کلمه جو
صفحه اصلی

هراس


مترادف هراس : بیم، پروا، ترس، جبن، خوف، دهشت، رعب، سهم، واهمه، وحشت، وهم، هول، هیبت

برابر پارسی : ترس

فارسی به انگلیسی

phobia, alarm, dread, fear, fearfulness, panic

alarm, fear


alarm, dread, fear, fearfulness, panic


فارسی به عربی

تخوف , جرس الانذار , خوف , رعب

مترادف و متضاد

fear (اسم)
وحشت، هراس، خوف، بیم، ترس، پروا

panic (اسم)
وحشت، هراس، دهشت، اضطراب و ترس ناگهانی

feeze (اسم)
هراس، اضطراب

alarm (اسم)
هشدار، اخطار، آژیر، اعلام خطر، هراس، اعلان خطر، اگاهی از خطر، شیپور حاضر باش، اشوب، بیم و وحشت، ساعت زنگی

alarum (اسم)
هشدار، اخطار، هراس، اگاهی از خطر، شیپور حاضر باش، اشوب، بیم و وحشت، از خطر اگاهانیدن

apprehension (اسم)
هراس، خوف، درک، فهم، دلهره، دستگیری، بیم، توقیف

fright (اسم)
وحشت، هراس، لو لو، ترس ناگهانی

funk (اسم)
وحشت، هراس، خوف، بیم، عبوسی، کج خلقی، ادم ترسو، بوی بد

فرهنگ فارسی

شاعر غزلسرای لاتین ( ۶۵ ق م .- ۸ ق م ) ویرژیل او را به ماسناس معرفی کرد و هراس به خدمت او در آمد. هجاهای او ( ۲۹ - ۳۵ ق م . ) او را به عنوان سر آمد شاعران غزلسرای روم نامبردار ساخت . قصاید و منظومه فن شعرش که در سالهای کمال وی سروده شده استادی وی را در زبان و شعر نشان میدهد . اشعار وی با آنکه تا حدی تحت تاثیر آرخلائوس یونانی است اما نشان دهنده تربیت رومی و هنر و روحیه عصر اوگوستین است .
بیم، ترس، خوف، هاس هم گفته شده است
(اسم ) ترس بیم خوف : (( زهره زهراس توشب تار اندرتب ربع می طپد زار. ) ) (تحفهالعراقین )
درختی خاردار که بارش مانند کنار است و واحد آن هراسه است و عبارت اللسان چنین است : درختی که خار های درشت دارد .

ترس مفرط و غیرواقعی و غیرقابل‌مهار و مرضی از افراد یا مکان‌ها یا موقعیت‌های خاص


فرهنگ معین

(هَ ) (اِ. ) بیم ، ترس .

لغت نامه دهخدا

هراس. [ هََ ] ( اِ ) به معنی ترس و بیم باشد. ( برهان ). بیم. ترس. باک. پروا. اندیشه. رعب. خوف. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
دگر هر که با مردم ناسپاس
کند نیکویی ماند اندر هراس.
فردوسی.
دو نرگس چو نر آهو اندر هراس
دو گیسو چو از شب گذشته سه پاس.
فردوسی.
گنه کاریزدانی و ناسپاس
تن اندر نکوهش ، دل اندر هراس.
فردوسی.
چو عدل او باشد آن جایگه نباشد جور
چو امن او باشد آن جایگاه نیست هراس.
منوچهری.
در تو ای گنبد امید و هراس
گردش آس هست و گونه آس.
مسعودسعد.
برزویه به هراسی تمام روی به کار آورد. ( کلیله و دمنه ). در بیم و هراس روزگار گذاشتم. ( کلیله و دمنه ).
از شیب تازیانه او عرش را هراس
وز شیهه تکاور او چرخ را صدا.
خاقانی.
از هراس ایشان مرا بر آن حال فروگذاشته و گریخته. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- بی هراس ؛ بی باک. بدون ترس :
ختم شدبر تو سخا چونانکه بر من شد سخن
وین سخن در روی گردون هم بگویم بی هراس.
انوری.
ترکیب های دیگر:
- هراسان . هراسانیدن. هراس انگیز. هراس داشتن. هراسناک. هراسیدن. رجوع به این مدخل ها شود.

هراس. [ هَُ ] ( ع ص ) شیر سخت اندام بسیارخوار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

هراس. [هََ رْ را ] ( ع ص ) هریسه ساز. ( منتهی الارب ). هلیم پز و هریسه پز. ( یادداشت مؤلف ). سازنده و فروشنده هریسه. ( اقرب الموارد ). || شیر درشت سخت خورنده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هُراس شود.

هراس. [ هََ ] ( ع اِ ) درختی خاردار که بارش مانندکنار است و واحد آن هراسة است و عبارت اللسان چنین است : درختی که خارهای درشت دارد. ( از اقرب الموارد ). درختی است خاردار، بر آن شبیه کنار. ( منتهی الارب ).
- هراسناک ؛ زمینی که درخت هراس در آن بسیار بود:ارض هرسة؛ زمین درخت هراسناک. ( منتهی الارب ).

هراس. [ هَُ ] ( اِخ ) شاعر معروف رومی که میان سالهای 65 تا 8 ق. م. زیسته است. ( از وبستر زبان امریکایی ). کینتوس هراسیوس فلاکوس شاعر غزلسرای روم که در سبک طنز انتقادی نیز دست داشت. فرزند یکی از نجبای رم بود. در رم و آتن پرورش یافت. وی در سال 42 ق.م. در لژیون جمهوریت شرکت جست و پس از بازگشت و پیروزی یک خانه ییلاقی در کوههای سابین به او جایزه دادند و مورد توجه امپراطور رم اگوستوس قرار گرفت. اشعار او شامل 9 کتاب است. ( از فرهنگ بیوگرافی وبستر ).

هراس . [ هََ ] (ع اِ) درختی خاردار که بارش مانندکنار است و واحد آن هراسة است و عبارت اللسان چنین است : درختی که خارهای درشت دارد. (از اقرب الموارد). درختی است خاردار، بر آن شبیه کنار. (منتهی الارب ).
- هراسناک ؛ زمینی که درخت هراس در آن بسیار بود:ارض هرسة؛ زمین درخت هراسناک . (منتهی الارب ).


هراس . [ هَُ ] (اِخ ) شاعر معروف رومی که میان سالهای 65 تا 8 ق . م . زیسته است . (از وبستر زبان امریکایی ). کینتوس هراسیوس فلاکوس شاعر غزلسرای روم که در سبک طنز انتقادی نیز دست داشت . فرزند یکی از نجبای رم بود. در رم و آتن پرورش یافت . وی در سال 42 ق .م . در لژیون جمهوریت شرکت جست و پس از بازگشت و پیروزی یک خانه ٔ ییلاقی در کوههای سابین به او جایزه دادند و مورد توجه امپراطور رم اگوستوس قرار گرفت . اشعار او شامل 9 کتاب است . (از فرهنگ بیوگرافی وبستر).


هراس . [ هَُ ] (ع ص ) شیر سخت اندام بسیارخوار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


هراس . [هََ رْ را ] (ع ص ) هریسه ساز. (منتهی الارب ). هلیم پز و هریسه پز. (یادداشت مؤلف ). سازنده و فروشنده ٔ هریسه . (اقرب الموارد). || شیر درشت سخت خورنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هُراس شود.


هراس . [ هََ ] (اِ) به معنی ترس و بیم باشد. (برهان ). بیم . ترس . باک . پروا. اندیشه . رعب . خوف . (یادداشت به خط مؤلف ) :
دگر هر که با مردم ناسپاس
کند نیکویی ماند اندر هراس .

فردوسی .


دو نرگس چو نر آهو اندر هراس
دو گیسو چو از شب گذشته سه پاس .

فردوسی .


گنه کاریزدانی و ناسپاس
تن اندر نکوهش ، دل اندر هراس .

فردوسی .


چو عدل او باشد آن جایگه نباشد جور
چو امن او باشد آن جایگاه نیست هراس .

منوچهری .


در تو ای گنبد امید و هراس
گردش آس هست و گونه ٔ آس .

مسعودسعد.


برزویه به هراسی تمام روی به کار آورد. (کلیله و دمنه ). در بیم و هراس روزگار گذاشتم . (کلیله و دمنه ).
از شیب تازیانه ٔ او عرش را هراس
وز شیهه ٔ تکاور او چرخ را صدا.

خاقانی .


از هراس ایشان مرا بر آن حال فروگذاشته و گریخته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- بی هراس ؛ بی باک . بدون ترس :
ختم شدبر تو سخا چونانکه بر من شد سخن
وین سخن در روی گردون هم بگویم بی هراس .

انوری .


ترکیب های دیگر:
- هراسان . هراسانیدن . هراس انگیز. هراس داشتن . هراسناک . هراسیدن . رجوع به این مدخل ها شود.

فرهنگ عمید

۱. هراسیدن.
۲. (اسم، اسم مصدر ) بیم، ترس، خوف.

دانشنامه عمومی

ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هراس یا فوبیا (به انگلیسی: phobia) شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می شود. بر خلاف ترس معمولی که واکنشی زودگذر و طبیعی به یک عامل خطرناک خارجی است، هراس بیشتر ترس از قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک است مانند ترس از پرواز یا ماشین سواری. در برخی موارد، فرد هرگز در تماس با چیزی که از آن می ترسد نبوده است.
ویکی پدیای انگلیسی en:Phobia
هراس زدگی (فوبیا)، ترس نامعقول و شدید از یک موضوع، یک موقعیت یا یک شیئ است. در واقع با اینکه فرد می داند ترسش نامعقول است ولی توانایی کنترل آن را ندارد و اگر در معرض آنچه که از آن «هراس» دارد، قرار بگیرد موجی از اضطراب، ترس شدید و حتی وحشت زدگی بر او چیره می شود و این تجربه چنان برایش ناخوشایند است که سعی می کند همیشه از آن مورد «هراس آور» دوری کند. در میان اختلال اضطراب، «فوبیاها» از همه شایع ترند. سالانه ۷٫۸ ٪ از بزرگ سالان آمریکایی از یکی از انواع هراس زدگی رنج می برند و هراس های بیمارگونه، شایع ترین اختلال روانشناختی در میان زنان و دومین اختلال شایع در میان مردان سنین بالای ۱۵ سال است.
ترس یک واکنش طبیعی بشر هنگام مواجهه با خطر است که هدف محافظتی دارد. هنگام مواجهه با خطر، دستگاه عصبی سمپاتیک با ترشح آدرنالین آمادگی «مبارزه یا فرار» را ایجاد می سازد. آدرنالین موجب افزایش ضربان قلب و جریان خون در عضلات بدن می شود و در نتیجه فرد می تواند در شرایط اضطراری بهتر عکس العمل نشان دهد. همچنین میزان قند خون نیز بالا می رود. در چنین شرایطی، جسم و روح آماده عمل است. پس در موقعیت های خطرناک، ترس، طبیعی و حتی مفید است. اما فوبیا، ترس بیمارگونه یی است که به شدت مبالغه آمیز و حتی توهمی است.
بیش از هشتاد نوع هراس وجود دارد که برخی بسیار نادرند مانند ترس از سرخس! یا ترس از عدد ۸. ولی به طور کلی هراس زدگی ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

هَراس (phobia)
ترس شدید و مستمر از شیء، موقعیت یا فعالیتی خاص. بسیاری از بیماران به سبب این ترسِ حاد و مستمر، زندگی محدودی دارند. اضطراب این بیماران، معمولاً متناسب با واقعیت نیست، چرا که خود نیز از غیرمنطقی بودن ترس کاملاً آگاه اند. اضطراب ناشی از هراس فقط از این نظر با انواع دیگر اضطراب متفاوت است که دربارۀ شیء یا موقعیتی خاص روی می دهد. این اضطراب دارای نشانه های فیزیولوژیک مشخص، مانند ضربان سریع و کوبندۀ قلب، آشوب معده، تهوع، اسهال، تکرر ادرار، احساس خفگی، گل انداختن صورت، تعریق، لرزش، و احساس ضعف است. برخی از مبتلایان می توانند با این ترس ها مقابله کنند؛ با این حال، عمدتاً از موقعیت ها یا اشیای ایجادکنندۀ این ترس اجتناب می کنند و این اجتناب غالباً آزادی شخص را محدود می کند. روان پزشکان سه نوعِ عمدۀ هراس را برشمرده اند؛ هراس های ساده که عبارت اند از ترس از اشیا، موقعیت ها یا حیواناتی خاص، مانند عنکبوت یا مار، فضاهای بسته و بلندی. نوع دوم گذر هراسی است یعنی ترس از فضاهای باز و مکان های عمومی مانند اتوبوس، قطار و مراکز خرید پرازدحام که فرار از آن ها دشوار به نظر می رسد. مبتلایان به این نوع هراس بیش از پیش از این موقعیت ها اجتناب می کنند و سرانجام خانه نشین می شوند. نوع سوم جمع هراسی (هراس اجتماعی)۲ است یعنی ترس از احمق جلوه کردن یا شرمنده شدن در موقعیت های عمومی. هراس های ساده، به ویژه ترس از برخی حیوانات، ممکن است در کودکی شروع شود و تا بزرگسالی ادامه یابد. هراس از مکان های باز در اواخر نوجوانی یا اوایل جوانی شروع می شود، و هراس اجتماعی بیشتر خاص نوجوانی است. گرچه هراس از مکان های باز بیشتر از دیگر هراس ها شخص را به فکر درمان می اندازد، به نظر نمی رسد از هراس های ساده شایع تر باشد. تقریباً پنج تا ده درصد مردم مبتلا به هراس اند. زن ها بیشتر از مردها به هراس ساده و هراس از مکان های باز مبتلا می شوند، اما پراکندگی هراس اجتماعی مشخص نیست. هراس از مکان های باز، هراس اجتماعی و هراس از حیوانات، زمینۀ خانوادگی دارد. فنون رفتاری در درمان هراس ها، به ویژه در انواع ساده و اجتماعی، مؤثر بوده است؛ ازجمله روش حساسیت زدایی منظم یعنی رویاروسازی تدریجی شخص مبتلا با موقعیت ها و اشیائی که به منبع هراس شباهت بسیاری دارد. از دیگر روش های رفتار درمانی، درمان با مواجه سازی است که به تازگی ثابت شده از دیگر روش ها مؤثرتر است. در این فن بیمار را پی درپی با منبع یا شیءِ هراس آلود مواجه می کنند تا به بی خطر بودن آن پی ببرد و ترس رفته رفته فروکش کند. از دیگر روش های درمانی، استفاده از داروهای ضد اضطراب است. داروهای ضدافسردگی نیز در درمان برخی هراس ها بی تأثیر نبوده اند.

