کلمه جو
صفحه اصلی

دارچین

فارسی به انگلیسی

cinnamon

فارسی به عربی

غرفة

مترادف و متضاد

cinnamon (اسم)
دارچین، رنگ زرد سبز

فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی است : کوچک از تیره غاریها جزو رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که ارتفاعش بین ۵ تا ۷ متر و همیشه سبز است . برگهایش متقابل و دائمی و بیضوی و نوک تیز و چرمی و کامل و بی کرک و صاف و شفاف است . گلهای منظم و سفید مایل به زرد دارد و در هندوستان و چین میروید . دارچین قرفه .
شهرکی است بناحیت کرمان میان بم و جیرفت

فرهنگ معین

(اِمر.) درختی است که بیشتر در هندوستان و چین می روید، جزو ردة دولپه ای های جدا گلبرگ می باشد و همیشه سبز است . گل های منظم و سفید مایل به زرد دارد، پوست آن را هم که قهوه ای رنگ است دارچین می گویند که به عنوان نوعی ادویه خوشبو در بعضی از غذاهامی ریزن د. از داروهای گیاهی خوشبو نیز محسوب می شود.


(اِمر. ) درختی است که بیشتر در هندوستان و چین می روید، جزو ردة دولپه ای های جدا گلبرگ می باشد و همیشه سبز است . گل های منظم و سفید مایل به زرد دارد، پوست آن را هم که قهوه ای رنگ است دارچین می گویند که به عنوان نوعی ادویه خوشبو در بعضی از غذاهامی ریزن د. ا

لغت نامه دهخدا

دارچین . (اِخ ) شهرکی است [ به ناحیه ٔ کرمان ] میان بم و جیرفت . آبادان و با نعمت بسیار. و از وی دارچینی خیزد. (حدود العالم ).


دارچین. ( اِ مرکب ) شاخهای درختی است که منبع آن جزیره سیلان است. چوبی است معروف ، سرخ رنگ ، که در طعم شیرین و تندمیباشد و آن را قلم دارچینی نیز می گویند زیرا که ماناست بقلم در طول. || پوست درخت دارچین که آن را میکوبند و بصورت گردی در غذا میریزند. || یکی از اجزای روغن مقدس است که باید خیمه و آلات آن را بتوسط آن مسح نمایند. ( قاموس کتاب مقدس ).

دارچین. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر، شهرستان اهر در چهل هزار و پانصدگزی راه شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی. معتدل مایل بگرمی. مالاریائی و دارای 53 تن سکنه است. محصول آن غلات و سردرختی. شغل اهالی رزاعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دارچین. ( اِخ ) شهرکی است [ به ناحیه کرمان ] میان بم و جیرفت. آبادان و با نعمت بسیار. و از وی دارچینی خیزد. ( حدود العالم ).

دارچین . (اِ مرکب ) شاخهای درختی است که منبع آن جزیره ٔ سیلان است . چوبی است معروف ، سرخ رنگ ، که در طعم شیرین و تندمیباشد و آن را قلم دارچینی نیز می گویند زیرا که ماناست بقلم در طول . || پوست درخت دارچین که آن را میکوبند و بصورت گردی در غذا میریزند. || یکی از اجزای روغن مقدس است که باید خیمه و آلات آن را بتوسط آن مسح نمایند. (قاموس کتاب مقدس ).


دارچین . (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر، شهرستان اهر در چهل هزار و پانصدگزی راه شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی . معتدل مایل بگرمی . مالاریائی و دارای 53 تن سکنه است . محصول آن غلات و سردرختی . شغل اهالی رزاعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

۱. درختی با شاخه های دراز و باریک و به شکل بوته، برگ های همیشه سبز، گل های سفید و خوشه ای، و پوست قهوه ای رنگ که در مناطق گرمسیر می روید.
۲. پوست خشک شدۀ این درخت که به عنوان ادویه استفاده می شود و از آن اسانس می گیرند و در ساختن لیکورها نیز استعمال می شود.

