کلمه جو
صفحه اصلی

پدرسالاری

فارسی به انگلیسی

patriarchy

مترادف و متضاد

patriarchy (اسم)
پدر سالاری، پدرشاهی

فرهنگ فارسی

نظامی، چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده، که در آن قدرت برتر در دست مردان است


فرهنگ معین

(پِ دَ ) (حامص . اِ. ) نوعی نظام اجتماعی و نظام دودمانی که در آن پدر یا مسن ترین فرد ذکور طایفه سرپرستی طایفه را بر عهده دارد.

دانشنامه عمومی

پدرسالاری، نوعی نظام اجتماعی و نظام دودمانی است که در آن پدر یا مسن ترین فرد ذکور طایفه، سرپرستی طایفه را بر عهده دارد.
گاه به جای واژهٔ «پدرسالاری» از واژهٔ «مردسالاری» نیز استفاده می شود ، اما در بعضی از موارد تفاوت اندکی بین این دو واژه قائل می شوند و استدلالشان اینست که مردسالاری تنها برخی از جنبه های نظام پدرسالارانه را شامل می شود و به گروه خاصی از مردان اشاره می کند. پدرسالاری، نامی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ِ خود زنان را زیر سلطه دارد. در زبان انگلیسی برای پدرسالاری از واژهٔ «Patriarchy» استفاده می شود و برای مردسالاری از واژهٔ «Masculism» استفاده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

پدرْسالاری (patriarchy)
نوعی سازمان اجتماعی، با محوریت و تسلط پدر بر واحد خانواده. در مفهوم گسترده تر، به نظامی اجتماعی اطلاق می شود که مردان حکومت را در دست دارند و بر جامعه و گروه های کاری سلطۀ خود را اعمال می کنند. فمینیستها برای نمایاندن سلطۀ ارزش های مردانه بر جوامع این مفهوم را بسط داده اند.

فرهنگستان زبان و ادب

{patriarchy, patriarchism} [جامعه شناسی] نظامی، چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده، که در آن قدرت برتر در دست مردان است

پیشنهاد کاربران

patriarchal


کلمات دیگر: