کلمه جو
صفحه اصلی

زمر

فرهنگ فارسی

سوره ۳۹ قر آن مکیه تعداد آیات ۷۵ .
۱ - ( مصدر ) نای زدن . ۲ - ( اسم ) صوت جمع زمور . سیه نای یکی از مقیدات ذوات النفح است که از نای سفید کوتاهتر و به مقدار نصف آنست و نای زن از سوراخهای بینی هوا را کسب کند و در دهان آماده دارد تا بحسب احتیاج در نای دمد .
نام سوره قر آن

فرهنگ معین

(زَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نای زدن . ۲ - (اِ. ) صورت ، ج . زمور.

لغت نامه دهخدا

زمر. [ زَ م َ ] (ع مص ) تنک موی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). کم موی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندک مو شدن . (غیاث ). || کم مروت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اندک مروت شدن . (غیاث ).


زمر. [ زَ / زَ م َ ] (ع اِ) صوت . ج ، زمور. (اقرب الموارد).


زمر. [ زَ ] (ع مص ) نای زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نی نواختن . (غیاث ) : راه تظاهر به خمر و زمر و محظورات شرع بربست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 439).
عاشق میدان و اسب وپای نه
عاشق زمر و لب و سرنای نه .

مولوی .


چنان از خمر و زمر و نای و ناقوس
نمی ترسم که از زهد ریایی .

سعدی .


رجوع به دزی شود. || پُر کردن مشک را. || فاش و آشکار کردن حدیث . || برآغالانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

زمر. [ زِم ْ م ِ ] (ع ص ) سخت . درشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


زمر. [ زُ م َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ قرآن . (غیاث ). سوره ٔ سی و نهم از قرآن . مکیه و آن هفتاد و پنج آیت است ، پس از «ص » و پیش از «مؤمن » و اول آن تنزیل الکتاب من اﷲ العزیز الحکیم .


زمر. [ زُ م َ ] (ع اِ) ج ِ زمرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن ) (دهار). گروههای متفرق از مردم . (غیاث ):... زمراً حتی اذا جأوهافتحت ابوابها... (قرآن 71/39). رجوع به زمرة شود.


زمر. [ زَ م ِ ] (ع ص ) کم موی و کم پشم . || کم مروت . || مرد نیکوروی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نی نواز و این قلیل است و اکثر زَمّار. (از اقرب الموارد). || حَسَن . یقال : «غناء زَمِر»؛ ای حَسَن . (ثعلب ) (اقرب الموارد).


زمر. [ زَ ] ( ع مص ) نای زدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نی نواختن. ( غیاث ) : راه تظاهر به خمر و زمر و محظورات شرع بربست. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 439 ).
عاشق میدان و اسب وپای نه
عاشق زمر و لب و سرنای نه.
مولوی.
چنان از خمر و زمر و نای و ناقوس
نمی ترسم که از زهد ریایی.
سعدی.
رجوع به دزی شود. || پُر کردن مشک را. || فاش و آشکار کردن حدیث. || برآغالانیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

زمر. [ زَ م َ ] ( ع مص ) تنک موی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). کم موی شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). اندک مو شدن. ( غیاث ). || کم مروت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اندک مروت شدن. ( غیاث ).

زمر. [ زَ م ِ ] ( ع ص ) کم موی و کم پشم. || کم مروت. || مرد نیکوروی.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نی نواز و این قلیل است و اکثر زَمّار. ( از اقرب الموارد ). || حَسَن. یقال : «غناء زَمِر»؛ ای حَسَن. ( ثعلب ) ( اقرب الموارد ).

زمر. [ زُ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ زمرة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). گروههای متفرق از مردم. ( غیاث ):... زمراً حتی اذا جأوهافتحت ابوابها... ( قرآن 71/39 ). رجوع به زمرة شود.

زمر. [ زِم ْ م ِ ] ( ع ص ) سخت. درشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

زمر. [ زَ / زَ م َ ] ( ع اِ ) صوت. ج ، زمور. ( اقرب الموارد ).

زمر. [ زُ م َ ] ( اِخ ) نام سوره قرآن. ( غیاث ). سوره سی و نهم از قرآن. مکیه و آن هفتاد و پنج آیت است ، پس از «ص » و پیش از «مؤمن » و اول آن تنزیل الکتاب من اﷲ العزیز الحکیم.

فرهنگ عمید

۱. نی زدن، نواختن نی.
۲. (اسم ) صوت، بانگ.

دانشنامه عمومی

سوره زُمَر سوره ۳۹ از قرآن است و ۷۵ آیه دارد. به مانند دیگر سوره های مکی، این سوره در مورد اعتقادات پایه ای مسلمانان مانند توحید، معاد، اهمیت قرآن، و نبوت محمد سخن می گوید. دعوت به یکتاپرستی خالص شاخص ترین پیام این سوره است. بخشی از این سوره نیز در مورد توبه است. نام این سوره از آیهٔ ۷۱ و ۷۳ آن گرفته شده است و نام دیگر آن غُرَف است.
ترجمهٔ فارسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
«زمر» به معنای گروه اندک است.
(بر وزن صرد) جمع زمره است به معنی دسته، جماعت، فوج (اقرب) راغب دسته کوچک گفته است این کلمه فقط دو بار در قرآن مجید آمده است: سوره زمر: 71و73. و آن نام سوره‏سی و نهم قرآن است. زمر معانی دیگری نیز دارد که در قرآن نیامده است در صحاح آمده «الزمره الجماعة من الناس و الزمر الجماعات».

گویش مازنی

/zemer/ چشم غره – چپ چپ نگاه کردن - کج کج راه رفتن

۱چشم غره – چپ چپ نگاه کردن ۲کج کج راه رفتن



کلمات دیگر: