کلمه جو
صفحه اصلی

حمص

فرهنگ فارسی

شهریست در لیبی ( لیبیا ) دارای ۳۴۹۴٠ تن سکنه .
( اسم ) اشنان قصارین .
فرونشستن آماس جراحت رفتن عرق از ستور

لغت نامه دهخدا

حمص . [ ح َ ] (ع مص )فرونشستن آماس جراحت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || حمص ارجوحة؛ کم شدن تیزی جنبش بازپیچ یعنی آورک . (منتهی الارب ). کم شدن فوران ارجوحه . (از اقرب الموارد). || حمص قذاة؛ به نرمی بیرون کردن خاشاک از چشم . || در هوا آمدن و رفتن کودک بر آورک [ تاب ] بی جنبانیدن کسی . (اقرب الموارد). || رفتن آب از ستور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رفتن عرق از ستور. (اقرب الموارد).


حمص . [ ح ِ ] (اِخ ) اعراب اندلس شهر اشبیلیه را بمناسبت تشابه با حمص واقع در سوریه ، چنین می نامیدند. (قاموس الاعلام ).


حمص . [ ح ِ ] (اِخ ) نام شهرکی است از ایالت حما که به انضمام نواحی تابعه اش قصیر و ایکی قپولی از 109 پارچه ده ترکیب یافته و قریب 50000تن جمعیت دارد. اراضی آن حاصلخیز و محصولاتش فراوان است و مراتع و جنگلهای بسیار دارد. (قاموس الاعلام ).


حمص . [ ح ِ م م ِ / ح ِ م م َ ] (ع اِ) کجلّق و قنَّب ، نخود و آن نفاخ ملین و مدر است . منی و شهوت و خون را زیاد میکند و بدن و ذکر را نیرو می بخشد، بشرط آنکه پس از طعام و پیش از طعام خورده نشود بلکه در وسط طعام خورده شود. (منتهی الارب ). دانه ای است خوراکی . (از اقرب الموارد).


حمص . [ح ِ / ح ُ ] (اِخ ) شهری است بشام که مردم یمن در آن سکونت دارند. (منتهی الارب ). شهریست بشام بزرگ و خرّم و آبادان و همه راههای ایشان بسنگ گسترده است و مردمان این شهر پاک جامه و بامروت و نیکورویند و اندر وی مار و کژدم است بسیار. (حدود العالم ). این شهر را مسلمین در سال 15 هَ . ق . برابر با 636 م . تسخیر کردند. در بیرون این شهر قبر خالدبن ولید است . (ابن بطوطه ). شهر مشهور بزرگی است که میان دمشق و حلب واقع شده و در سمت قبله ٔ آن قلعه محکمی است بر فراز تپه ای بلند. این شهر را شخصی بنام حمص بن مهربن جان و گویند حمص بن مکنف بنیاد کرده است . در حمص مشاهد و مزاراتی است از جمله مشهد علی بن ابیطالب است . گروهی از محدثان بدین شهر منسوب و به حمصی معروفند. (معجم البلدان ). یکی از مشهورترین شهرهای سوریه است در 150 کیلومتری از شمال دمشق و اسکله ٔ آن در 90 کیلومتری طرابلس شام است . در ساحل راست یعنی مشرق نهر عاصی ، در ً20 َ43 ْ34 عرض شمالی و ً13 َ22ْ34 طول شرقی واقع گشته و 494 متر از سطح دریا بلندتر است . و در میان یک دشت بسیار وسیع و حاصلخیزی واقع شده است که در جهت شرقی از محل اتصال جبل لبنان باجبل نصیریه امتداد پیدا کرده و هوای بسیار لطیف آب فراوانی دارد. جمعیت آن در حدود 25000 تن است . جوامعو مساجد زیاد دارد، مشاهد و زیارتگاههایش نیز فراوانست . چارسوق و بازار بسیار گرمی دارد. در طرف جنوب شهر بالای تلی یک دژ باستانی و در اطراف و حوالیش باغها و باغچه های زیاد است و آثار عتیقه ٔ فراوان در این مکان مشاهده میشود. خانه هایش از سنگ سیاه بنا شده و این رو منظره ٔ جالبی ندارد. این شهر یکی از قدیم ترین بلاد است . عمالقه آنرا بنا نهاده و بعد از اسکندر درزمان حکام مقدونی این شهر معموریت فراوان کسب کرده و به ترقیات درخشان نائل آمده و در کتابها بتحریف نام آنرا امسه نامیده اند. در جزو فتوحات سوریه ابوعبیدةبن الجراح و خالدبن ولیداین شهر را تسخیر نمودند. مردم این شهر در اختلاف بین معاویه و حضرت علی (ع ) بغض و کینه ٔ شدیدی نسبت به آن حضرت اظهار کردند و در محاربه ٔ صفین با کمال حرارت بکارزار پرداخته بعداً تشیع را برگزیدند. در اوائل دوره ٔ اسلامی حمص خیلی معمور بوده و جمع کثیری از مشاهیر علما و ادبا از این سرزمین برخاسته اند. در زمان جنگهای صلیبی این شهر نیز صدمه ٔ بسیار دید و بویرانه ای مبدل شد و مدتی در تصرف دشمنان بود. عیاض بن غنم فاتح جزیره و جمعی از صحابه در حمص بخاک سپرده شده اند. یک مرقد مشهور و معروف بمرقد خالدبن ولید هم در این شهر یافته می شود. ولی مرگ خالدبن ولید در مدینه محقق است . بعضی از محققین چنان پنداشته اند که این مرقدمتعلق بخالدبن یزیدبن معاویه است . (قاموس الاعلام ).


حمص. [ ح َ ] ( ع مص )فرونشستن آماس جراحت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || حمص ارجوحة؛ کم شدن تیزی جنبش بازپیچ یعنی آورک. ( منتهی الارب ). کم شدن فوران ارجوحه. ( از اقرب الموارد ). || حمص قذاة؛ به نرمی بیرون کردن خاشاک از چشم. || در هوا آمدن و رفتن کودک بر آورک [ تاب ] بی جنبانیدن کسی. ( اقرب الموارد ). || رفتن آب از ستور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رفتن عرق از ستور. ( اقرب الموارد ).

حمص. [ ح ِ م م ِ / ح ِ م م َ ] ( ع اِ ) کجلّق و قنَّب ، نخود و آن نفاخ ملین و مدر است. منی و شهوت و خون را زیاد میکند و بدن و ذکر را نیرو می بخشد، بشرط آنکه پس از طعام و پیش از طعام خورده نشود بلکه در وسط طعام خورده شود. ( منتهی الارب ). دانه ای است خوراکی. ( از اقرب الموارد ).

حمص. [ح ِ / ح ُ ] ( اِخ ) شهری است بشام که مردم یمن در آن سکونت دارند. ( منتهی الارب ). شهریست بشام بزرگ و خرّم و آبادان و همه راههای ایشان بسنگ گسترده است و مردمان این شهر پاک جامه و بامروت و نیکورویند و اندر وی مار و کژدم است بسیار. ( حدود العالم ). این شهر را مسلمین در سال 15 هَ. ق. برابر با 636 م. تسخیر کردند. در بیرون این شهر قبر خالدبن ولید است. ( ابن بطوطه ). شهر مشهور بزرگی است که میان دمشق و حلب واقع شده و در سمت قبله آن قلعه محکمی است بر فراز تپه ای بلند. این شهر را شخصی بنام حمص بن مهربن جان و گویند حمص بن مکنف بنیاد کرده است. در حمص مشاهد و مزاراتی است از جمله مشهد علی بن ابیطالب است. گروهی از محدثان بدین شهر منسوب و به حمصی معروفند. ( معجم البلدان ). یکی از مشهورترین شهرهای سوریه است در 150 کیلومتری از شمال دمشق و اسکله آن در 90 کیلومتری طرابلس شام است. در ساحل راست یعنی مشرق نهر عاصی ، در ً20 َ43 ْ34 عرض شمالی و ً13 َ22ْ34 طول شرقی واقع گشته و 494 متر از سطح دریا بلندتر است. و در میان یک دشت بسیار وسیع و حاصلخیزی واقع شده است که در جهت شرقی از محل اتصال جبل لبنان باجبل نصیریه امتداد پیدا کرده و هوای بسیار لطیف آب فراوانی دارد. جمعیت آن در حدود 25000 تن است. جوامعو مساجد زیاد دارد، مشاهد و زیارتگاههایش نیز فراوانست. چارسوق و بازار بسیار گرمی دارد. در طرف جنوب شهر بالای تلی یک دژ باستانی و در اطراف و حوالیش باغها و باغچه های