مترادف رزین : آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین، بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور، گرانمایه
رزین
مترادف رزین : آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین، بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور، گرانمایه
فارسی به انگلیسی
firm, sedate
resin
gum, resin, rosin
فارسی به عربی
عربی به فارسی
ارام , ملا يم , متين , موقر , جدي , تسکين دهنده
فرهنگ اسم ها
معنی: محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو روستا در شهرستان های اهر و کرمانشاه
مترادف و متضاد
آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین
بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور
گرانمایه
۱. آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین
۲. بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور
۳. گرانمایه
فرهنگ فارسی
ابن مالک بن سلمه بن حارث ... محاربی ابن کلبی و طبری و دار قطنی گفته اند که او را از طرف حضرت رسالتی بوده است .
← اَنگُم
فرهنگ معین
(رِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - صمغ ، سقز. ۲ - روکش چرخ بعضی وسایل نقلیة موتوری .
(رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - محکم ، استوار. 2 - باوقار، سنگین .
(رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - صمغ ، سقز. 2 - روکش چرخ بعضی وسایل نقلیة موتوری .
لغت نامه دهخدا
بر خویش از پی آن گفتم کامروز چو من
کس نداند خوی آن نیکخوی راد و رزین.
هیبت اندر عقل و هوش و رای مردان رزین.
چون عهد تو نیکو و چو حلم تو رزین است.
چنین دانی اگر رایت رزین است.
از این شهره دین رزین محمد.
بهشت و دوزخی دیگر جز این نیست
جز این داند که با رای رزین نیست.
|| صاحب وقار و بردبار و آرمیده. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( از کشف اللغات ) ( از منتخب اللغات ) ( از صراح اللغة ) ( از مقدمه ترجمان جرجانی ص 2 )( از شعوری ج 2 ص 2 ). آرمیده و آرام گرفته. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر ). صاحب وقر و بردبار. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). آهسته. ( دهار ). ثخین. حلیم. ( یادداشت مؤلف ). موقر و آرام. ( از اقرب الموارد ). || چیزی که بر وزن گران و سنگین باشد. ( برهان ). هر چیز سنگین و گران. ( از اقرب الموارد ) :
گل در قصبی و لاله در خز
شیرین و رزین چو شیره رز.
- ابورزین ؛ حلوا و شیرینی. ( ناظم الاطباء ).
- شی رزین ؛ چیز گرانمایه و سنگین. ( ناظم الاطباء ). چیز گرانمایه باسنگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). چیزی که به وزن و بها سنگین باشد. ( لغت محلی شوشتر ).
رزین . [ رَ ] (اِخ ) ابن انس بن عامر سلمی ... ابن حبان و ابن سکن گفته اند که او در شمار صحابه است . و ابویعلی و ابن سکن و طبرانی داستانی از وی در صدر اسلام روایت کرده اند. رجوع به الاصابة ج 1 قسم اول شود.
رزین . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . سکنه ٔ آن 560 تن . آب آنجا از سراب شاه حسین . محصولات عمده ٔ آن غلات و حبوب و پنبه و توتون و صیفی کاری . صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است . تپه ای در نزدیکی دهکده وجود دارد که در آن آثار ابنیه ٔقدیم دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
رزین . [رَ ] (اِخ ) ابن مالک بن سلمةبن حارث ... محاربی . ابن کلبی و طبری و دارقطنی گفته اند که او را از طرف حضرت رسالتی بوده است . رجوع به الاصابة ج 1 قسم اول شود.
رزین . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنه ٔ 142 تن . آب آنجا از چشمه . محصول عمده ٔ آن غلات و سردرختی . صنایع دستی آن فرش و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
رزین . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) صمغ. سقز. انگم . (فرهنگ فارسی معین ). آقای دکتر جنیدی گوید: رزین ها مواد سفت و شکننده ای می باشند که در الکل محلول و در آب نامحلول هستند و اغلب با خود مقدار کمی اسانس همراه دارند و در صورتی که مقدار اسانس زیاد باشد بطوری که رزین را در خود حل کند و مایع باشد بنام اولئورزین نامیده میشود. برخی از رزین هاخود بخود از گیاه و بعضی در اثر شکاف هایی که بدرخت وارد می آورند خارج شده جریان می یابد. رزینها بخصوص از اسیدهای مشتق از کربورهای ترپنیک تشکیل شده اند. ازرزین ها رزین ساندراک و رزین گایاک را به عنوان مثال می توان ذکر کرد. (از کارآموزی داروسازی ص 217). || روکش چرخ بعضی از وسایل نقلیه ٔ موتوری (دوچرخه ، اتومبیل و غیره ). لاستیک . (فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
۲. لاستیک روکش چرخ اتومبیل و سایر وسایل نقلیه.
۱. باوقار، بردبار، سنگین.
۲. گران مایه.
۳. استوار.
۱. باوقار؛ بردبار؛ سنگین.
۲. گرانمایه.
۳. استوار.
۱. (زیستشناسی) مادهای چسبناک که از تنۀ بعضی درختان خارج و در روی پوست درخت منعقد میگردد و یا بهطور مصنوعی ساخته میشود؛ صمغ.
۲. لاستیک روکش چرخ اتومبیل و سایر وسایل نقلیه.
دانشنامه عمومی
رُزین یا کلوفان از مواد چسبناک است.
رزین استیرن-آکریلونیتریل یک ترکیب شیمیایی است.
رزین ملامین یا ملامین فرمالدهید یک ماده سخت و ترموست است که از ملامین و فرمالدهید طی فرآیند پلیمریزاسیون ساخته می شود.
رزین (خداآفرین) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در شهرستان خداآفرین واقع شده است.
رزین (اهر) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در شهرستان اهر واقع شده است.
رزین یکی از روستاهای استان کرمانشاه است.
این روستا در دهستان پشت دربند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1393، جمعیت آن 1846 نفر (436خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: صمغ) مواد مُترشّح از درختان کاج، صنوبر، و درختان دیگر، به شکل قطره. این مواد در مجاورت هوا سفت و سخت می شوند. جلادهنده ها محصولات رایج رزین های سختاند و پمادها از رزین های نرم ساخته می شوند. روزین پسماند جامدی حاصل از تربانتین (نوعی رزین نرم) تقطیرشده است. این نام به بسیاری از محصولات سنتزی حاصل از بسپارش نیز اطلاق می شود که در چسب ها، پلاستیک ها، و جلادهنده ها به کار می روند.
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
تیرکمان کشی که برای شکار پرنده از آن استفاده کنند
پیشنهاد کاربران
اسم دختر یکی از اقوام ما رزین است و با ضمه تلفظ میشه نه با فتحه.
رزینا : /razinā/ رَزینا ( عربی ـ فارسی ) 1 - ( رَزین ا ( پسوند نسبت ) ) ، منسوب به رَزین، ـ رَزین 1 - و2 - ؛ 2 - شیره ( صمغ ) درخت کاج، ریتیانه.
اسم رزینا مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.