مترادف کوشک : بارو، حصار، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کوت
متضاد کوشک : کوخ
villa, mansion, palace
castle, palace, summerhouse
بارو، حصار، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کوت ≠ کوخ
محلی در فرودگاهها و نمایشگاهها و مکانهایی از این قبیل برای استقبال و پذیرایی از میهمانان بلندپایۀ رسمی
اسدی .
؟ (از نسخه ٔ خطی لغت فرس اسدی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
نظامی .
نظامی .
نظامی .
کوشک . (اِخ ) ازشهرهای بالس است که ناحیتی [ از نواحی حدود خراسان و شهرهای وی ] است اندر میان بیابان ... و مستقر امیرشهر کوشک است . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 104).
کوشک . (اِخ ) دهی از بخش آبدانان شهرستان ایلام است و 116 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان باغ ملک که در بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان توابعارسنجان که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 247 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش رودبار که در شهرستان رشت واقع است و 276 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان دره صیدی که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع است و 155 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان رستم که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان رودبار که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع است و 451 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان طیبی سرحدی که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان عشق آباد که در بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 202 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان فشافویه که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان کاغه که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 189 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان کربال که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 382 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان ماربین که در بخش سده ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 2553 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان تراکمه که در بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کوشک . (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش زرند شهرستان سیرجان است . این دهستان در جنوب خاوری بافت واقع و حدود آن به شرح زیر است : از طرف شمال به دهستان بزنجان و از خاور به دهستان اسفندقه ، از جنوب به دهستان سیاه کوه و از باختر به دهستان ده سرد محدود است . موقعیت طبیعی آن : کوهستانی و هوای آن سردسیر است محصول عمده ٔ آن غلات ، میوه و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . این دهستان از 35 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 1700 تن است . مرکز دهستان آبادی کوشک بالا و قریه ٔ مهم آن کوشک پائین است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کوشک . [ ش َ ] (ص ) به معنی کوچک باشد. (برهان ). کوچک و خرد. (ناظم الاطباء). کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). || مردم کوچک اندام را نیز گویند و معرب آن قوشق است . (برهان ). مردم کوچک اندام . (ناظم الاطباء).
قارچی بر روی تنه ی درخت
جایى که پوشاک و وسایل جوان تازه مرده را گذارند و زنان بر گرد آن شیون کنند.