زیاد است و آثار عتیقه فراوان در این مکان مشاهده میشود. خانه هایش از سنگ سیاه بنا شده و این رو منظره جالبی ندارد. این شهر یکی از قدیم ترین بلاد است. عمالقه آنرا بنا نهاده و بعد از اسکندر درزمان حکام مقدونی این شهر معموریت فراوان کسب کرده و به ترقیات درخشان نائل آمده و در کتابها بتحریف نام آنرا امسه نامیده اند. در جزو فتوحات سوریه ابوعبیدةبن الجراح و خالدبن ولیداین شهر را تسخیر نمودند. مردم این شهر در اختلاف بین معاویه و حضرت علی ( ع ) بغض و کینه شدیدی نسبت به آن حضرت اظهار کردند و در محاربه صفین با کمال حرارت بکارزار پرداخته بعداً تشیع را برگزیدند. در اوائل دوره اسلامی حمص خیلی معمور بوده و جمع کثیری از مشاهیر علما و ادبا از این سرزمین برخاسته اند. در زمان جنگهای صلیبی این شهر نیز صدمه بسیار دید و بویرانه ای مبدل شد و مدتی در تصرف دشمنان بود. عیاض بن غنم فاتح جزیره و جمعی از صحابه در حمص بخاک سپرده شده اند. یک مرقد مشهور و معروف بمرقد خالدبن ولید هم در این شهر یافته می شود. ولی مرگ خالدبن ولید در مدینه محقق است. بعضی از محققین چنان پنداشته اند که این مرقدمتعلق بخالدبن یزیدبن معاویه است. ( قاموس الاعلام ).

فرهنگ عمید

نخود.

دانشنامه عمومی

حُمص که در دوران باستان اِمِسا (به یونانی: Έμεσα) نام داشت، سومین شهر بزرگ سوریه است. این شهر در غرب سوریه قرار دارد و مرکز استان حُمص به حساب می آید.
مسجد النوری الکبیر
مسجد خالد بن الولید
آرامگاه الکتیب
دژ کردان
دژ حمص
کنیسه أم الزنار
کنیسة مارلیان
محله «بابا عَمرو» از مناطق مرکزی شهر حُمص است.
از مناطق شهر حُمص می توان به «خلدیه»، «حمص قدیم»، «قصور» و «جوره الشیاح» اشاره کرد.
محلات «جوبر» و «سلطانیه» از دیگر مناطق شهر حُمص هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

حِمْص
مسجد خالد بن ولید، حِمْص
مسجد خالد بن ولید، حِمْص
مسجد خالد بن ولید، حِمْص
مسجد خالد بن ولید، حِمْص
مسجد خالد بن ولید، حِمْص
(یا: حُمص) شهر و مرکز اداری فرمانداری حِمْص، در شرق سوریه، نزدیک رود اورونتس، با ۷۵۱,۵۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۳). سابقاً اِمِسا نام داشت و به سبب معبد خورشید معروف بود. در ۲۷۲ م زَبّاء، ملکۀ تَدْمُر (پالمورا، پالمیرا)، در این محل از اورلیانوس، امپراتور روم، شکست خورد.

نقل قول ها

حُمص شهری در غرب سوریه و مرکز استان حمص است.
• «حمص شهری است گشاده به ساحت و مستطیل به مساحت، از پاکیزی دلپذیر و چشم اندازی چشمگیر، گسترده در زمینی هموار و پهناور که نسیم به شبگردی از پایانش نگذرد و دیده به دور-نَوَردی به پایانش ره نبرد. خاکی فراخ و بی حساب اما بی درخت و آب، نه بری دارد و نه باری و نه سایه ای به زیر شاخساری. آب را از دور دست رسانند و از رودک سرکش آن، به فاصلهٔ یک میلی شهر بیاورند؛ ولی طراوت طُرّهٔ بوستان های دو کنارهٔ آن رودک جلوه ای دارد چشم نواز و عجیب و از شادابی غریب. منبع این رود در غاری بر سینهٔ کوه، بالادست شهر و در یک منزلی آن قرار دارد.» -> ابن جبیر، در ۲۱ ربیع الاول ۵۸۰/ ۱ ژوئیه ۱۱۸۴
• «ستوده ترین ویژگی این شهر هوای نمناک و خجسته نسیم پاک و جانبخش و فرحناک آن است، گویی هوای پاک نجد با آن در پاکیزگی برابر و در سهم بردن برادر است.» -> ابن جبیر، در ۲۱ ربیع الاول ۵۸۰/ ۱ ژوئیه ۱۱۸۴

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] حِمْص، استان و شهری در کشور سوریه. مساجد، کلیساها و زیارتگاه هایی مانند جامع نوری در این شهر دیده می شود. علاوه بر آن، زیارتگاهی منسوب به امام علی (ع) و مقام جعفر طیار هم در این شهر است. مزار برخی صحابه و عالمان اسلامی که برخی از آنها منسوب به شیعهاند در شهر حمص است؛ از جمله اسامة بن زید، ابوذر غفاری، ابوموسی اشعری و قنبر، غلام امیرالمومنین.
حمص در ناآرامی های مشهور به بیداری اسلامی، عرصه درگیری میان مخالفان مسلح دولت سوریه با ارتش این کشور بوده و ویرانی گسترده ای در آن رخ داده است.
وسیع ترین استان سوریه، به مرکزیت شهر حمص، در مرکز سوریه قرار دارد. از شمال به استان های حماه و رقّه، از شمال شرقی به استان دیرالزور، از جنوب شرقی به کشورهای عراق و اردن، از جنوب به استان دمشق و از مغرب به استان طرطوس و کشور لبنان محدود است.

پیشنهاد کاربران

حمّص
به کسر حا ی مهمله و فتح میم مشدده و سکون صاد مهمله به فارسی نخود و به هندی چنه به لغتی بونت به ضم با ی موحده و سکون واو و خفای نون و تا ی چهار نقطه هندی و به ترکی بولچاق نامند .
ماهیت آن : برّی و بستانی میباشد گیاه بستانی آن به قدر یک ذرع و تا یک و نیم ذرع و با شاخهای بسیار باریک و بر آن برگهای بسیار ریزه مشرف و ثمر آن در غلافی به قدر پسته کوچکی در هر غلافی یک دانه و دو دانه تا چهار دانه و بهترین حبوب مأکوله است مانند باقلا و غیر آن و اجود آن سفید بزرگدانه تازه آنست و برّی آن نیز شبیه به بستانی و تیره رنگ و کوچکتر و ثمر آن اندکی با تلخی و مایل به سرخی و دراز و نیز بستانی اصناف میباشد صنفی سفید بزرگ دانه ملایم و صنفی سرخ صلب ریزه دانه و صنفی سیاه و صنفی سرخ مایل به سیاهی و برّی را حمص کرسنی نامند .
طبیعت آن : در اول گرم و خشک و برّی آن در آخر آن یعنی
گ رمتر و خشکتر از آن و نز د بقراط در دویم گرم و در اول
خشک و سبز تازه آن در اول تر و قوت آن تا سه سال باقی
میماند و مولد ریاح و نفاخ .
افعال و خواص : برّی آن منقی و مفتح سده جگر و سپرز و گرده شرباً و جالی جرب متقرح و قوبا و ملین اوارم بناگوش و انثیان ضماداً و با عسل جهت تنقیه قروح و جراحت سرطان مفید و بستانی آن ملین طبع و مقوی حرارت غریزی و ر و هی ظهر و مولد خون صالح و کثیرالغذا و مسمن و منبه اشتها * . اعضاء الصدر و
الغذا و المعده * تغذیه آن جهت ریه زیاده از حبوب دیگر است و با شیر تازه جهت گرفتگی آواز که از خشکی باشد و تب با او نباشد و چون با تب باشد به جای شیر با آب بنوشند چون یک شب در سرکه بخیسانند و صبح ناشتا تناول نمایند و در آن روز چیزی دیگر نخورند جهت کشتن کرم معده بسیار مجرب و آشامیدن آب طبیخ آن با قدری نمک مقطع لزوجات و مفتح سدد به سبب کسب ملوحت و مدر بول به سبب حرارت و بالخاصیه جهت درد سینه و قروح شش نافع. *الباه * چون در آب خیسانیده
خام تناول نمایند و آب منقوع آن را با اندک عسل بالای آن
بنوشند جهت اعاده شهوت جماع مایوسین بیعدیل گفته اند و خوردن حمص مابین طعام معین بر هضم آن و چون هریسه آن از ترتیب داده با سرکه بنوشند و در طبیخ آن بنشینند جهت اصلاح امراض مقعد و تنقیه رحم و اخراج کرم شکم و مقعده بهترین ادویه است و خوردن برشته آنکه سرد نشده باشد جهت بواسیر دموی آزموده و سبز تازه آن مولد فضول آشامیدن نقیع آن جهت
تحلیل ورم لثه و درد دندان نافع و روغن حمص در سیم گرم و خشک و تند و با قوت نافذه و مقوی موی و باه و جهت تسکین درد دندان و لثه و دردهای بارد و جذام و امثال اینها بغایت مؤثر و آشامیدن آن جهت امراض مذکوره و تصفیه رنگ رخسار و صوت و طلای آن جهت تقویت باه و نمش و کلف و امثال اینها مفید و طبیخ نخود سیاه مسقط جنین و مفتت حصات و مدر فضلات و در جمیع افعال قویتر از سفید آن و با قوت تریاقیه و
جهت استسقا و یرقان سدی و سده جگر و تحلیل ریاح و جذام نافع و طلای اقسام آن جهت رفع صداع و زردی رخسار و سعفه اززح و کلف و خارش اعضا و بیحسی آنها و امراض مفاصل و تقویت موی نافع و گفته اند که از خواص آنست که چون در اول هلال ماه به عدد ثآلیل در بدن یک عدد نخود بالیده گرفته و مجموع را در لته بسته از میان هر دو پای خود و یا از بالای شانه آن لته را به جانب عقب اندازند در آخر آن ماه آن ثوالیل نشو برطرف می د و حمص مضر قرحه مثانه است مصلح آن خشخاش و مولد ریاح و نفخ و ثقیل خصوصاً تازه ، آن مصلح آن جوارش کمونی و زیره و شبت و گلقند و در محرورین سکنجبین
ساده و خشخاش و بدل آن در قوت باه لوبیا و در سایر افعال ترمس و آشامیدن آب بعد از تناول نخود بغایت مضر است

1 - نخود
2 - نام غذا عربی با ارده و نخود


کلمات دیگر: