۱ - ( مصدر ) نای زدن . ۲ - ( اسم ) صوت جمع زمور . سیه نای یکی از مقیدات ذوات النفح است که از نای سفید کوتاهتر و به مقدار نصف آنست و نای زن از سوراخهای بینی هوا را کسب کند و در دهان آماده دارد تا بحسب احتیاج در نای دمد .
نام سوره قر آن
زمر. [ زَ م َ ] (ع مص ) تنک موی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). کم موی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندک مو شدن . (غیاث ). || کم مروت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اندک مروت شدن . (غیاث ).
زمر. [ زَ / زَ م َ ] (ع اِ) صوت . ج ، زمور. (اقرب الموارد).
مولوی .
سعدی .
زمر. [ زِم ْ م ِ ] (ع ص ) سخت . درشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زمر. [ زُ م َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ قرآن . (غیاث ). سوره ٔ سی و نهم از قرآن . مکیه و آن هفتاد و پنج آیت است ، پس از «ص » و پیش از «مؤمن » و اول آن تنزیل الکتاب من اﷲ العزیز الحکیم .
زمر. [ زُ م َ ] (ع اِ) ج ِ زمرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن ) (دهار). گروههای متفرق از مردم . (غیاث ):... زمراً حتی اذا جأوهافتحت ابوابها... (قرآن 71/39). رجوع به زمرة شود.
زمر. [ زَ م ِ ] (ع ص ) کم موی و کم پشم . || کم مروت . || مرد نیکوروی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نی نواز و این قلیل است و اکثر زَمّار. (از اقرب الموارد). || حَسَن . یقال : «غناء زَمِر»؛ ای حَسَن . (ثعلب ) (اقرب الموارد).
۱چشم غره – چپ چپ نگاه کردن ۲کج کج راه رفتن