خریطه کش او در آن طریق
روح الامین جنیبه بر او در آن فضا.
خاقانی.
با غبار صیدگاه شاه گر تعظیم هست
ز آهوان مشک ده ، صد تبتش در یک فضا.
خاقانی.
باور از بخت ندارم که تو مهمان منی
خیمه سلطنت آنگاه فضای درویش.
سعدی.
که ناگه دهل زن فروکوفت کوس
بخواند از فضای برهمن خروس.
سعدی.
قرب صدهزار مرده کفار بر فضای آن مصاف بر زمین انداختند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || جای تهی :
در تنگ بینم توکل سرا را
ولیک از درون جز فضایی نبینم.
خاقانی.
|| فلک. آسمان. هوا :
فضا به بوالعجبی تا کیت نماید لعب
بهفت مهره زرین و حقه مینا؟
خاقانی.
|| گشادی و فراخی هوا. || وسعت. || پیشگاه و صحن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به فضاء شود. || ( اصطلاح جغرافیا ) مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال میکند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فضا. [ ف َ ] ( ع اِ )دانه مویز مانند فصی با صاد. ( از اقرب الموارد ).

فضا. [ ف َ ] (ع اِ)دانه ٔ مویز مانند فصی با صاد. (از اقرب الموارد).


فضا. [ ف َ ] (ع اِ) مخفف فضاء. میدان و عرصه . (از ناظم الاطباء) :
تنگ بد بر ما فضای عافیت بی هیچ جرم
این چنین باشد اذا جاء القضا ضاق الفضا.

سنائی .


اجزات چون بپای شب و روز سوده شد
تاوان طلب مکن ز قضا در فضای خاک .

خاقانی .


|| جای وسیع و فراخ . بطور کلی مکان :
روح القدس خریطه کش او در آن طریق
روح الامین جنیبه بر او در آن فضا.

خاقانی .


با غبار صیدگاه شاه گر تعظیم هست
ز آهوان مشک ده ، صد تبتش در یک فضا.

خاقانی .


باور از بخت ندارم که تو مهمان منی
خیمه ٔ سلطنت آنگاه فضای درویش .

سعدی .


که ناگه دهل زن فروکوفت کوس
بخواند از فضای برهمن خروس .

سعدی .


قرب صدهزار مرده ٔ کفار بر فضای آن مصاف بر زمین انداختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || جای تهی :
در تنگ بینم توکل سرا را
ولیک از درون جز فضایی نبینم .

خاقانی .


|| فلک . آسمان . هوا :
فضا به بوالعجبی تا کیت نماید لعب
بهفت مهره ٔ زرین و حقه ٔ مینا؟

خاقانی .


|| گشادی و فراخی هوا. || وسعت . || پیشگاه و صحن . (ناظم الاطباء). رجوع به فضاء شود. || (اصطلاح جغرافیا) مکانی که کره ٔ زمین در منظومه ٔ شمسی اشغال میکند. (فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. (فلسفه، فیزیک ) جهان سه بعدی بی کران که اجسام و رویدادها در آن هستند یا اتفاق می افتند.
۲. ناحیۀ آن سوی جو یا منظومۀ شمسی.
۳. محیط: فضای اختناق آور.
۴. ساحت: فضای منزل دَم دارد.

دانشنامه عمومی

فضا عبارت است از یک گستره سه بعدی نامحدود که اجسام و رویدادها در آن رخ می دهند و فاصله و جهت نسبی دارند. فضای فیزیکی اغلب در سه بُعد خطی تصور می شود، اما فیزیکدانان نوین معمولاً آن را در کنار زمان به عنوان یک پیوستار نامحدود ۴ بعدی به نام فضازمان توصیف می کنند. مفهوم فضا اهمیتی بنیادین در درک جهان فیزیکی دارد. اما بین فیلسوفان همچنان بر سر اینکه آیا فضا خود یک موجودیت است یا اینکه رابطه ای میان موجودیت ها یا بخشی از یک چارچوب مفهومی است، اختلاف نظر وجود دارد.
ساختاری که توسط یک مجموعه از «روابط فضایی» بین چیزها تعریف شده است.
خمینه ای (منیفلدی) که توسط یک دستگاه مختصاتی تعریف شده باشد که در آن بتوان مکان چیزها را تعیین کرد.
نهادی که اشیاء موجود در جهان را از تماس و برخورد با یکدیگر بازمی دارد.
وضعیتی در حوزهٔ معنایی وجود که «زمینه» ی اَشکال بروز یافته را فراهم می کند و بدین ترتیب حرکت و پویایی فیزیکی را ممکن می سازد.
بحث در مورد ماهیت و حالت وجودی فضا به دوران باستان بازمی گردد مثلاً در رساله هایی چون تیمائوس افلاطون، یا سقراط در بازتاب هایش از آنچه یونانی ها khôra (به معنی فضا) می خواندند، یا در رساله فیزیک ارسطو (کتاب ۴، دلتا) در تعریف topos (به معنی مکان) یا بعدتر به عنوان مفهوم هندسی مکان در رساله «قول فی المکان» دانشمند سده یازده، ابن هیثم. بسیاری از پرسش های کلاسیک فلسفی در رنسانس مورد بحث قرار گرفت و در قرن هفدهم و در زمان آغاز شکل گیری مکانیک کلاسیک مجدداً فرمولبندی شد. از دید ایزاک نیوتن، فضا مطلق بود، یعنی همیشگی بود و مستقل از اینکه ماده ای در آن باشد یا نباشد. سایر فیلسوفان طبیعی از جمله گاتفرید لایب نیتز فکر می کردند که فضا مجموعه ای از روابط میان اجسام بود که توسط فاصله و جهتشان نسبت به یکدیگر مشخص می شد. در قرن هجدهم یک فیلسوف و خداشناس به نام جرج بارکلی تلاش کرد تا قابلیت دیدن عمق فضایی را در مقاله اش با عنوان «به سوی نظریه جدیدتری برای دیدن» رد کند. امانوئل کانت متافیزیکدان چنین گفت که مفاهیم فضا و زمان، مفاهیم تجربی نیستند که از تجربیات دنیای خارج به دست آمده باشند، بلکه اجزایی از یک چارچوب سیستماتیک هستند که در اختیار انسان قرار دارند و برای ساختار بخشیدن به همه تجربیات استفاده می شوند.
در سده های ۱۹ام و ۲۰ام ریاضیدانان شروع به بررسی هندسه های نااقلیدسی نمودند که در آن ها فضا به جای تخت بودن دارای انحناست. بنا بر نظریه نسبیت عام اینشتین، فضای اطراف میدان های گرانشی از فضای اقلیدسی پیروی نمی کند آزمونهای نسبیت عام تأیید کرده اند که هندسه های نااقلیدسی مدل بهتری برای شکل فضا ارائه می کنند.
در قرن هفدهم فلسفه فضا و زمان به عنوان یک مسئله اساسی در اپیستمولوژی و متافیزیک ظهور کرد که در قلب آن گاتفرید لایب نیتز، فیلسوف و ریاضیدان آلمانی و ایزاک نیوتن، فیزیکدان و ریاضیدان انگلیسی قرار داشتند که دو نظریه مخالف در زمینه چیستی فضا ارائه دادند. لایب نیتز به جای آنکه فضا را موجودیت مستقلی بداند که در فرا و ورای ماده وجود دارد، بر این باور بود که فضا چیزی جز روابط فضایی میان اجسام در جهان نیست: «فضا یعنی چیزی که از در نظر گرفتن مکان ها با هم نتیجه می شود» نواحی اشغال نشده، نواحی هستند که می توانست جسمی در آن ها قرار بگیرد و در نتیجه روابط فضایی با سایر مکان ها داشته باشد؛ بنابراین برای لایب نیتز فضا یک انتزاع ایده آل از رابطه بین موجودیت ها یا مکان های آن ها بود و در نتیجه نمی توانست پیوسته باشد و می بایست گسسته باشد. فضا را می توان شبیه به روابط بین اعضای خانواده تصور نمود. اگرچه افراد در خانواده با یکدیگر رابطه دارند، رابطه ها مستقل از افراد وجود ندارند. لایب نیتز چنین استدلال کرد که فضا نمی تواند مستقل از اجسام در جهان وجود داشته باشد زیرا در این صورت دو جهان که دقیقاً یکسان باشند و تنها از نظر موقعیت دنیای مادی یکسان نباشند، از هم متفاوت خواهند بود. اما از آنجا که هیچ راه تجربی برای جدا کردن این دوجهان از یکدیگر وجود ندارد، بنا بر اصل هویت بازنشناختنی ها هیچ تفاوت واقعی میان این دو جهان وجود ندارد. بر طبق اصل دلیل کافی هر نظریه ای از فضا که از آن نتیجه شود که می توان دو جهان متفاوت با چنین شرایطی داشت، نادرست است.

دانشنامه آزاد فارسی

فضا (space)
در معنای عام، مکان دربرگیرندۀ همۀ عالم مادی، و در معنای خاص، تُهی جایِ موجود در فراسوی جوّ زمین. در ۱۲۰کیلومتری سطح زمین، جوّ بسیار ناچیزی باقی می ماند و اجسام می توانند به راحتی و بدون نیاز به صرف انرژی اضافی به حرکتشان ادامه دهند. فضای بین سیاره ها کاملاً خالی نیست، بلکه گازهای رقیقِ باد خورشیدی و ذرات غبار آن را اشغال کرده اند.

فرهنگ فارسی ساره

اسپاش، کیهان، فراسو، فرامون


فرهنگستان زبان و ادب

{space} [هنرهای تجسمی] جاهای خالی و فاصله های میان عناصر ترکیب در یک اثر هنری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فضا، محلی فراخ، باز و بدون سقف می باشد.
فضا،محیط پیرامون موجودات زمینی، آکنده از هوا؛ محلی فراخ، باز و بدون سقف.
احکام مرتبط
از آن به مناسبت در بابهای صلات ، خمس ، حج ، صلح ، احیاء موات و قضاء نام برده اند.
فضا در بحث صلات
بر نمازگزار ، گذاشتن سُتره ( حایل ) در پیش رو مستحب است. ستره در فضای باز با گذاشتن شاخصی بلند از زمین ، از قبیل کوله پشتی و سنگ در جلوِ نمازگزار تحقق می یابد .قبله ساختمان کعبه نیست؛ بلکه فضایی است که کعبه در آن بناشده است و فضای محاذی آن تا آسمان نیز قبله به شمار می رود. برخی فضای محاذی کعبه را به مقداری که عرفا از فضای کعبه محسوب شود، قبله دانسته اند. به تصریح برخی این حکم در مساجد نیز جاری است و آثار مسجد بر فضای محاذی آن تا آسمان مترتب می شود. کسی که بر بام کعبه نماز می گزارد، به قول مشهور باید مقداری از فضای بام را قبله قرار دهد و اگر در نقطه پایانی بام نماز بخواند، نمازش باطل است.
فضا در بحث خمس
...

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن این واژه هاست: سارایو ( سنسکریت: سَرَیو ) ، ویها ( سنسکریت: ویهَ ) ، هاماج ( کردی ) ، ویهایاس ( سنسکریت: ویهایَس )

کیهان

میدان و عرصه

فضا به پارسی می شود اسپاش ( espaš ) . این واژه از پارسی میانه به لاتینی رفت و شد Spatium ( اسپاشیوم ) . سپس از لاتینی به فرانسوی رفت و شد Spacieaux یا espace، از فرانسوی به انگلیسی راه پیدا کرد و شد space.
فضایی: اسپاشیک
فضاپیما: اسپاشه
فضای آزاد: اسپاش آزاد

بن مایه ( منبع ) : فرهنگ کوچک پهلوی، د. ن. مکنزی، برگردان بانو میر فخائی
فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه، ابوالقاسم پرتو

فضا جای عجیبی و اسم های عجیبی دارد

فضا:محیط مباحث زندگی انسانی است.

فراخنا، پهنه، سپهر

جا=فضا

واژه و پسوند "گاه" در پارسی هم برای" جای" و هم برای "هنگام" بکار میرود. بنابر این آنچه را که در دانش فیزیک "حیطه فضا - زمان" نامند به پارسی میشود "گستره جایگاهی" ( جای - گاه )

سپهر
کیهان
خداوند کیهان و گردان سپهر - فروزنده ماه و ناهید و مهر

گستره ( گستره بیکران = فضای لا نهایة )
پهنه

پهناوره



فراخ نای
گستره

به انگلیسی space از واژه سِپاش یا اِسپاش گرفته شده

فضا=جا

یا حق

در آن روز که آسمان را همچون طومار درهم می‏پیچیم، ( سپس ) همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم آنرا بازمی گردانیم، این وعده‏ ای است که ما داده‏ ایم و قطعا آن را انجام خواهیم داد. قرآن کریم

در فضای بالای اتمسفر هوا نیست. خلا است. ولی از گاز و غبار تشکیل شده. این غبار چیست؟ آیا همان ذرات بنیادین اتمها هستند که بسیار خطرناکند و از بدن ما عبور میکننند؟ همین غبار و گاز است که ستاره ها و سیاره ها را درست کرده اند. آیا فضا ماده است؟ ماده تاریک چیست؟ که سیاه چاله ها را شکل میدهد. زمان و فضا همواره خم می شود.
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=y4suuix2PWU


فضا ( Outer Space ) : این واژه در زبان فارسی مترادف است با ’کیهان‘، ’سپهر‘، و ’گیتی‘. گستره یا پهنه ای است که فراسوی کره زمین و میان اجرام آسمانی وجود دارد.


کلمات دیگر: