کلمه جو
صفحه اصلی

تمی

لغت نامه دهخدا

تمی . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم است که 123 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


تمی . [ ت ُم ْ می ] (ع اِ) پاره ای از موی و مانند آن که به کسی دهند تا بدان گلیم خود را درست و تمام سازد. ج ، تُمَم و تِمَم (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمم شود.


تمی. [ ت ُم ْ می ] ( ع اِ ) پاره ای از موی و مانند آن که به کسی دهند تا بدان گلیم خود را درست و تمام سازد. ج ، تُمَم و تِمَم ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمم شود.

تمی. [ ت ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم است که 123 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳°۳۱′ جنوبی ۳۶°۴۶′ شرقی / ۳٫۵۱۷°جنوبی ۳۶٫۷۶۷°شرقی / -3.517; 36.767
تمی یک بخش اداری در شهرستان آروشا از توابع استان آروشا در کشور تانزانیا می باشد. بر پایه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن که در سال ۲۰۰۲ توسط دولت تانزانیا انجام شد جمعیت این بخش بالغ بر ۸٬۶۱۸ نفر اعلام شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

تِمی
دریاچۀ نسبتاً کوچکی در استان خوزستان، شهرستان لالی، در کوهستان زاگرس. در ۵۳کیلومتری شرق شمالی سردشت قرار دارد. مساحت آن ۲.۷ کیلومتر مربع است. درازای این دریاچه، که به آن شط تِمی هم می گویند،۲.۵ کیلومتر و ارتفاع سطح آب آن ۲,۱۵۰ متر است.

پیشنهاد کاربران

موی و پشم تابیده شده ، تابیده موی و پشم ، نخ ، در اول کلمه تمچه و تمدار مشاهده میشود.


کلمات دیگر: