مترادف نحو : دستور، گرامر، اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج
برابر پارسی : روال، روش، شیوه، گونه
manner, way
syntax
دستور زبان , گرامر
اينده , روي , بسوي , بطرف , نسبت به , درباره , نزديک به , مقارن , درراه , براي
۱. دستور، گرامر
۲. اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج
دستور، گرامر
اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج
نحو. [ ن ُ ح ُوو ] (ع اِ) ج ِ نَحْو. (اقرب الموارد). رجوع به نَحْو شود.
منوچهری .
منوچهری .
خاقانی .
نظامی .
مولوی .
سعدی .
سعدی .
فرخی .