نحل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع نحله : ۱ - عطایابخششها. ۲ - دعویها.۳ - مذاهب : ارعقایدونحل ایشان استکشاف کرد.یاملل ونحل .دینهاومسلکهای فلسفی .
جمع نحله است .
فرهنگ معین
(نِ حَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ نحله : ۱ - عطایا، بخشش ها. ۲ - دعوی ها. ۳ - مذاهب ، ملل و ~ دین ها و مسلک های فلسفی .
(نَ) [ ع . ] (اِ.) زنبور عسل .
(نِ حَ) [ ع . ] (اِ.) جِ نحله : 1 - عطایا، بخشش ها. 2 - دعوی ها. 3 - مذاهب ؛ ملل و ~ دین ها و مسلک های فلسفی .
لغت نامه دهخدا
نحل . [ ن ِ ح َ ] (ع اِ) ج ِ نحلة، بمعنی عطیة و هبة. (از المنجد). رجوع به نِحْلة شود. || مذهب های باطله . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) : از عقاید و نحل ایشان استکشاف کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 262). از سر بصیرت بر نوازع نحل و بدایععلل انکار بلیغ کردی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 398).
نحل . [ ن ُ ] (ع اِمص ) باریکی . لاغری . نُحلة. (المنجد). || (اِ) کابین زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || عطیه که از مال کسی را دهند یا خاص کنند برای کسی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هبة. عطیة. نُحْلی ̍. نُحْلان . (المنجد). || (مص ) دادن کابین زن را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و اسم از آن نِحْلة است . (المنجد). || عطیه دادن کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). بخشیدن چیزی را از طیب نفس و بدون عوض به کسی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مال دادن کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || چیزی از مال خاص کردن جهت کسی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ویژه کردن . (دهار).
نحل . [ن ُ ح َ ] (ع اِ) ج ِ نُحْلة است . رجوع به نحلة شود.
آن گل که به گردش در نحلند فراوان
نحلش ملکانندبه گرد اندر و احرار.
در دهن لاله مشک در دهن نحل نوش.
وَاندر گلوی جاهل غسلینم.
تو آن منگر که اوحی ربک آمد وحی در شانش.
سازد از آن برگ تلخ مایه شیرین لعاب.
چون جهان راست زمستان چه کنم ؟
کمتر ازآن نحل و از آن مور نیست.
تا چو نحلی گشت ریق او حیات.
رطب دادت از نخل و نخل از نوا.
نخل تناور کند ز دانه خرما.
انگبین از مگس نحل و دُراز دریابار.
نحل . [ ن َ ] (اِخ ) (سورة الَ ...) سوره ٔ شانزدهمین قرآن ، مکیه ، و دارای یکصد و بیست و هشت آیت است ، پس از سوره ٔ حِجْر و پیش از سوره ٔ اِسْراء واقع است و با این آیت شروع میشود: اتی امر اﷲ فلاتستعجلوه سبحانه و تعالی عما یشرکون .
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] عطای بی عوض.
۳. (زیست شناسی ) [قدیمی] = نَحله
= نِحله
۱. شانزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۲۸ آیه.
۲. [قدیمی] عطای بیعوض.
۳. (زیستشناسی) [قدیمی] = نَحله
نِحله#NAME?
دانشنامه عمومی
ترجمهٔ فارسی
نِعَم: نام دیگر این سوره «نِعَم» (جمع نعمت) است، چراکه محور اصلی این سوره ذکر نعمت های الهی است.
ترتیب و محل نزول:این سوره مکی است و به ترتیب مصحف شانزدهمین، و به ترتیب نزول، هفتادمین سوره قرآن است.
تعداد آیات و حجم:این سوره به اتفاق آراء دارای ۱۲۸ آیه و ۱۸۵۱ کلمه و ۷۸۳۸ حرف است. از نظر حجم از سوره های مئون و متوسط قرآن و سه چهارم یک جزء قرآن را دربردارد. سومین سوره از سوره های چهارده گانه سجده است که آیه ۴۸ آن سجده مستحب دارد.
دانشنامه اسلامی
خداوند در قرآن آن را نام برده و از آیات خود شمرده است . و اوحی ربّک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون * ثم کلی ... ؛ پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود ( در نهادش قرار داد ) که از میان کوهها و درختان و تاکها خانه بسازید واز هر بر و بار ( درختان و گیاهان ) تغذیه کنید و راه پروردگار خویش را به طاعت بپوئید ، آنگاه از درون شربتی گوناگون برون آرید که در آن شفای مردمان بود که در این نشانی ( بر وجود خداوندی حکیم باشد برای گروهی که اندیشمند بوند .
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود : مانند زنبور عسل باش که پاکیزه می خورد و پاکیزه می دهد و بر شاخه ای که می نشیند آن را نمی شکند .
عبدالله بن ابی یعفور گوید : امام صادق (ع) به من فرمود : همواره (شما شیعه) در دینتان تقیه را رایت کنید و دینتان را به تقیه نگه دارید زیرا کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد ، شما شیعه در میان مردم به زنبور عسل می مانید میان پرندگان که اگر پرندگان می دانستند چه در درون زنبور عسل می باشد همه زنبورها را می خوردند و اگر مردم می دانستند که شما از محبّت ما اهلبیت رسول چه در دل دارید به زبان خویش شما را میخوردند .
تکرار در قرآن: ۲(بار)
زنبور عسل. . پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که در کوهها و درختان و کندوها که مردم میسازند لانه کن، و ازهمه میوهها بخور و به آسانی به راههای خدایت واردشو، از شکم آن شربتی به رنگهای مختلف خارج میشود که در آن مردمان را شفاست و درعمل زنبور عسل عبرتی است بر اهل تفکر که در اسرار عالم تفکر کنند. تمدن زنبور عسل، نظامات عجیب کندو، فعالیت خستگیناپذیر این حشره، ساختن عسل وموم، سخن گفتن آن بوسیله رقصیدن و صدها نظامات و اسرار آن، از عجائب خلقت است. دانشمندان سالهای متمادی در زندگی این حشره مطالعه کرده وکتابها نوشتهاند در کتاب جهان حشرات نوشته است اگر یک زنبور عسل بخواهد به تنهایی چهارصد گرم عسل تهیه کند باید هشتادهزاربار از کندو به صحرا رفته و برگردد. این است که قرآن مجید از ذکر این حشره مفید فروگذاری نکرده و در واقع طرح مساله کرده که در آن باره تفکر کنند و به اسرار زندگی این موجود عجیب پی ببرند و آفریننده آن را تحسین کنند. اینک نظری به جملات دو آیه فوق. «وَاَوْحی رَبَّکَ اِلَی النَّحْلِ...» این جمله مبین آن است که عسل سازی این حشره طبق نقشه خدایی است و خداوند این فهم و درک را در وجود وی گذاشته است. و مراد از «مِمَّا یَعْرِشُونَ» ظاهرا کندوهایی است که بوسیله انسانها ساخته میشود و کندوهای مصنوعی عرش و تختی است نسبت به زنبور عسل «فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِکِ ذُلُلاً» حکایت از آن دارد که به آسانی میتواند راههای را که خدا برای عسلگیری و عسل سازی بوی آموخته بپیماید - کاریکه از بشر عاقل و متفکر ساخته نیست و نیز نظامات عجیبی که در زندگی آن حکمفرماستاداره کند. «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» عسل آنگاه که از این حشره در حفرههای مسدس ریخته میشود به صورت شربت و مایع شیرین است، آنگاه دسته جمعی بالای حفرهها آنقدر بال میزنند که آب آن تبخیر شده و قوام یافته به صورت عسل درآید. پس آنوقت که از شکم زنبور خارج میشود بصورت شربت است سپس به عسل تبدیل میشود. «فیهِ شِفاءْ لِلنّاسِ» ظاهرا هیچ یک از اغذیه مانند عسل در بدن جذب نمیشود گویا صدی نود و پنج یا بیشتر آن جذب شده و بقیه دفع میشود بر خلاف اغذیه دیگر. «اِنَّ فی ذالِکَ لَآیَةٌ لِقَوْمٌ یَتَفَکَّروُ نَ» اگر مراد از «آیة» به قرینه آیات قبل و بعد آیت و علامت معاد باشد، شهادت این امر بر معاد آن است: همانطور که ما بصحراها و گلها و باغها مینگریم و در آنها مطلقا عسل نمیبینیم ولی به وسیله زنبور عسل میدانیم که خروارها عسل در آنها موجود بوده است همچنین ما به قبرستانها نگاه کرده و در آنها جز خاک نمیبینیم اما در بهار قیامت خواهیم دید از آن خاکها انسانها برخاستند. و اگر مراد آیت توحید و تدبیر خداوند باشد قطعا وجود این حشره با این عمل مفید ونظام حیرت آور از علائم توحید و تدبیر خدایی است این لفظ بیشتر از یکبار در قرآن مجید نیامده است.
...