فرهنگ فارسی ساره

ترس


فرهنگستان زبان و ادب

{phobia} [روان شناسی] ترس مفرط و غیرواقعی و غیرقابل مهار و مرضی از افراد یا مکان ها یا موقعیت های خاص

واژه نامه بختیاریکا

دل پِرکُو

جدول کلمات

باک

پیشنهاد کاربران

پروا


هراس به معنای ترس حقیقی افراد از خطرات است

ترس از صحبت کردن

بیم، پروا، ترس، جبن، خوف، دهشت، رعب، سهم، واهمه، وحشت، وهم، هول، هیبت

هراس:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " هراس" می نویسد : ( ( چنان می نماید که در پهلوی به کار برده نشده است واژه های همتا با آن در این زبان سهمsahm ؛بیم bīm ؛شکوهškōh؛ و ترسtars است . شاید هراس ریختی برآمده از اَهر āhr پهلوی که آن نیز به معنی بیم و هراس است. ) )
( ( به یزدان هر آنکس که شد ناسپاس
به دلش اندر آید ز هر سو هراس. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 273. )


ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هَراس، هراس زدگی ( به انگلیسی: phobia ) [۱]، فوبی یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می شود. بر خلاف ترس معمولی که واکنشی زودگذر و طبیعی به یک عامل خطرناک خارجی است، هراس بیشتر ترس از قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک است مانند ترس از پرواز یا ماشین سواری. در برخی موارد، فرد هرگز در تماس با چیزی که از آن می ترسد نبوده است [۲].
هراس زدگی، ترس نامعقول و شدید از یک موضوع، یک موقعیت یا یک شیئ است. در واقع با اینکه فرد می داند ترسش نامعقول است ولی توانایی کنترل آن را ندارد و اگر در معرض آنچه که از آن «هراس» دارد، قرار بگیرد موجی از اضطراب، ترس شدید و حتی وحشت زدگی بر او چیره می شود و این تجربه چنان برایش ناخوشایند است که سعی می کند همیشه از آن مورد «هراس آور» دوری کند. در میان اختلال اضطراب، «فوبیاها» از همه شایع ترند. سالانه ۷٫۸ ٪ از بزرگ سالان آمریکایی از یکی از انواع هراس زدگی رنج می برند و هراس های بیمارگونه، شایع ترین اختلال روانشناختی در میان زنان و دومین اختلال شایع در میان مردان سنین بالای ۲۵ سال است.
ترس یک واکنش طبیعی بشر هنگام مواجهه با خطر است که هدف محافظتی دارد. هنگام مواجهه با خطر، دستگاه عصبی سمپاتیک با ترشح آدرنالین آمادگی «مبارزه یا فرار» را ایجاد می سازد. آدرنالین موجب افزایش ضربان قلب و جریان خون در عضلات بدن می شود و در نتیجه فرد می تواند در شرایط اضطراری بهتر عکس العمل نشان دهد. همچنین میزان قند خون نیز بالا می رود. در چنین شرایطی، جسم و روح آماده عمل است. پس در موقعیت های خطرناک، ترس، طبیعی و حتی مفید است. اما فوبیا، ترس بیمارگونه یی است که به شدت مبالغه آمیز و حتی توهمی است.
طبقه بندی
نوشتار اصلی: فهرست هراس ها
بیش از هشتاد نوع هراس وجود دارد که برخی بسیار نادرند مانند ترس از سرخس ! یا ترس از عدد ۸. ولی به طور کلی هراس زدگی ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد؛
۱ ) هراس های ویژه ( مانند ترس از حیوانات، ترس از زخم، هراس موقعیتی مانند ترس از مکانهای بسته و ارتفاع، ترس از بلاهای طبیعی مانند زمین لرزه )
۲ ) جمع هراسی ( اختلال اضطراب اجتماعی )
۳ ) هراس از مکان های باز ( ترس بیمارگونه از مکان های عمومی و مکان های باز ) .
بعضی از هراس ها در جنس خاصی یا در سن خاصی شایعترند، مثلا فوبی حیوانات در زنان شایعتر است و فوبی بیماری در سنین میانسالی.
علت
علت واقعی این اختلال ناشناخته است. علت احتمالی آن عبارتست از یک واکنش یادگرفته شده ( ساخته شده در ذهن ) مثلاً ناشی از تماس با فرد دیگری دارای ترس مشابه، یا داشتن تجربه یک ترس اولیه که همراه با یک شیئی یا موقعیت خاص بوده است.
درمان
درمان با داروهای ضداضطراب مانند بنزودیازپین ها، بتا بلاکرها , SSRIs و مهارکننده های مونو آمینو اکسیداز ( MAOIs ) ، سایر داروها مانند بوسپیرون، روان درمانی، هیپنوتیزم و خانواده درمانی است. روان درمانی به یکی از چهار شیوه حساسیت زدایی منظم، غرقه سازی، سرمشق گیری و تنش کاربردی انجام می گیرد.
جستارهای وابسته
ترس های خاص
فهرست هراس ها
ترس از اجتماع
اضطراب
روان درمانی
منابع [ویرایش]
ویکی پدیای انگلیسی [۱]
↑ برابر از: براهنی، محمدنقی ( و دیگران ) . واژه نامهٔ روانشناسی و زمینه های وابسته. چاپ یازدهم، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۲ خ. ، شابک: ‎x - ‏‎۹۶۴ - ۵۵۴۵ - ۱۷‏. ‏
↑ فوبیا مجله اینترنتی فریا، ۴ آذر ۱۳۸۶.
[نهفتن]
ن • ب • و
اختلالهای اضطرابی
هراسها
اختلال اضطراب اجتماعی • هراس از مکانهای باز • هراسهای خاص
متفرقه
حملات اضطرابی • اختلال اضطراب فراگیر • اختلال وسواسی جبری • اختلال استرس پس از سانحه
رده های صفحه: اختلالات اضطرابیهراس هاروان شناسی
از ویکی پدیا
همچنین:
A phobia ( from the Greek: φόβος, Phóbos, meaning "fear" or "morbid fear" ) is, when used in the context of clinical psychology, a type of anxiety disorder, usually defined as a persistent fear of an object or situation in which the sufferer commits to great lengths in avoiding, typically disproportional to the actual danger posed, often being recognized as irrational. In the event the phobia cannot be avoided entirely the sufferer will endure the situation or object with marked distress and significant interference in social or occupational activities. [1]
The terms distress and impairment as defined by the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fourth Edition ( DSM - IV - TR ) should also take into account the context of the sufferer's environment if attempting a diagnosis. The DSM - IV - TR states that if a phobic stimulus, whether it be an object or a social situation, is absent entirely in an environment - a diagnosis cannot be made. An example of this situation would be an individual who has a fear of mice ( Suriphobia ) but lives in an area devoid of mice. Even though the concept of mice causes marked distress and impairment within the individual, because the individual does not encounter mice in the environment no actual distress or impairment is ever experienced. Proximity and the degree to which escape from the phobic stimulus should also be considered. As the sufferer approaches a phobic stimulus, anxiety levels increase ( e. g. as one gets closer to a snake, fear increases in ophidiophobia ) , and the degree to which escape of the phobic stimulus is limited and has the effect of varying the intensity of fear in instances . . .


کلمات دیگر: