کنون، اکنون، حال
( اسم ) ماهی : (( دلم خسته و بست. زلف او شد چون از شرشست و چون یونس از نون . ) ) ( سوزنی . چا. ۲ . دکتر شاه حسینی ص ۲۴۶ )
نام پدر یوشع است
[ ع . ] (اِ.) ماهی .
(ق .) اکنون .
(اِ.) 1 - چاه زنخدان . 2 - تنة درخت .
(حر.) بیست و نهمین حرف از حروف الفبای فارسی .
نون . (اِخ ) نام پدر یوشع است .
ناصرخسرو.
نظامی .
سعدی .
بوشکور.
منجیک .
عماره ٔ مروزی .
فردوسی (از سروری ).
فردوسی .
فرخی .
لبیبی .
غضایری .
شمس فخری .
سوزنی .
نون . (اِخ ) نام دیگری است سوره ٔ «ن والقلم » را در قرآن : «سورة القلم و تسمی ایضاً سورة نون ». (مجمع البیان ج 5 ص 330). رجوع به ن والقلم شود.
کنون؛ اکنون؛ حالا: ◻︎ مردمان را راه دشوار است نون / اندر آن دشت از فراوان استخوان (فرخی: ۲۶۲).
تنۀ درخت.
گودی در چانۀ کودک.
ماهی.
نام حرف «ن».
نان
نان. nun-e- ofâq:نان اُفاق (نوعى نان گرد و نازک که با شیر تهیه مىشود). nun-e- tonoka:نان تُنُکه (نوعى نان لواش گرد و نازک). nun-e- tâs xošk:نانِ تاس خشک (نوعى نان خشک و بدون شکر به ضخامت نان قندى). nun-e- towvai:نان تابهاى (نوعى نان که در صحرا یا در منزل روى تابه پزند). nun-e- šâta:نانِ شاتَه (نوعى نان گرد به ضخامت نان قندى بدون شیرینى). nun-e- šir:نانِ شیر (نوعى نان که آردش با شیر خمیر مىشود و به دو صورت نازک (اُفاق) و ضخیم (کلوچه شیر) تهیه مىشود). nun-e- gerda:نانِ گرده (نوعى نان مانند نان بربرى). nun-e- kulamâl:نانِ کولَمال (نوعى نان بسیار ضخیم بهصورت گرد یا بیضى شکل که از ضایعات نان تهیه مىشود).