دانشنامه عمومی

دارچین نوعی ادویه خوشبو است که در بعضی از غذاها می ریزند. از داروهای گیاهی خوشبو نیز محسوب می شود.درخت دارچین که بیشتر در هندوستان و چین می روید، جزو رده دولپه ای های جداگلبرگ می باشد و همیشه سبز است. بومی سریلانکا است و بهترین آن دارچین سیلانی است. گل های منظم و سفید مایل به زرد دارد، پوست آن را هم که قهوه ای رنگ است دارچین می گویند.
Cinnamomum verum یا دارچین اصل یا دارچین سیلانی که پوست داخلی آن مصرف دارد و لطیف و نرم است.
C. aromaticum یا دارچین چینی که پوست آن نازک ولی سخت است ولی عطر و طعم آن تند تر از انواع دیگر است.
C. burmannii یا دارچین اندونزی.
C. loureiroi یا دارچین ویتنامی
درختچه دارچین درختی است کوچک، به ارتفاع ۵ تا ۷ متر که از تمام قسمت های آن بویی مطبوع استشمام می شود. گلهای این ادویه در فاصله ماه های بهمن تا اوایل فروردین ظاهر می شود. برگ این درخت سبز سیر و دارای گلهایی به رنگ سفید است.دارچین بومی سری لانکا و جنوب هند است و پوست درختچه آن به عنوان ادویه بکار می رود.در قرون وسطی از دارچین برای درمان سرفه، ورم مفاصل و گلودرد استفاده می شد. تحقیقات جدید نیز بر خواص و فواید پزشکی دارچین تأکید دارند.
در هند به نام «لالجین» و در اندونزی به نام چوب شیرین یا «کایو مانیس» نامیده می شود.در بسیاری از زبان های اروپائی cinnamon را مشتق از کلمه لاتینی Cannella و مخفف آن Canna یا Cane بمعنی عصا می دانند. این کلمه از لغت یونانی kinnámōmon گرفته شده است.
با توجه به گستردگی جغرافیائی گونه های مختلف دارچین سابقه پیدایش و نامگذاری آن ها نیز متفاوت است. سابقه مصرف و شناسائی آن به مصر باستان و به حدود دوهزار سال قبل از میلاد بر می گردد. اما آنچه که در تاریخ به دارچین چینی مشهور شده در حقیقت نوعی از دارچین به نام Cinnamon Aromaticum یا Cassia است که بومی چین بوده و به صورت درخت ۲۰ الی ۳۰ متری است که از پوست درخت به عنوان دارچین استفاده می شود.در قسمت های مختلف تورات نیز به مصرف آن توسط موسی پیامبر هم به عنوان غذا و هم برای بوی خوش اشاره شده است.درنوشته های هرودوت نیز از دارچین به عنوان «چاشنی گرانبها» یاد شده است.ورود دارچین به اروپا از دو طریق بندر اسکندریه در مصر و نیز از طریق بازرگانان پرتغالی در قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

پوست خشک شدۀ درختی کوچک، با نام علمی Cinnamomum zeylanicum، از تیرۀ برگ بو. همۀ قسمت های این درخت معطر است. این درخت در سیلان و هندوستان می روید و امروزه در بسیاری نقاط پرورش می یابد. به علت مادۀ سینامالدئید در اسانس آن، و همچنین وجود تانن در این گیاه محرک و قابض است. همچنین، اثر تقویت کنندۀ اعمال هضم و جریان خون دارد و بندآورندۀ خون است. دارچین چین (دارچین سایگون) گونۀ دیگری با نام C. cassia است. طعم و بوی این گیاه کمتر از گونۀ قبلی است. دارچین سفید گیاه متفاوتی با نام علمی Canella alba، متعلق به تیرۀ Canellaceae است. این درختچه در جزایر آنتیل، فلوریدا، باهاما، و مناطق نزدیک به آن ها می روید. پوست خشک شدۀ این گیاه بویی شبیه میخک و طعم تلخ معطر، تند، و سوزاننده دارد و سطح خارجی قطعات خشک شدۀ پوست تقریباً سفید است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: dârčeni
طاری: dârčin
طامه ای: dârčin
طرقی: dârčin
کشه ای: dârčin
نطنزی: dârčin


پیشنهاد کاربران

شنیدهام نام دیگر دارچین سلیجه با سلیچ است تا انجا که من میدانم سلیچ نام شهری گرم در خوزستان است لطفا راهنمایی کنید متشکرم



دارچین ادویه ای است که از پودر کردن پوست درخت آن به دست می آید. دارچین یکی از بهترین ادویه های دارویی برای کنترل و مقابله با دیابت است. برای کنترل قند خون می توان از دمنوش دارچین استفاده کرد.

دارچین می تواند باعث بهبود عملکرد مغز شود و ریسک ابتلا به آلزایمر را کاهش دهد. دارچین طبیعتی گرم دارد و می تواند با افزایش سوخت و ساز بدن، به کاهش وزن کمک کند.

Cinnamon : دارچین
Sesame : کنجد

سِنِمِن
سِسِمی


کلمات دیگر: