کلمه جو
صفحه اصلی

مسلمات

فارسی به انگلیسی

indisputable things

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جمع مسلمه .۲- مقدمه هایی بود که چون خصم تسلیم کند بروی بکارداری خواهی حق یا مشهور یا مقبول باش و خواهی مباش : و مسلمات مقدم. قیاس جدلی اند .

لغت نامه دهخدا

مسلمات . [ م ُ س َل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسلّمة. (اصطلاح منطق ) آن مقدمه ها که چون خصم تسلیم کند پس بروی به کار داری ، خواهی حق یا مشهور یا مقبول باش و خواهی مباش . مسلمات مشهور یک تنند که خصم است و مشهور است مسلم جماعت مردم . (دانشنامه ٔعلائی صص 53 - 54). مشهورات و مسلمات مقدمه ٔ قیاس جدلی اند. (دانشنامه ٔ علائی ص 55). نام مجموع سیزده صنف از شانزده صنف تصدیقات مقدماتی یا مبادی قیاسات . (ازاساس الاقتباس ص 345 و صص 347-348). مقدماتی که مخاطب اعتراف به آن دارد هرچند مطابق با واقع نباشد و فرق آن با مشهورات آن است که در مشهورات اعتراف عامه معتبر است و در مسلمات تنها اعتراف مخاطب بسنده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). قضایائی که صحت آنها را خصم معتقد و یا در علم دیگری مبرهن شده است . مسلمیّات .


مسلمات . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُسلمة. (ناظم الاطباء). رجوع به مسلمة شود :
برنخوانده خلق پنداری همی
مسلمات و مؤمنات قائنات .

ناصرخسرو.



مسلمات. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُسلمة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مسلمة شود :
برنخوانده خلق پنداری همی
مسلمات و مؤمنات قائنات.
ناصرخسرو.

مسلمات. [ م ُ س َل ْ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مسلّمة. ( اصطلاح منطق ) آن مقدمه ها که چون خصم تسلیم کند پس بروی به کار داری ، خواهی حق یا مشهور یا مقبول باش و خواهی مباش. مسلمات مشهور یک تنند که خصم است و مشهور است مسلم جماعت مردم. ( دانشنامه ٔعلائی صص 53 - 54 ). مشهورات و مسلمات مقدمه قیاس جدلی اند. ( دانشنامه علائی ص 55 ). نام مجموع سیزده صنف از شانزده صنف تصدیقات مقدماتی یا مبادی قیاسات. ( ازاساس الاقتباس ص 345 و صص 347-348 ). مقدماتی که مخاطب اعتراف به آن دارد هرچند مطابق با واقع نباشد و فرق آن با مشهورات آن است که در مشهورات اعتراف عامه معتبر است و در مسلمات تنها اعتراف مخاطب بسنده است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). قضایائی که صحت آنها را خصم معتقد و یا در علم دیگری مبرهن شده است. مسلمیّات.

دانشنامه آزاد فارسی

مُسَلّمات
(جمع مسلَّم) اصطلاحی در منطق. در دو معنا به کار می رود: ۱. معنی خاص، و آن مسلمّات خصم (طرف بحث) است که سائل (پرسنده) در جدل بدان ها تمسک می جوید و زمینۀ اِسکات او را فراهم می آورد، چنان که فی المثل گزارۀ «گاو، مقدس است»، جزو مسلّمات یک هندو است. ۲. معنی عام، که عبارت است از هرگونه قضیه یا هریک از مواد قیاس، بدان سبب که یا مسلَّم عقل اند، یا مسلّم وهم، یا مسلّم مخاطب، یا مسلّم گروهی خاص.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مسلمات، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای قضایای مورد پذیرش یا التزام مجیب در صناعت جدل است.
«مسلمات»، گاهی در معنایی عام بکار می رود، و گاهی در معنای خاص.
مسلمات به معنای عام
مسلمات به معنای عام قضایایی هستند که افاده تصدیق جزمی در شخص می نمایند، البته جزمی که بر سببی خاص تکیه دارد و مستند به آن است. این قضایا اگر سبب جزمیت آنها در درون شخص باشد «معتقَدات»، و اگر بیرون از وی باشد، «ماخوذات» نام دارد. قضایای معتقدات به «یقینیات»، «مشهورات» و «وهمیات» تقسیم می شود و قضایای ماخوذات به «مقبولات» و «تقریریات» تقسیم می شود. مسلمات در این کاربرد، مقابل مظنونات؛ مُشْبهات به غیر یا مُشْبهات؛ و مخیّلات قرار دارد.
مسلمات به معنای خاص
اما مسلّمات در کاربرد خاص، ناظر به قضایایی است که در صناعت جدل بکار می رود، و مراد از آن، قضایایی است که «مجیب» آن را مسلّم دانسته و به آن ملتزم شده است (چه در واقع صادق باشند، چه کاذب وچه مشکوک)؛ آنگاه آنها از سوی سائل در حجتی که بر ابطال رای مجیب تالیف شده است، بکار گرفته شوند. به دیگر بیان، قضایایی است که در جدل از سوی سائل برای محکوم کردن و افحام مجیب (اگر معاند باشد) یا ارشاد و افهامش (اگر مسترشد باشد و آمادگی لازم برای درک برهان و فهم آن را نداشته باشد) اخذ می گردد.
اقسام مسلمات به معنای خاص
...

[ویکی الکتاب] معنی مُسْلِمَاتِ: زنان مسلمان(مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست)
ریشه کلمه:
سلم (۱۴۰ بار)


کلمات دیگر: