کلمه جو
صفحه اصلی

چلم

فارسی به انگلیسی

snot

مترادف و متضاد

snot (اسم)
خلم، اب بینی، چلم، ان دماغ، جوان گستاخ

wild strawberry (اسم)
چلم

فرهنگ فارسی

توت فرنگی
( اسم ) ۱ - سر قلیان گلی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند حق. قلیان . ۲ - ( در افغانستان ) قلیان . ۳ - نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس .
به لغت اهالی مازندران چگلک و توت فرنگی

فرهنگ معین

(چَ لَ ) ۱ - همیشک . ۲ - توت فرنگی .
(چَ لَ یا چِ لِ ) (اِ. ) = چلیم : ۱ - سر قلیان گلی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند، حقة قلیان . ۲ - (در افغانستان ) قلیان . ۳ - نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس .

(چَ لَ) 1 - همیشک . 2 - توت فرنگی .


(چَ لَ یا چِ لِ) (اِ.) = چلیم : 1 - سر قلیان گلی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند؛ حقة قلیان . 2 - (در افغانستان ) قلیان . 3 - نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس .


لغت نامه دهخدا

چلم . [ چ َ ل َ ] (اِ) به لغت اهالی مازندران ، چگلگ و توت فرنگی . (ناظم الاطباء).


چلم . [ چ َ ل َ ] (اِ)در گرگان ؛ به «همیشک » که درختچه ای است کوچک و در همه ٔ نقاط جنگلهای شمال موجود است ، گویند. در تلفظ گرگانیان درختی است که نام علمی آن «داناراسمزا» می باشد. و رجوع به همیشک شود.


چلم . [ چ َ ل َ / چ ِ ل ِ ] (اِ) چیزی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند. (آنندراج ). مأخوذ از هندی ؛ به معنی سر غلیان گلی . (از ناظم الاطباء). مرادف چلیم و سر قلیان (مجموعه ٔ مترادفات ص 119). حقه ٔ قلیان :
باقر، چلمی چو نافه ٔ آهو کو
چون فاخته تا چندزنم کو کوکو
در محشر اگر آتش دوزخ بینم
فریاد برآورم که تنباکو، کو.

باقر کاشی (از آنندراج ).


و رجوع به چلیم شود. || در افغانستان به معنی مطلق قلیان متداول است . نوعی قلیان که کوزه ٔ آن نارگیل است . || نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس . قسمی بنگ که درویشان بکار برند. نوعی بنگ و قسمی از مخدرات .

چلم . [ چ ِ ل ُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چهلم و چیزی که در مرتبه ٔ چهل واقع شده باشد. (ناظم الاطباء).


چلم. [ چ َ ل َ / چ ِ ل ِ ] ( اِ ) چیزی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند. ( آنندراج ). مأخوذ از هندی ؛ به معنی سر غلیان گلی. ( از ناظم الاطباء ). مرادف چلیم و سر قلیان ( مجموعه مترادفات ص 119 ). حقه قلیان :
باقر، چلمی چو نافه آهو کو
چون فاخته تا چندزنم کو کوکو
در محشر اگر آتش دوزخ بینم
فریاد برآورم که تنباکو، کو.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
و رجوع به چلیم شود. || در افغانستان به معنی مطلق قلیان متداول است. نوعی قلیان که کوزه آن نارگیل است. || نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس. قسمی بنگ که درویشان بکار برند. نوعی بنگ و قسمی از مخدرات.

چلم. [ چ َ ل َ ] ( اِ )در گرگان ؛ به «همیشک » که درختچه ای است کوچک و در همه نقاط جنگلهای شمال موجود است ، گویند. در تلفظ گرگانیان درختی است که نام علمی آن «داناراسمزا» می باشد. و رجوع به همیشک شود.

چلم. [ چ َ ل َ ] ( اِ ) به لغت اهالی مازندران ، چگلگ و توت فرنگی. ( ناظم الاطباء ).

چلم. [ چ ِ ل ُ ] ( عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چهلم و چیزی که در مرتبه چهل واقع شده باشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

=چلیم
=توت فرنگی

توت‌فرنگی#NAME?


چلیم#NAME?


دانشنامه عمومی

چلم (ابزار تدخین)، نوعی ابزار تدخین
چلم (گیاه) گونه ای گیاه است.

(اراکی) چُلم، خلط بینی.


گویش مازنی

/chelem/ روز چهلم & همیشک – از انواع گیاه(همیشه سبز)

روز چهلم


همیشک – از انواع گیاه(همیشه سبز)


پیشنهاد کاربران

چُلم : در اصل نوعی ماده مخدره/تو افغانستان معنی قلیون میده
ولی مهمترین معنیش میشه بینی ( نه عضوی از بدن که از طریق آن تنفس میکنیم ) اونی که تو بچگیامون یه سریامون میمالوندیمش زیر میز یا زیر فرش
همونی که شاعر میگفت
مامانم گفته به من دست تو دماغت نکنی
شیرینی در نیاری شوت نکنی که همتون شنیدین اینو
اینجا شیرینی یعنی چُلم
چلمو هم یعنی کسی که حتی چلمشم نمیتونه بکشه بالا : بی اُرضه یا بی عُرضه

به فتح چ و ضم ل در گویش شیرازی به معنی بی نظم و نامرتب.


کلمات دیگر: