( اسم ) اشنان قصارین .
فرونشستن آماس جراحت رفتن عرق از ستور
حمص . [ ح َ ] (ع مص )فرونشستن آماس جراحت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || حمص ارجوحة؛ کم شدن تیزی جنبش بازپیچ یعنی آورک . (منتهی الارب ). کم شدن فوران ارجوحه . (از اقرب الموارد). || حمص قذاة؛ به نرمی بیرون کردن خاشاک از چشم . || در هوا آمدن و رفتن کودک بر آورک [ تاب ] بی جنبانیدن کسی . (اقرب الموارد). || رفتن آب از ستور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رفتن عرق از ستور. (اقرب الموارد).
حمص . [ ح ِ ] (اِخ ) اعراب اندلس شهر اشبیلیه را بمناسبت تشابه با حمص واقع در سوریه ، چنین می نامیدند. (قاموس الاعلام ).
حمص . [ ح ِ ] (اِخ ) نام شهرکی است از ایالت حما که به انضمام نواحی تابعه اش قصیر و ایکی قپولی از 109 پارچه ده ترکیب یافته و قریب 50000تن جمعیت دارد. اراضی آن حاصلخیز و محصولاتش فراوان است و مراتع و جنگلهای بسیار دارد. (قاموس الاعلام ).
حمص . [ ح ِ م م ِ / ح ِ م م َ ] (ع اِ) کجلّق و قنَّب ، نخود و آن نفاخ ملین و مدر است . منی و شهوت و خون را زیاد میکند و بدن و ذکر را نیرو می بخشد، بشرط آنکه پس از طعام و پیش از طعام خورده نشود بلکه در وسط طعام خورده شود. (منتهی الارب ). دانه ای است خوراکی . (از اقرب الموارد).
حمص . [ح ِ / ح ُ ] (اِخ ) شهری است بشام که مردم یمن در آن سکونت دارند. (منتهی الارب ). شهریست بشام بزرگ و خرّم و آبادان و همه راههای ایشان بسنگ گسترده است و مردمان این شهر پاک جامه و بامروت و نیکورویند و اندر وی مار و کژدم است بسیار. (حدود العالم ). این شهر را مسلمین در سال 15 هَ . ق . برابر با 636 م . تسخیر کردند. در بیرون این شهر قبر خالدبن ولید است . (ابن بطوطه ). شهر مشهور بزرگی است که میان دمشق و حلب واقع شده و در سمت قبله ٔ آن قلعه محکمی است بر فراز تپه ای بلند. این شهر را شخصی بنام حمص بن مهربن جان و گویند حمص بن مکنف بنیاد کرده است . در حمص مشاهد و مزاراتی است از جمله مشهد علی بن ابیطالب است . گروهی از محدثان بدین شهر منسوب و به حمصی معروفند. (معجم البلدان ). یکی از مشهورترین شهرهای سوریه است در 150 کیلومتری از شمال دمشق و اسکله ٔ آن در 90 کیلومتری طرابلس شام است . در ساحل راست یعنی مشرق نهر عاصی ، در ً20 َ43 ْ34 عرض شمالی و ً13 َ22ْ34 طول شرقی واقع گشته و 494 متر از سطح دریا بلندتر است . و در میان یک دشت بسیار وسیع و حاصلخیزی واقع شده است که در جهت شرقی از محل اتصال جبل لبنان باجبل نصیریه امتداد پیدا کرده و هوای بسیار لطیف آب فراوانی دارد. جمعیت آن در حدود 25000 تن است . جوامعو مساجد زیاد دارد، مشاهد و زیارتگاههایش نیز فراوانست . چارسوق و بازار بسیار گرمی دارد. در طرف جنوب شهر بالای تلی یک دژ باستانی و در اطراف و حوالیش باغها و باغچه های زیاد است و آثار عتیقه ٔ فراوان در این مکان مشاهده میشود. خانه هایش از سنگ سیاه بنا شده و این رو منظره ٔ جالبی ندارد. این شهر یکی از قدیم ترین بلاد است . عمالقه آنرا بنا نهاده و بعد از اسکندر درزمان حکام مقدونی این شهر معموریت فراوان کسب کرده و به ترقیات درخشان نائل آمده و در کتابها بتحریف نام آنرا امسه نامیده اند. در جزو فتوحات سوریه ابوعبیدةبن الجراح و خالدبن ولیداین شهر را تسخیر نمودند. مردم این شهر در اختلاف بین معاویه و حضرت علی (ع ) بغض و کینه ٔ شدیدی نسبت به آن حضرت اظهار کردند و در محاربه ٔ صفین با کمال حرارت بکارزار پرداخته بعداً تشیع را برگزیدند. در اوائل دوره ٔ اسلامی حمص خیلی معمور بوده و جمع کثیری از مشاهیر علما و ادبا از این سرزمین برخاسته اند. در زمان جنگهای صلیبی این شهر نیز صدمه ٔ بسیار دید و بویرانه ای مبدل شد و مدتی در تصرف دشمنان بود. عیاض بن غنم فاتح جزیره و جمعی از صحابه در حمص بخاک سپرده شده اند. یک مرقد مشهور و معروف بمرقد خالدبن ولید هم در این شهر یافته می شود. ولی مرگ خالدبن ولید در مدینه محقق است . بعضی از محققین چنان پنداشته اند که این مرقدمتعلق بخالدبن یزیدبن معاویه است . (قاموس الاعلام ).