نظریه مِه بانگ یا بیگ بنگ (به انگلیسی: Big Bang Theory) مدل کیهان شناسی پذیرفته شده جهان، از کهن ترین دوران شناخته شده و تکامل آن در مقیاس بزرگ است.این نظریه بیان می کند که گیتی از یک وضعیت بسیار چگال (متراکم) نخستین آغاز شده و در گذر زمان انبساط یافته استاین نظریه طیف گسترده ای از پدیده های مشاهده شده را به خوبی توضیح می دهد. از جمله این پدیده ها می توان به فراوانی عناصر سبک اولیه، تابش زمینه کیهانی، ساختار بزرگ مقیاس و قانون هابل اشاره نمود.اگر در زمان به عقب برگردیم، به نقطه ای در گذشته می رسیم که در آن قوانین فیزیکی شناخته شده کارایی خود را از دست می دهند و نقطه تکینگی نام دارد. این نقطه، نقطه پیدایش گیتی است و بر اساس اندازه گیری های جدید، این لحظه تقریباً ۱۳٫۸ میلیارد سال پیش رخ داده است و از این رو سن گیتی ۱۳٫۸ میلیارد سال تخمین زده می شود.پس از انبساط اولیه گیتی به اندازه کافی سرد شد که امکان پیدایش ذرات زیراتمی و بعدها اتمهای ساده، پدید آید. به هم پیوستن ابرهای غول پیکر از عناصر اولیه بر اثر نیروی گرانش، باعث پیدایش ستارگان و کهکشانها شد.
v: سرعت عقب نشینی کهکشان یا هر جسم دیگر
D: طول همراه(Comoving) تا جسم مورد نظر
H۰: ثابت هابل است که بنا بر اندازه گیری های دبلیومپ مقداری برابر با ۷۰٫۴ +۱٫۳−۱٫۴ کیلومتر/ثانیه/مگا پارسک دارد.
از زمانی که ژرژ لومتر، کشیش و اخترشناس بلژیکی، برای نخستین بار در سال ۱۹۲۷ متوجه شد که انبساط جهان را می توان در زمان رو به عقب دنبال نمود تا به نقطه اولیه رسید، تاکنون دانشمندان متعددی بر پایه ایده انبساط جهان نظریه پردازی کرده اند. اگرچه در ابتدا جامعه علمی به دو دسته طرفداران نظریه مه بانگ و نظریه حالت پایدار تقسیم می شد، اما شواهد تجربی کشف شده در گذر زمان، درستی نظریه مه بانگ را تأیید می کنند.در سال ۱۹۲۹، ادوین هابل با بررسی پدیده انتقال به سرخ در کهکشان ها به این نتیجه دست یافت که کهکشان ها در حال دور شدن از یکدیگر هستند. این کشف مهمی بود که با فرضیه جهان در حال انبساط سازگار بود. در سال ۱۹۶۴ تابش زمینه کیهانی کشف شد، که مدرکی کلیدی در تأیید مدل مه بانگ محسوب می شد، زیرا این نظریه وجود تابش پس زمینه در سراسر جهان را پیش از کشف آن پیش بینی کرده بود. به تازگی، بررسی انتقال به سرخ در ابرنواخترها نشان داد که سرعت انبساط گیتی نیز در حال افزایش است. دلیل افرایش سرعت انبساط گیتی، وجود انرژی تاریک است.با استفاده از قوانین فیزیکی شناخته شده می توان جزئیات ویژگی های جهان را در گذشته تا حالت نخستین چگالی و دمای بسیار بالا محاسبه نمود.مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین (CFA) می گوید: سناریوی مه بانگ دربارهٔ منشأ جهان هستی کاملاً ساکت است.
ادوین هابل، اخترشناس آمریکایی مشاهده نمود که میان فاصله ما تا کهکشان های دوردست و میزان انتقال به سرخ آن ها رابطه محکمی وجود دارد. این مشاهده این گونه تفسیر شد که تمام کهکشان ها در حال دور شدن از ما هستند و سرعت دورشدن آن ها با فاصله شان از ما متناسب است: بدون توجه به جهتشان، هر چه دورتر باشند، سرعت دور شدنشان نیز بیشتر است.اما اگر اصل کوپرنیکی(زمین در مرکز گیتی نیست) را بپذیریم، تنها توضیح ممکن این است که تمام نواحی قابل مشاهده فضا در حال دور شدن از تمام نواحی دیگر هستند. پس امروزه می دانیم که فاصله میان کهکشان ها همواره در حال افزایش بوده است، و این یعنی در گذشته آن ها به هم نزدیک تر بوده اند. انبساط دائمی گیتی بدین معنی است که گیتی در گذشته فشرده تر و داغ تر بوده است.
شتاب دهنده های بزرگ ذرات می توانند شرایطی که در زمان بسیار اندکی پس از پیدایش گیتی بر آن حاکم بوده اند را شبیه سازی کنند و با استفاده از آن ها می توان جزئیات مدل مه بانگ را تأیید یا اصلاح نمود. هرچند که این شتاب دهنده ها قادر به شبیه سازی شرایط گیتی در ابتدایی ترین لحظات پس از مه بانگ نیستند و این نخستین لحظه های پیدایش گیتی هنوز به خوبی درک نشده و پژوهش و گمانه زنی در این زمینه همچنان در جریان است.
v: سرعت عقب نشینی کهکشان یا هر جسم دیگر
D: طول همراه(Comoving) تا جسم مورد نظر
H۰: ثابت هابل است که بنا بر اندازه گیری های دبلیومپ مقداری برابر با ۷۰٫۴ +۱٫۳−۱٫۴ کیلومتر/ثانیه/مگا پارسک دارد.
از زمانی که ژرژ لومتر، کشیش و اخترشناس بلژیکی، برای نخستین بار در سال ۱۹۲۷ متوجه شد که انبساط جهان را می توان در زمان رو به عقب دنبال نمود تا به نقطه اولیه رسید، تاکنون دانشمندان متعددی بر پایه ایده انبساط جهان نظریه پردازی کرده اند. اگرچه در ابتدا جامعه علمی به دو دسته طرفداران نظریه مه بانگ و نظریه حالت پایدار تقسیم می شد، اما شواهد تجربی کشف شده در گذر زمان، درستی نظریه مه بانگ را تأیید می کنند.در سال ۱۹۲۹، ادوین هابل با بررسی پدیده انتقال به سرخ در کهکشان ها به این نتیجه دست یافت که کهکشان ها در حال دور شدن از یکدیگر هستند. این کشف مهمی بود که با فرضیه جهان در حال انبساط سازگار بود. در سال ۱۹۶۴ تابش زمینه کیهانی کشف شد، که مدرکی کلیدی در تأیید مدل مه بانگ محسوب می شد، زیرا این نظریه وجود تابش پس زمینه در سراسر جهان را پیش از کشف آن پیش بینی کرده بود. به تازگی، بررسی انتقال به سرخ در ابرنواخترها نشان داد که سرعت انبساط گیتی نیز در حال افزایش است. دلیل افرایش سرعت انبساط گیتی، وجود انرژی تاریک است.با استفاده از قوانین فیزیکی شناخته شده می توان جزئیات ویژگی های جهان را در گذشته تا حالت نخستین چگالی و دمای بسیار بالا محاسبه نمود.مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین (CFA) می گوید: سناریوی مه بانگ دربارهٔ منشأ جهان هستی کاملاً ساکت است.
ادوین هابل، اخترشناس آمریکایی مشاهده نمود که میان فاصله ما تا کهکشان های دوردست و میزان انتقال به سرخ آن ها رابطه محکمی وجود دارد. این مشاهده این گونه تفسیر شد که تمام کهکشان ها در حال دور شدن از ما هستند و سرعت دورشدن آن ها با فاصله شان از ما متناسب است: بدون توجه به جهتشان، هر چه دورتر باشند، سرعت دور شدنشان نیز بیشتر است.اما اگر اصل کوپرنیکی(زمین در مرکز گیتی نیست) را بپذیریم، تنها توضیح ممکن این است که تمام نواحی قابل مشاهده فضا در حال دور شدن از تمام نواحی دیگر هستند. پس امروزه می دانیم که فاصله میان کهکشان ها همواره در حال افزایش بوده است، و این یعنی در گذشته آن ها به هم نزدیک تر بوده اند. انبساط دائمی گیتی بدین معنی است که گیتی در گذشته فشرده تر و داغ تر بوده است.
شتاب دهنده های بزرگ ذرات می توانند شرایطی که در زمان بسیار اندکی پس از پیدایش گیتی بر آن حاکم بوده اند را شبیه سازی کنند و با استفاده از آن ها می توان جزئیات مدل مه بانگ را تأیید یا اصلاح نمود. هرچند که این شتاب دهنده ها قادر به شبیه سازی شرایط گیتی در ابتدایی ترین لحظات پس از مه بانگ نیستند و این نخستین لحظه های پیدایش گیتی هنوز به خوبی درک نشده و پژوهش و گمانه زنی در این زمینه همچنان در جریان است.
wiki: مه بانگ