کلمه جو
صفحه اصلی

استکان

فارسی به انگلیسی

cup, noggin, teacup, jigger, small glass (for tea)

small glass (for tea)


cup, jigger, noggin, teacup


فارسی به عربی

زجاج

مترادف و متضاد

glass (اسم)
جام، شیشه، گیلاس، ابگینه، لیوان، استکان، شیشه الات، ایینه، شیشه دوربین، شیشه ذره بین، الت شیشه ای

فرهنگ فارسی

(ماخوذازروسیفنجان شیشهای یابلوری برای چای خوردن
( اسم ) ظرف شیشهیی یا بلوری استوانه شکل نسبته باریک و بلند و بدون دسته . که غالبا با آن چای خورند.
فروتنی نمودن

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ روس . ] (اِ. ) ظرف کوچک استوانه ای شکل از جنس شیشه یا بلور که معمولاً جهت نوشیدن چای به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

استکان. [ اِ ت ِ ]( ع مص ) فروتنی نمودن. خوار گردیدن. ( منتهی الارب ).

استکان. [ اِ ت ِ ] ( روسی ، اِ ) ( از روسی اِستاکان ) ظرفی که در آن چای و قهوه و غیره آشامند. پیاله.

استکان . [ اِ ت ِ ](ع مص ) فروتنی نمودن . خوار گردیدن . (منتهی الارب ).


استکان . [ اِ ت ِ ] (روسی ، اِ) (از روسی اِستاکان ) ظرفی که در آن چای و قهوه و غیره آشامند. پیاله .


فرهنگ عمید

ظرف کوچک استوانه ای و شیشه ای یا بلوری برای خوردن چای و مایعات دیگر.

دانشنامه عمومی

استکان (به روسی: Стакан) ظرفی شیشه ای یا سفالی -لعابی است که برای نوشیدن چای و قهوه استفاده می شود.استکان معمولاً از جنس شیشه ساخته می شود و دارای دیواره ای استوانه ای یا مخروطی با کفی تخت است. معمولاً نوشیدنی داغ را درون استکان می ریزند و استکان را با نعلبکی استفاده می کنند.
سماور
قوری
چای
مطابق فرهنگنامه دهخدا، واژه استکان، واژه ای روسی به معنی پیاله است..واژه روسی стакан نیز برگرفته از زبان های ترکی (مقایسه کنید واژه جغتایی tostakan به معنی کاسه چوبی) است. و خود این زبان های ترکی این واژه را در نهایت از واژهٔ فارسی «دوستکان»، «دوستگان»، یا «دوستکام» گرفته شده است که یعنی «معشوق»، «شرابی که با معشوق خورند» و «پیالهٔ بزرگ».
در رابطه با ریشه واژه روسی стакан باید گفت که ریشه ی این واژه از کلمه ( достаканъ (dostakanŭ در زبان اسلاو شرقی کهن است که با واژه
توستاکان (tostakan) به معنی کاسه چوبی در زبان جغتایی

گویش اصفهانی

تکیه ای: estekun
طاری: estekâm
طامه ای: estekâm
طرقی: estekâm
کشه ای: estekâm
نطنزی: essekân


پیشنهاد کاربران

گیلاس - پیاله

کلمه ای که از تورکی وارد روسی و از روسی وارد فارسی دری شده \|/ ایستی ( گرم ) کان ( چاله ، چاه ، محلی دارای گودی )

استکان دم دستی ( ظروف آشپزخانه )

استکان پذیرایی ( ظروف آشپزخانه )

استکان به ترکی: ایستیکان، توروشقا

سلام این واژه زمانی در بین مردم متداول شد که انگلیسی ها بعد از ورود به ایران به فنجان هایی که ما استفاده میکردید میگفتن اِست به معنی شرق تِی به معنی چای و کان به معنی فنجان که میشده فنجان چای شرقی که بعد ها ما هم همین لفظ را استفاده کردیم

استکان بر گرفته از سه کلمه انگلیسی ذیل می باشد:
East tea can
ظرف چای شرقی

استکان از ریشه روسی و به معنای پیاله است.
این واژه در کنار سماور ( روسی به معنای خودجوش ) و نعلبکی ( روسی مرکب از نال باکی ) هر سه روسی هستند و چون نخستین بار از روسیه به ایران وارد شدند، به همان صورت هم در فارسی استفاده شدند

استکان = east tea can = ظرف چای شرقی = واژه بیگانه
برابر پارسی = فنجان ، پنگان

ریشه یابی واژه ی #استکان ✅

اول از همه چیز متن زیر را بخوانیم : ( نقل قول است )
/مطابق فرهنگنامه دهخدا، واژه استکان، واژه ای روسی به معنی پیاله است. . [۱] واژه روسی стакан نیز برگرفته از زبان های ترکی ( مقایسه کنید واژه جغتایی tostakan به معنی کاسه چوبی ) است. [۲] و خود این زبان های ترکی این واژه را درنهایت از واژهٔ فارسی �دوستکان�، �دوستگان�، یا �دوستکام� گرفته شده است که یعنی �معشوق�، �شرابی که با معشوق خورند� و �پیالهٔ بزرگ�. [۳][۴]

اینکه بعضی آنرا برگرفته از عبارت East Tea Can می دانند، یک شوخی اینترنتی و جعلی ( Hoax ) است و هیچ منبع معتبر علمی یا تاریخی ندارد. /
ویکی پدیای فارسی بخش ریشه شناسی استکان"


استکان روسی است
استکان: واژه ای روسی کوتاه شده dastakan

زبان شناسان می گویند این واژه روسی در اصل از واژه فارسی باستان dasta برگرفته شده است . dasta: جامی است دسته دار که به آسانی می شد با دست گرفت . افزون بر استکان ، قوری و سماور و کتری هم روسی اند . /
عادل اشکبوس"

دست و پا زدن آریایی ها برای دزدی واژه استکان قابل تحسین است
دیگری به دوست کام دست میزند
دیگری هم به دسته مرتبط میکند
که هر دو قطعا نادرست هستند و گفتن چنین حرفایی سخره گرفتن زبان است. 🔰

توستوغان در ترکی به استناد پرویز شاهمرسی به معنی کوزه ی لوله دار است.
و از بن توس - tos و فعل توسماق است.
توسماق در اصل به معنی حامی و محکم بودن است. ❇️
توسماق در لهجه ی عامیانه مفهوم محکم بودن را دارد در تفسیر هایی به معنی بچه را هنگام ادرار سر پا نگه داشتن ( مربوط به حامی و تکیه گاه بودن ) محکم و سیر درس خواندن و امثالهم. . .
توس باغا - tos bağa : مربوط به لاک محکم لاک پشت
توسقون - tosqun ( لغت نامه ی شاهمرسی ) : چاق
توسلاشماق - toslaşmaq : به همدیگر شاخ زدن ( لغت نامه ی شاهمرسی )
توسی گلمک - tosi gəlmək ( لغت نامه ی شاهمرسی ) : فخر فروختن - تکبر کردن
توسون - tosun ( لغت نامه ی شاهمرسی ) : گاو شاخ زن - سالم - قوی - گاو نر اخته شده
توسونجوق - tosuncuq ( لغت نامه ی شاهمرسی ) : نوزاد فوق العاده بزرگ
توسلاماق - toslamaq ( لغت نامه ی شاهمرسی ) : از خود بی خود شدن - خیال بافتن - با کله زدن

همگی مشتقات مربوط به محکم ، قوی و قدرت است در حالت کلی در مواقعی استفاده شده که به درشتی و توپری مربوط است که خصوصیت ظرفانه دارد.

توستوغان احتمالا از کوزه به ظرف نشکن و محکم مطلق شده و از خصوصیت ظرف به استکان مربوط شده. ♦️

این واژه اصلا ربطی به دست و دسته ندارد و دست و پا زدن سر این واژه بحثی نا مطلوب است و اصلا این واژه به معنی ظرف و کوزه است و ربطی به دست و دسته ندارد. ♦️
توس تو قان
تفسیر اول : محل نگه داری مداوم. ( از تفسیر کوزه و از فعل توسماق به سر پا نگه داشتن بچه )

تفسیر دوم :
مکان مستحکم که به خصوصیت نگه داری کوزه و ظرف نام گذاری شده.

تفسیر سوم : به حالت توپری محکمی همانند لاک وابسته است.


کلمات دیگر: