ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هَراس، هراس زدگی ( به انگلیسی: phobia ) [۱]، فوبی یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می شود. بر خلاف ترس معمولی که واکنشی زودگذر و طبیعی به یک عامل خطرناک خارجی است، هراس بیشتر ترس از قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک است مانند ترس از پرواز یا ماشین سواری. در برخی موارد، فرد هرگز در تماس با چیزی که از آن می ترسد نبوده است [۲].
هراس زدگی، ترس نامعقول و شدید از یک موضوع، یک موقعیت یا یک شیئ است. در واقع با اینکه فرد می داند ترسش نامعقول است ولی توانایی کنترل آن را ندارد و اگر در معرض آنچه که از آن «هراس» دارد، قرار بگیرد موجی از اضطراب، ترس شدید و حتی وحشت زدگی بر او چیره می شود و این تجربه چنان برایش ناخوشایند است که سعی می کند همیشه از آن مورد «هراس آور» دوری کند. در میان اختلال اضطراب، «فوبیاها» از همه شایع ترند. سالانه ۷٫۸ ٪ از بزرگ سالان آمریکایی از یکی از انواع هراس زدگی رنج می برند و هراس های بیمارگونه، شایع ترین اختلال روانشناختی در میان زنان و دومین اختلال شایع در میان مردان سنین بالای ۲۵ سال است.
ترس یک واکنش طبیعی بشر هنگام مواجهه با خطر است که هدف محافظتی دارد. هنگام مواجهه با خطر، دستگاه عصبی سمپاتیک با ترشح آدرنالین آمادگی «مبارزه یا فرار» را ایجاد می سازد. آدرنالین موجب افزایش ضربان قلب و جریان خون در عضلات بدن می شود و در نتیجه فرد می تواند در شرایط اضطراری بهتر عکس العمل نشان دهد. همچنین میزان قند خون نیز بالا می رود. در چنین شرایطی، جسم و روح آماده عمل است. پس در موقعیت های خطرناک، ترس، طبیعی و حتی مفید است. اما فوبیا، ترس بیمارگونه یی است که به شدت مبالغه آمیز و حتی توهمی است.
طبقه بندی
نوشتار اصلی: فهرست هراس ها
بیش از هشتاد نوع هراس وجود دارد که برخی بسیار نادرند مانند ترس از سرخس ! یا ترس از عدد ۸. ولی به طور کلی هراس زدگی ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد؛
۱ ) هراس های ویژه ( مانند ترس از حیوانات، ترس از زخم، هراس موقعیتی مانند ترس از مکانهای بسته و ارتفاع، ترس از بلاهای طبیعی مانند زمین لرزه )
۲ ) جمع هراسی ( اختلال
اضطراب اجتماعی )
۳ ) هراس از مکان های باز ( ترس بیمارگونه از مکان های عمومی و مکان های باز ) .
بعضی از هراس ها در جنس خاصی یا در سن خاصی شایعترند، مثلا فوبی حیوانات در زنان شایعتر است و فوبی بیماری در سنین میانسالی.
علت
علت واقعی این اختلال ناشناخته است. علت احتمالی آن عبارتست از یک واکنش یادگرفته شده ( ساخته شده در ذهن ) مثلاً ناشی از تماس با فرد دیگری دارای ترس مشابه، یا داشتن تجربه یک ترس اولیه که همراه با یک شیئی یا موقعیت خاص بوده است.
درمان
درمان با داروهای ضداضطراب مانند بنزودیازپین ها، بتا بلاکرها , SSRIs و مهارکننده های مونو آمینو اکسیداز ( MAOIs ) ، سایر داروها مانند بوسپیرون، روان درمانی، هیپنوتیزم و خانواده درمانی است. روان درمانی به یکی از چهار شیوه
حساسیت زدایی منظم، غرقه سازی، سرمشق گیری و تنش کاربردی انجام می گیرد.
جستارهای وابسته
ترس های خاص
فهرست هراس ها
ترس از اجتماع
اضطراب
روان درمانی
منابع [ویرایش]
ویکی پدیای انگلیسی [۱]
↑ برابر از: براهنی، محمدنقی ( و دیگران ) . واژه نامهٔ روانشناسی و زمینه های وابسته. چاپ یازدهم، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۲ خ. ، شابک: x - ۹۶۴ - ۵۵۴۵ - ۱۷.
↑ فوبیا مجله اینترنتی فریا، ۴ آذر ۱۳۸۶.
[نهفتن]
ن • ب • و
اختلالهای اضطرابی
هراسها
اختلال اضطراب اجتماعی • هراس از مکانهای باز • هراسهای خاص
متفرقه
حملات اضطرابی • اختلال اضطراب فراگیر • اختلال وسواسی جبری • اختلال استرس پس از سانحه
رده های صفحه: اختلالات اضطرابیهراس هاروان شناسی
از ویکی پدیا
همچنین:
A phobia ( from the Greek: φόβος, Phóbos, meaning "fear" or "morbid fear" ) is, when used in the context of clinical psychology, a type of anxiety disorder, usually defined as a persistent fear of an object or situation in which the sufferer commits to great lengths in avoiding, typically disproportional to the actual danger posed, often being recognized as irrational. In the event the phobia cannot be avoided entirely the sufferer will endure the situation or object with marked distress and significant interference in social or occupational activities. [1]
The terms distress and impairment as defined by the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fourth Edition ( DSM - IV - TR ) should also take into account the context of the sufferer's environment if attempting a diagnosis. The DSM - IV - TR states that if a phobic stimulus, whether it be an object or a social situation, is absent entirely in an environment - a diagnosis cannot be made. An example of this situation would be an individual who has a fear of mice ( Suriphobia ) but lives in an area devoid of mice. Even though the concept of mice causes marked distress and impairment within the individual, because the individual does not encounter mice in the environment no actual distress or impairment is ever experienced. Proximity and the degree to which escape from the phobic stimulus should also be considered. As the sufferer approaches a phobic stimulus, anxiety levels increase ( e. g. as one gets closer to a snake, fear increases in ophidiophobia ) , and the degree to which escape of the phobic stimulus is limited and has the effect of varying the intensity of fear in instances . . .