کلمه جو
صفحه اصلی

تکویر

فرهنگ فارسی

سوره هشتاد و یکم از قر آن کریم

لغت نامه دهخدا

تکویر. [ ت َ ] (اِخ ) سوره ٔ هشتادویکم از قرآن کریم . مکیه و آن بیست ونه آیت است پس ازانسان و پیش از انفطار و اول آن : اذا الشمس کورت .


تکویر. [ ت َ ] (ع مص ) عمامه در سر بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیچیدن دستار بر سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در هم پیچیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). درپیچیدن هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گرد کردن کالا و بستن آن . (تاج المصادر بیهقی ). کالا بر هم نهادن . (زوزنی ). بر هم نهادن کالا. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گرد کردن و فراهم آوردن رخت را و بستن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || انداختن ،یقال : طعنه فکوره ؛ ای القاه یا به نیزه زده انداختن . یقال : کورت الرجل ؛ اذا طعنته فالقیته مجتمعاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بیوکندن (بیفکندن ). (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || بر زمین افکندن در کشتی و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کندن . || رنگ گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به زور چیزی درآوردن . (زوزنی ). || پوشانیدن . || فرو گرفتن . || زیادت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درآوردن شب را در روزو روز را در شب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). قوله تعالی : یکور اللیل علی النهار و یکور النهار علی اللیل ؛ ای یغشی اللیل علی النهار و یغشی النهار علی اللیل او ینقص من احدهما و یزید علی الاخر. || قوله تعالی : اذا الشمس کورت ...؛ ای ذهب ضؤها... (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.


تکویر. [ ت َ ] ( ع مص ) عمامه در سر بستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). پیچیدن دستار بر سر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || در هم پیچیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). درپیچیدن هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || گرد کردن کالا و بستن آن. ( تاج المصادر بیهقی ). کالا بر هم نهادن. ( زوزنی ). بر هم نهادن کالا. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گرد کردن و فراهم آوردن رخت را و بستن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || انداختن ،یقال : طعنه فکوره ؛ ای القاه یا به نیزه زده انداختن. یقال : کورت الرجل ؛ اذا طعنته فالقیته مجتمعاً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بیوکندن ( بیفکندن ). ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || بر زمین افکندن در کشتی و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کندن. || رنگ گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || به زور چیزی درآوردن. ( زوزنی ). || پوشانیدن. || فرو گرفتن. || زیادت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || درآوردن شب را در روزو روز را در شب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). قوله تعالی : یکور اللیل علی النهار و یکور النهار علی اللیل ؛ ای یغشی اللیل علی النهار و یغشی النهار علی اللیل او ینقص من احدهما و یزید علی الاخر. || قوله تعالی : اذا الشمس کورت ...؛ ای ذهب ضؤها... ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.

تکویر. [ ت َ ] ( اِخ ) سوره هشتادویکم از قرآن کریم. مکیه و آن بیست ونه آیت است پس ازانسان و پیش از انفطار و اول آن : اذا الشمس کورت.

فرهنگ عمید

هشتاد ویکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۹ آیه، کورت.

دانشنامه عمومی

این سوره مکی است و دارای ۲۹ آیه است.
ترجمهٔ فارسی
محتوای این سوره عمدتاً بر دو محور دور می زند:
تکویر به معنای در هم پیچیدن است
عشار به معنی شتر ده ماهه حامله است که در آن زمان ارزشمندترین اموال عرب محسسوب می شده است


کلمات دیگر: