کلمه جو
صفحه اصلی

قنسرین

فرهنگ فارسی


لغت نامه دهخدا

قنسرین. [ ق ِن ْ ن َ ] ( اِخ ) شهرستانی است به شام. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). این شهر در طول 39 درجه و 20 دقیقه و عرض 35 درجه و 20 دقیقه و ارتفاع 78 درجه در اقلیم چهارم واقع است و صاحب زنج گوید: طول قنسرین 33 درجه و عرض آن 3413 درجه است. در کوهستان آن مشهد است که گویند قبر صالح پیغمبر است و در آن جاهای پای شتر ( ناقه صالح ) نیز وجود دارد و درست آن است که قبر صالح در شیوه یمن است. قنسرین به دست ابوعبیده جراح به سال 17 ق. گشوده شد. رجوع به معجم البلدان شود.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۵°۵۹′۵۵″ شمالی ۳۶°۵۹′۵۳″ شرقی / ۳۵٫۹۹۸۶۱°شمالی ۳۶٫۹۹۸۰۶°شرقی / 35.99861; 36.99806
دانشنامه دهخدا
اطس شیعه
قِنَّسْرین (به لاتین: Chalcis ad Belum) که آنرا قنسرون و قنسری نیز گفته اند نام شهری بود که باقی مانده ویرانه های آن در ۴۰ کیلومتری جنوب غربی شهر حلب قرار دارد. طول جغرافیائی آن ۳۹ درجه و ۲۰ دقیقه و عرض آن ۳۵ درجه و ۲۰ دقیقه است.
در کوهستان آن گور و زیارتگاهی است که عوام می گویند گور صالح پیغمبر و در آن جای پای شتر (ناقه صالح) نیز وجود دارد.
برخی از شیعیان بر این باورند که از نشانه های حتمی ظهور مهدی آن است که سفیانی - که اصلی ترین دشمن او است - پنج شهر را، که قنسرین و حمص از جمله آنهاست، به تصرف خود درمی آورد.

دانشنامه آزاد فارسی

قِنَّسْرین
شهری باستانی و ناحیه ای نظامی در قدیم، در منطقۀ حلب، برکرانۀ راست رود قُوَیق، در کشور سوریه. این نام ریشۀ آرامی دارد، و در متون آشوری به صورت قِنّشرین و به معنای آشیانۀ عقاب آمده است. در کتاب مقدس و تلمود کَنیّشریه، و در متون اروپایی قرون میانه کِنسترین است. امروزه دهکده ای کوچک است، اما در قرن ۴م مرکز تجاری و بازار پر رونق محصولات کشاورزی بود و در دفاع از مرزهای سوریه برای امپراتوری روم شرقی اهمیت سوق الجیشی داشت. در پایان قرن ۶ و آغاز قرن ۷م زیر حمله های ایرانیان بود. ابوعبیده آن را فتح کرد (۶۳۸م)، و سیف الدولۀ حمدانی همان جا از اِخشید شکست خورد (۳۳۳ق/۹۴۵م). چندبار بین روم شرقی و مسلمانان دست به دست، غارت، سوزانده و از نو ساخته شد. تاج الدوله، برادر ملکشاه سلجوقی، آن را ویران کرد و از آن پس مسکونی نشد. در عهد ایوبیان منزلگاه کاروانان در راه حلب به جنوب بود. عثمانی ها آن جا را اسکی حلب (حلب کهنه) می نامیدند، اما امروزه نام پیشین را بازیافته است. بعد از فتح مسلمانان، سوریه به چهار جُند (اردن، فلسطین، دمشق و حمص) تقسیم شد. به گفتۀ طبری و دمشقی، معاویه جند قنسرین را نیز تأسیس کرد و مهاجران بصره و کوفه را در آن جای داد (۲۲ق/۶۴۳م)؛ اما بلاذری و یاقوت آن را به یزید نسبت می دهند که جند قنسرین را از جند حمص مجزا کرد. در عهد هارون الرشید اهمیت نظامی آن جا از میان رفت، اما کشاورزی اش رونق گرفت.

نقل قول ها

قِنَّسْرین شهری در ۲۵ کیلومتری جنوب غرب حلب، در سوریه بوده است.
• «قنسرین شهری است شهرهٔ روزگار اما اینک ویرانی اش فزوده و چنان گشته که گویی به دیروز نبوده است و جز آثاری فرسوده و فروریخته و خاک انباری جابه جا گسیخه از شهر اصلی برجای نمانده است. اما روستاهای آن آباد و به انتظام است زیرا کشتزاری دارد عظیم، هم از روگار قدیم، که تا دیده می بیند از عرض و طول گسترده و زمین را به زیر کشت برده است و از میان آبادی های اندلس به جَیّان مانَد و از این رو گویند اهل قنسرین به هنگام فتح اندلس در جیّان سکونت گزیدند، چه آن ناحیه را شبیه زادگاه مألوف خود دیدند و چنان که معروف است درنگ فاتحان در بیشتر شهرهای اندلس برپایهٔ همین انس و عادت و شباهت بوده است.» -> ابن جبیر، در ۱۸ ربیع الاول ۵۸۰/ ۲۳۲۸ ژوئن ۱۱۸۴


کلمات دیگر: