کلمه جو
صفحه اصلی

اسفیج

لغت نامه دهخدا

اسفیج. [ اِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آبادبخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 44000 گزی شمال باختری درمیان. دامنه. گرمسیر. 190 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات ، شلغم ، تریاک. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

اسفیج نام مکانهای زیر است:
بخش آسفیج، بخشی در شهرستان بهاباد استان یزد
دهستان آسفیج، دهستانی در بخش آسفیج شهرستان بهاباد استان یزد
اسفیج (بهاباد)، روستایی در دهستان آسفیج بخش آسفیج شهرستان بهاباد استان یزد
اسفیج (سربیشه)، روستایی در دهستان نهارجان بخش مود شهرستان سربیشه استان خراسان جنوبی

پیشنهاد کاربران

اسفیج بی تناسب با اسب نیست اسب یا اسپ حیوان مورد علاقه ایرانیان بوده است
ممکن است اسفیج به معنی پرورشگاه اسب باشد


کلمات دیگر: