کلمه جو
صفحه اصلی

تنوین


برابر پارسی : دو زبَر

فرهنگ فارسی

منون کردن کلمه
۱- ( مصدر ) ( نحو ) دو زبر یا دو زیر یا دو پیش دادن به کلمه ۲.- ( اسم ) ( نحو ) دو زبر دو زیر دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی جری و رفعی افزوده شود : عالما امیر شاعر . جمع : تنوینات . توضیح تنوین مخصوص کلمات عربی است و الحاق آن بکلمات فارسی و اروپایی غلط است مثلا جانا رایگانا تلگرافا تلفنا نادرست است .
نون ساکن که در آخر اسمائ خوانند . در اصل مصدر و به معنی آوردن ن در کلمه باشد و در اصطلاح نحویان نون ساکنی است که بر حرکت آخر کلمه در آید و برای تاکید فعل نباشد .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دو زَبَر یا دو زیر یا دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی ، جری و رفعی افزوده می شود.

لغت نامه دهخدا

تنوین . [ ت َن ْ ] (ع مص ) منوّن کردن اسم .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نوشتن نون . (از اقرب الموارد). الحاق نون به کلمه بصورت دو زبر -ً یا دو زیر - یا دو پیش -ٌ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) نون ساکن که در آخر اسماء خوانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در اصل مصدر و بمعنی درآوردن «ن » در کلمه باشد و در اصطلاح نحویان نون ساکنی است که بر حرکت آخر کلمه درآید و برای تأکید فعل نباشد. مقصود از ساکن بودن آنست که بذات ساکن باشد و به همین جهت حرکت عارضی بر آن وارد می شود چنانکه در «عادن الاولی » که دراصل «عاد الاولی » بوده است و بواسطه ٔ اجتماع ساکنین حرکت پیدا کرده است . و نون ساکن در جائی تنوین است که بحرکت حرف آخر کلمه درآمده باشد، نه آنکه خود حرف آخر کلمه باشد چنانکه در «من » و «لدن » و تنوین اختصاص به آخر اسم ندارد بلکه در آخر فعل هم می آید چنانکه در تنوین «ترنم »، و اینکه در تعریف قید شده برای تأکید فعل نباشد بمنظور اخراج نون تأکید از تعریف تنوین بود زیرا نون تأکید هم ساکن است و هم به آخر کلمه درمی آید. بهر حال تنوین را پنج قسم مشهور بود: تنوین تمکن ، تنوین تنکیر، تنوین مقابله ، تنوین عوض ، تنوین ترنم . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. دو زبر، دو زیر، دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی و جری و رفعی افزوده شود: عالماً، امیر، شاعرٌ. ج ، تنوینات . توضیح اینکه تنوین مخصوص کلمات عربی است و الحاق آن به کلمات فارسی و اروپائی غلط است ، مثلاً: جاناً، رایگاناً، تلگرافاً، تلفناً نادرست است . (فرهنگ فارسی معین ). تنوین در فارسی با نون قافیه آید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
آنچنان دلها که بدْشان ماء و من
نعتشان شد بل اشد قسوةً .

مولوی (از یادداشت ایضاً).


موسیا در پیش فرعون زمن
نرم باید گفت قولاً لیناً .

مولوی (از یادداشت ایضاً).


آنکه گوید رمز قالت نملةٌ
هم بداند راز از این طاق کهُن .

مولوی (از یادداشت ایضاً).


|| نون تنوین در فارسی گاه به الف بدل شود و در این حالت قبل از کلمه ٔ منوّن ، حرف «ب » را اضافه کنند مانند بعمدا بجای عمداً:
ستور از کسی به که بر مردمی
بعمدا ستوری کند اختیار.

ناصرخسرو.


دانه ٔ نار است سرخ و رنگ آبی هست زرد
ای عجب گویی بعمدا خون آبی خورده نار.

؟



تنوین. [ ت َن ْ ] ( ع مص ) منوّن کردن اسم.( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نوشتن نون. ( از اقرب الموارد ). الحاق نون به کلمه بصورت دو زبر -ً یا دو زیر - یا دو پیش -ٌ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) نون ساکن که در آخر اسماء خوانند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در اصل مصدر و بمعنی درآوردن «ن » در کلمه باشد و در اصطلاح نحویان نون ساکنی است که بر حرکت آخر کلمه درآید و برای تأکید فعل نباشد. مقصود از ساکن بودن آنست که بذات ساکن باشد و به همین جهت حرکت عارضی بر آن وارد می شود چنانکه در «عادن الاولی » که دراصل «عاد الاولی » بوده است و بواسطه اجتماع ساکنین حرکت پیدا کرده است. و نون ساکن در جائی تنوین است که بحرکت حرف آخر کلمه درآمده باشد، نه آنکه خود حرف آخر کلمه باشد چنانکه در «من » و «لدن » و تنوین اختصاص به آخر اسم ندارد بلکه در آخر فعل هم می آید چنانکه در تنوین «ترنم »، و اینکه در تعریف قید شده برای تأکید فعل نباشد بمنظور اخراج نون تأکید از تعریف تنوین بود زیرا نون تأکید هم ساکن است و هم به آخر کلمه درمی آید. بهر حال تنوین را پنج قسم مشهور بود: تنوین تمکن ، تنوین تنکیر، تنوین مقابله ، تنوین عوض ، تنوین ترنم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. دو زبر، دو زیر، دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی و جری و رفعی افزوده شود: عالماً، امیر، شاعرٌ. ج ، تنوینات. توضیح اینکه تنوین مخصوص کلمات عربی است و الحاق آن به کلمات فارسی و اروپائی غلط است ، مثلاً: جاناً، رایگاناً، تلگرافاً، تلفناً نادرست است. ( فرهنگ فارسی معین ). تنوین در فارسی با نون قافیه آید. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ):
آنچنان دلها که بدْشان ماء و من
نعتشان شد بل اشد قسوةً .
مولوی ( از یادداشت ایضاً ).
موسیا در پیش فرعون زمن
نرم باید گفت قولاً لیناً .
مولوی ( از یادداشت ایضاً ).
آنکه گوید رمز قالت نملةٌ
هم بداند راز از این طاق کهُن.
مولوی ( از یادداشت ایضاً ).
|| نون تنوین در فارسی گاه به الف بدل شود و در این حالت قبل از کلمه منوّن ، حرف «ب » را اضافه کنند مانند بعمدا بجای عمداً:
ستور از کسی به که بر مردمی
بعمدا ستوری کند اختیار.

فرهنگ عمید

در دستور زبان عربی، دو فتحه، دو کسره، و دو ضمه که در آخر برخی کلمات عربی درمی آید و با صدای ـَن، ـِن، و ـُن تلفظ می شود: عالماً، عامداً، واقعاً. &delta، تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است: زباناً، جاناً، ناچاراً.

در دستور زبان عربی، دو فتحه، دو کسره، و دو ضمه که در آخر برخی کلمات عربی درمی‌آید و با صدای ـَن، ـِن، و ـُن تلفظ می‌شود: عالماً، عامداً، واقعاً. Δ تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است: زباناً، جاناً، ناچاراً.


دانشنامه عمومی

تنوین از نشانه های ثانویهٔ الفبای فارسی برگرفته از الفبای عربی است.
تمییم
سه نوع تنوین در زبان عربی وجود دارد که وارد زبان فارسی شده است:
از این میان، تنوینِ نصب در زبان فارسی شیوعِ بسیار بیشتری دارد.
نخستین بار صادق هدایت در کتاب وغ وغ ساهاب به جای «تنوینِ نصب» از حرف «نون» استفاده کرد. از آن جا که کل کتاب طنز است و در سایر کارهای هدایت دیده نمی شود، به نظر برخی از صاحب نظران، او تنها از سرِ شوخی و طنز این جابه جایی را انجام داده بوده است، اما این کار بعدها در بین نویسندگان رواج پیدا کرد. ناصر وثوقی اولین کسی بود که در مجلهٔ اندیشه و هنر این موضوع را به طور و جدی و پی گیر مورد استفاده قرار داد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنوین، حرف ن ساکن و زائدی در عربی که لفظاً پس از مصوت های کوتاه (ــَ، ــِ، ــُ) می آید و با دوبار نوشتن آن ها (ــً، ــ ٍ، ــُـُ / ــٌ) نشان داده می شود. در عربی تنوین فتح، روی تای مربوطه (ة)، الف مقصوره (ی ') و «الف» در آخر کلمه نوشته می شود.
اولین بار، ابوالاسود الدُؤَلی تنوین را به کار برد که به شکل دو نقطه روی هم نشان داده می شد.
کارربرد
گاه تنوین برای جداکردن اسم ها ی متمکّن و غیر متمکّن، به جای نقصانی که در «بناء» به وجود می آید، و برای جداکردن اسم های معرفه و نکره به کار می رود.
اقسام
دستورنویسان تنوین را از ویژگی های اسم می دانند و آن را به چهار نوع تقسیم می کنند:
← تمکین
...

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن این است:
چیهان ( سنسکریت: چیهنا )

یک. کلمه. باسد که تنوین داسته باشد


کلمات دیگر: