کلمه جو
صفحه اصلی

هرمان

فرهنگ اسم ها

اسم: هرمان (پسر) (یونانی) (تلفظ: herman) (فارسی: هرمان) (انگلیسی: herman)
معنی: نام یکی از پادشاهان یونانی

فرهنگ فارسی

خرد و هوش عقل

لغت نامه دهخدا

هرمان . [ هَُ ] (ع اِ) خرد و هوش . (منتهی الارب ). عقل . گویند: ماله هرمان . (اقرب الموارد).


هرمان. [ هََ رَ ] ( اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. ( برهان ). || پادشاهی بوده است در یونان. ( برهان ). مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است بلکه هرمان دو عمارت عظیم اند محاذی فسطاط در مصر که هر کدام از ایشان کوهی به نظر می آید و بنای ایشان مربعالقاعده است و مخروطی شکل. بعضی هرمان را صیغه جمع هرم به سیاق فارسی دانسته اند و بعضی تثنیه هرم و مراد ایشان دو هرم بزرگ تر از اهرام ثلاثه مصر است یعنی هرم کئوپس و هرم کفرن. ابن الندیم در الفهرست از «هرمین » نام می برد. ( از حاشیه برهان چ معین ). دو بناست از بناهای نخستین در مصر که گویند آنها را ادریس بنا کرده است که علوم را در آنها از طوفان مصون دارد. ( از منتهی الارب ). اهرام زیادی در مصر است اما دو هرم آن مشهورتر می باشد و آن دو بنای مربعالقاعده و مخروطی شکل است که طول اضلاع مثلث های اطراف آن تا چهارصد ذراع میرسد. در یکی از این هرمها قبر هرمس و در دیگری مزار شاگرد او اغانیمون است. این دو از عجایب عالم و از دور مانند دو کوه است. ( از معجم البلدان ) :
چگون کاخی ؟ کاخی چو گنبد هرمان
ز پای تا سر چون مصحفی نبشته به زر.
فرخی.
همچون هرمان حصار عمرت
محتاج به پاسبان مبینام.
خاقانی.
علم دین علم کفر مشمارید
هرمان همبر تلل منهید.
خاقانی.
هر امان کآن هرمان یافت به صد قرن کهن
زین قران صاحب اقران به خراسان یابم.
خاقانی.

هرمان. [ هَُ ] ( ع اِ ) خرد و هوش. ( منتهی الارب ). عقل. گویند: ماله هرمان. ( اقرب الموارد ).

هرمان . [ هََ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. (برهان ). || پادشاهی بوده است در یونان . (برهان ). مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است بلکه هرمان دو عمارت عظیم اند محاذی فسطاط در مصر که هر کدام از ایشان کوهی به نظر می آید و بنای ایشان مربعالقاعده است و مخروطی شکل . بعضی هرمان را صیغه ٔ جمع هرم به سیاق فارسی دانسته اند و بعضی تثنیه ٔ هرم و مراد ایشان دو هرم بزرگ تر از اهرام ثلاثه ٔ مصر است یعنی هرم کئوپس و هرم کفرن . ابن الندیم در الفهرست از «هرمین » نام می برد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). دو بناست از بناهای نخستین در مصر که گویند آنها را ادریس بنا کرده است که علوم را در آنها از طوفان مصون دارد. (از منتهی الارب ). اهرام زیادی در مصر است اما دو هرم آن مشهورتر می باشد و آن دو بنای مربعالقاعده و مخروطی شکل است که طول اضلاع مثلث های اطراف آن تا چهارصد ذراع میرسد. در یکی از این هرمها قبر هرمس و در دیگری مزار شاگرد او اغانیمون است . این دو از عجایب عالم و از دور مانند دو کوه است . (از معجم البلدان ) :
چگون کاخی ؟ کاخی چو گنبد هرمان
ز پای تا سر چون مصحفی نبشته به زر.

فرخی .


همچون هرمان حصار عمرت
محتاج به پاسبان مبینام .

خاقانی .


علم دین علم کفر مشمارید
هرمان همبر تلل منهید.

خاقانی .


هر امان کآن هرمان یافت به صد قرن کهن
زین قران صاحب اقران به خراسان یابم .

خاقانی .



دانشنامه عمومی

هرمان (به آلمانی: Hermann) ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
هرمان بورمایستر
هرمان ابینگ هاوس
هرمان گورینگ
هرمان فون هلمهولتز
هرمان هسه
هرمان مینکوفسکی
هرمان اوبرت

پیشنهاد کاربران

تلفیقی از هر # مان هر فرشته نجات از هیرو فرشته نجات ژاپن مان یا همون من یا هرمن هیرو فرشته ای قوی هیکل بود که انسانی کامل بوده
هرمان از هرکول و ایمان گرفته مردی که باورشدید قلبی به درونش دارد به خدای یکتا دارد


تحمل درد و رنج برای رسیدن ب مقصود

اسم کردی به معنای همیشه ماندگار ، زنده و جاوید می باشددر زبان کردی به صورت "هه رمان" نوشته می شود

به نظر میاد هرمان محدوده ای برای خود قائل هست و وقتی از درون حد و حدودی داشته باشد، محصور ِ محدودیت های خویش می شود، درک شخصی من از معنای هرمان احساسِ محرومیت و تنگنا کردن است

" هه رمان" یک اسم زیبای کردی است به معنی همیشگی، جاودانه و " نه مر"

"هر" ( هه ر ) : همیشه
"مان": ماندن
در زبان کردی

هرمان :خرد و هوش، عقل
نا امیدی، یاس

هرمان
هرمان
هرمان . [ هََ رَ ] ( اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. ( برهان ) . || پادشاهی بوده است در یونان . ( برهان ) . مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است بلکه هرمان دو عمارت عظیم اند محاذی فسطاط در مصر که هر کدام از ایشان کوهی به نظر می آید و بنای ایشان مربعالقاعده است و مخروطی شکل . بعضی هرمان را صیغه ٔ جمع هرم به سیاق فارسی دانسته اند و بعضی تثنیه ٔ هرم و مراد ایشان دو هرم بزرگ تر از اهرام ثلاثه ٔ مصر است یعنی هرم کئوپس و هرم کفرن . ابن الندیم در الفهرست از �هرمین � نام می برد. ( از حاشیه ٔ برهان چ معین ) . دو بناست از بناهای نخستین در مصر که گویند آنها را ادریس بنا کرده است که علوم را در آنها از طوفان مصون دارد. ( از منتهی الارب ) . اهرام زیادی در مصر است اما دو هرم آن مشهورتر می باشد و آن دو بنای مربعالقاعده و مخروطی شکل است که طول اضلاع مثلث های اطراف آن تا چهارصد ذراع میرسد. در یکی از این هرمها قبر هرمس و در دیگری مزار شاگرد او اغانیمون است . این دو از عجایب عالم و از دور مانند دو کوه است . ( از معجم البلدان ) :

چگون کاخی ؟ کاخی چو گنبد هرمان

ز پای تا سر چون مصحفی نبشته به زر.

فرخی .

همچون هرمان حصار عمرت

محتاج به پاسبان مبینام .

خاقانی .

علم دین علم کفر مشمارید

هرمان همبر تلل منهید.

خاقانی .

هر امان کآن هرمان یافت به صد قرن کهن

زین قران صاحب اقران به خراسان یابم .

خاقانی .

هرمان . [ هَُ ] ( ع اِ ) خرد و هوش . ( منتهی الارب ) . عقل . گویند: ماله هرمان . ( اقرب الموارد ) .


هرمان یک کلمه کردی اصیل است به معنای جاویدان و همیشه ماندگار

اسم هرمان یه اسم بین المللی هست و دلیل نمیشه چون یه قومیتی میذاره مربوط به اونهاست
یک سری اسم ها هم ریشه ایرانی داره و ارتباطی به قوم خاصی ندار ه
بخصوص هرمان که اتفاقا ریشه یونانی داره

هرمان با فتحه روی ( ه ) یک اسم کوردی هستش به معنی همیشه زنده و جاویدان
هرمان از دو کلمه ( هر ) به معنی همیشه و ( مان ) یعنی زنده و معنی تجمیعیش میشه همیشه جاویدان

هرمان، مان در کردی به معنی ماندن، و هر به معنای همیشه ، هر در کردی حرفی است برای مطلق کردن طول زمان چه بصورت مثبت و چه بصورت منفی، هرمان با معنای تحت الفظی همیشه مان یا جاویدان میباشد،
معانی دیگر، شامل تلاش و کار روزانه

الکی اسم هرمان رو به خودتون نچسبونید متعلق به هیچ قومیتی در ایران نیست هرمان یه اسم یونانی هست و در ملل مختلف نامگذاری شده
مثل اینه بگی اسم کوروش عربیه یا عبریه نه کوروش یه اسم ایرانی هست ریشه ش ایرانیه

اسم هرمان می تونه به هر زبونی باشه.
هیچ قومیتی حق نداره بگه فقط مال ما هست و بس.
یونانی، فارسی، آلمانی، کردی.
شما اگه اسم پسرت رو گذاشتی هرمان، می تونی بگی مثلا من معنای کردی یا فارسی اش مدنظرم بود. همین.


کلمات دیگر: