مترادف خستگی : جراحت، ریش، زخم، کوفتگی، درماندگی، فرسودگی، ملالت
خستگی
مترادف خستگی : جراحت، ریش، زخم، کوفتگی، درماندگی، فرسودگی، ملالت
فارسی به انگلیسی
fatigue, weariness
فارسی به عربی
اعیاء , بشکل متعب , سام , متعب
مترادف و متضاد
بیزاری، فتور، خستگی، ستوه، ماندگی
سستی، رخوت، خستگی، بی میلی، سستی تب، تب سبک
بیزاری، دل تنگی، خستگی، ملالت
بیزاری، دل تنگی، خستگی، ملالت، یکنواختی
سقم، خستگی، اهو، شرارت، مرض، ناخوشی، کسالت، بدی، بیماری، عارضه کسالت
سقم، خستگی، مرض، بیماری، عارضه کسالت
فتور، ضعف، خستگی، ماندگی
رنج، فتور، خستگی، کوفتگی، فروماندگی، فرسودگی، ستوه، ماندگی
خستگی، ملالت، ملولی
خستگی، فرسودگی
فتور، خستگی
خستگی، ضرر، زخم، جراحت، جریحه
جراحت، ریش، زخم
کوفتگی، درماندگی، فرسودگی
۱. جراحت، ریش، زخم
۲. کوفتگی، درماندگی، فرسودگی
۳. ملالت
فرهنگ فارسی
۱ - مجروح بودن . ۲ - ( اسم ) ریش جراحت . ۳ - فرسودگی رنج دیدگی از کار بسیار . یا خستاگی (را ) در کردن . استراحت کردن رفع خستگی کردن .
[روانشناسی] واکنشی بهنجار و گذرا در برابر فشار و تنشهای عاطفی و جسمی که در آن فرد احساس ناراحتی میکند و کارایی خود را از دست میدهد [ مهندسی عمران] گسیختگی ماده ناشی از تنش تکراری یا دورهای
فرهنگ معین
(خَ تِ ) (حامص . ) ۱ - زخم ، جراحت . ۲ - رنجیده بودن از کار بسیار.
لغت نامه دهخدا
خستگی. [ خ َ ت َ / ت ِ ] ( حامص ، اِ ) جراحت. ریش. ( ناظم الاطباء ). قَرح. ( مهذب الاسماء ). کلم. جرح. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
بدان خستگی باز جنگ آمدند
گرازان بسان پلنگ آمدند.
بژوبین وزان خستگی هم نوشت.
در و دست پیکار بگذاشتند.
زخم آمده ست حاصل و مرهم نیامده ست.
گربه شیردل نگر لقمه ربای چون تویی.
زین خاطر چو تیر و زبان چو خنجرم.
خسک و خستگی و خار بر ریش.
پرده ها دارد بغداد و دراو گنج روان
با همه خستگی آنجا گذرم بایستی.
او بخفته بخستگی چون یوز.
گر از درد باشند بیمار و سست
گر از خستگیها به تن نادرست.
درد کشیدن بامید دوا.
شما هر کسی چاره جان کنید
بدین خستگی تا چه درمان کنید.
بدان خستگی باز جنگ آمدند
گرازان بسان پلنگ آمدند.
فردوسی.
بقلب اندرون شاه مکران بخست بژوبین وزان خستگی هم نوشت.
فردوسی.
از آن خستگی پشت برگاشتنددر و دست پیکار بگذاشتند.
فردوسی.
با خستگی بساز که کس را ز روزگارزخم آمده ست حاصل و مرهم نیامده ست.
خاقانی.
با همه خستگی دلم بوسه رباید از لبت گربه شیردل نگر لقمه ربای چون تویی.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 461 ).
جز خستگی سینه مرا نیست چاره ای زین خاطر چو تیر و زبان چو خنجرم.
خاقانی.
قضای بد نگر کآمد مرا پیش خسک و خستگی و خار بر ریش.
نظامی.
|| درماندگی. ( از ناظم الاطباء ). تعب. اعیا. ( یادداشت بخط مؤلف ). کوفتگی : پرده ها دارد بغداد و دراو گنج روان
با همه خستگی آنجا گذرم بایستی.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 804 ).
بوده خاتون به انتظارش روزاو بخفته بخستگی چون یوز.
اوحدی.
|| بیماری. مرض ( از انصاب ) : گر از درد باشند بیمار و سست
گر از خستگیها به تن نادرست.
اسدی.
خستگی اندر طلب واجبست درد کشیدن بامید دوا.
سعدی.
|| کار صعب. ( یادداشت بخط مؤلف ) :شما هر کسی چاره جان کنید
بدین خستگی تا چه درمان کنید.
فردوسی.
فرهنگ عمید
۱. خسته بودن.
۲. (اسم ) [قدیمی] جراحت.
۲. (اسم ) [قدیمی] جراحت.
دانشنامه عمومی
خستگی می تواند به موارد زیر اشاره کند:
خستگی (مواد)
خستگی (پزشکی)
خستگی (فیلم) فیلمی از بهمن معتمدیان
خستگی (مواد)
خستگی (پزشکی)
خستگی (فیلم) فیلمی از بهمن معتمدیان
wiki: شکست ماده در اثر اعمال نیروهای متناوب کمتر از استحکام نهایی و (اغلب) کمتر از حد تسلیم، خستگی گفته می شود. خستگی مواد وقتی اتفاق می افتد که ماده تحت تنش های تکراری یا نوسانی قرار گیرد که منجر به شکست ناگهانی قطعه می گردد. دلیل اصلی خطرناک بودن شکست خستگی این است که بدون آگاهی قبلی و قابل رویت بودن اتفاق می افتد. خستگی علت شکست زودهنگام بیشتر قطعه های صنعتی است. خستگی بطور معمول همراه با جوانه زنی ترک در سطح قطعه یا نواحی تمرکز تنش و اشاعهٔ آن در ناحیهٔ تحت تنش بیشینه است.
Alfred Buck, Fatigue properties of pure metals, International Journal of Fracture, Vol. 3, pp. 145–152, 1967. doi:10.1007/BF00182692
G. V. Karpenko and M. I. Chaevskii, Destruction of metals by fatigue, Metal Science and Heat Treatment, Vol. 6, pp. 461–462, 1964. doi:10.1007/BF00655368
از سال ۱۸۵۰معلوم شده است که فلز تحت تنش تکراری با نوسانی، در تنشی به مراتب کمتر از تنش لازم برای شکست در اثر یک مرتبه اعمال بار، خواهد شکست. شکستهایی که در شرایط بارگذاری دینامیک رخ می دهند شکستهای خستگی نامیده می شوند؛ که این نامگذاری احتمالاً مبتنی بر این دلیل است که به طور کلی مشاهده می شود شکستها فقط پس از یک دوره کار زیاد رخ می دهند. هیچگونه تغییر واضحی در ساختار فلزی که به علت خستگی می شکند وجود ندارد تا بتوان به عنوان مدرکی برای شناخت دلایل شکست خستگی از آن استفاده کرد. با پیشرفت صنعت و افزایش تعداد وسایلی از قبیل خودرو، هواپیما، کمپرسور، پمپ، توربین و غیره که تحت بارگذاری تکراری و ارتعاشی هستند، خستگی بیشتر متداول شده و اکنون چنین برداشت می شود که عامل حداقل ۹۰درصد شکستهای ناشی از دلایل مکانیکی حین کار خستگی باشد.
خستگی بطور معمول همراه با جوانه زنی ترک در سطح قطعه یا نواحی تمرکز تنش و اشاعهٔ آن در ناحیهٔ تحت تنش بیشینه است.
دلیل عمده خطرناک بودن شکست خستگی این است که بدون آگاهی قبلی و قابل رویت بودن رخ می دهد. خستگی به صورت شکستی با ظاهر ترد، بدون هیچگونه تغییر شکل نا خالص در شکست نتیجه می شود. معمولاً سطح شکست در مقیاس ماکروسکوپی بر جهت تنش کششی اصلی عمود است. معمولاً سطح شکست خستگی از ظاهر سطح شکست تشخیص داده می شود، که از یک ناحیه هموار حاصل از عمل سایش با اشاعه ترک در مقطع و یک ناحیه ناهموار که در هنگام عدم تحمل بار توسط مقطع، در قطعه به صورت نرم شکسته شده است تشکیل می شود. غالباً پیشرفت شکست توسط یک دسته حلقه نشان داده می شود، که از نقطه شروع شکست به طرف داخل پیشرفت می کند.
Alfred Buck, Fatigue properties of pure metals, International Journal of Fracture, Vol. 3, pp. 145–152, 1967. doi:10.1007/BF00182692
G. V. Karpenko and M. I. Chaevskii, Destruction of metals by fatigue, Metal Science and Heat Treatment, Vol. 6, pp. 461–462, 1964. doi:10.1007/BF00655368
از سال ۱۸۵۰معلوم شده است که فلز تحت تنش تکراری با نوسانی، در تنشی به مراتب کمتر از تنش لازم برای شکست در اثر یک مرتبه اعمال بار، خواهد شکست. شکستهایی که در شرایط بارگذاری دینامیک رخ می دهند شکستهای خستگی نامیده می شوند؛ که این نامگذاری احتمالاً مبتنی بر این دلیل است که به طور کلی مشاهده می شود شکستها فقط پس از یک دوره کار زیاد رخ می دهند. هیچگونه تغییر واضحی در ساختار فلزی که به علت خستگی می شکند وجود ندارد تا بتوان به عنوان مدرکی برای شناخت دلایل شکست خستگی از آن استفاده کرد. با پیشرفت صنعت و افزایش تعداد وسایلی از قبیل خودرو، هواپیما، کمپرسور، پمپ، توربین و غیره که تحت بارگذاری تکراری و ارتعاشی هستند، خستگی بیشتر متداول شده و اکنون چنین برداشت می شود که عامل حداقل ۹۰درصد شکستهای ناشی از دلایل مکانیکی حین کار خستگی باشد.
خستگی بطور معمول همراه با جوانه زنی ترک در سطح قطعه یا نواحی تمرکز تنش و اشاعهٔ آن در ناحیهٔ تحت تنش بیشینه است.
دلیل عمده خطرناک بودن شکست خستگی این است که بدون آگاهی قبلی و قابل رویت بودن رخ می دهد. خستگی به صورت شکستی با ظاهر ترد، بدون هیچگونه تغییر شکل نا خالص در شکست نتیجه می شود. معمولاً سطح شکست در مقیاس ماکروسکوپی بر جهت تنش کششی اصلی عمود است. معمولاً سطح شکست خستگی از ظاهر سطح شکست تشخیص داده می شود، که از یک ناحیه هموار حاصل از عمل سایش با اشاعه ترک در مقطع و یک ناحیه ناهموار که در هنگام عدم تحمل بار توسط مقطع، در قطعه به صورت نرم شکسته شده است تشکیل می شود. غالباً پیشرفت شکست توسط یک دسته حلقه نشان داده می شود، که از نقطه شروع شکست به طرف داخل پیشرفت می کند.
wiki: خستگی (مواد)
دانشنامه آزاد فارسی
خستگی (fatigue)
در پزشکی، کسالت عمومی. ممکن است براثر بی خوابی، فعالیت بدنی کم یا تغذیۀ نامناسب واقع شود. علت آن کاهش پاسخ ماهیچه ها ناشی از تجمع اسید لاکتیک در بافت ماهیچه ای است. به علاوه، این حالت علامت برخی از بیماری ها مثل کم خونی، کم کاری تیروئید، یا میاستنی گراویس است نیز ← نشانگان_خستگی_مزمن
در پزشکی، کسالت عمومی. ممکن است براثر بی خوابی، فعالیت بدنی کم یا تغذیۀ نامناسب واقع شود. علت آن کاهش پاسخ ماهیچه ها ناشی از تجمع اسید لاکتیک در بافت ماهیچه ای است. به علاوه، این حالت علامت برخی از بیماری ها مثل کم خونی، کم کاری تیروئید، یا میاستنی گراویس است نیز ← نشانگان_خستگی_مزمن
wikijoo: خستگی
فرهنگستان زبان و ادب
{fatigue} [روان شناسی، مهندسی عمران] [روان شناسی] واکنشی بهنجار و گذرا در برابر فشار و تنش های عاطفی و جسمی که در آن فرد احساس ناراحتی می کند و کارایی خود را از دست می دهد
[ مهندسی عمران] گسیختگی ماده ناشی از تنش تکراری یا دوره ای
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] خستگی حالت فرد خسته است. از آن در باب حج و قضاء سخن رفته است.
حالت و ویژگی شخصی را که بر اثر کار و تلاش زیاد یا عاملی دیگر، تواناییهایش کاهش پیدا کرده خستگی گویند.
احکام خستگی
۱. ↑ المعتمد فی شرح المناسک ج۴، ص۳۵۷.۲. ↑ مناسک حج (مراجع) ص۲۴۸، م۶۳۶.۳. ↑ جواهر الکلام ج۱۹، ص۴۲۸.
...
حالت و ویژگی شخصی را که بر اثر کار و تلاش زیاد یا عاملی دیگر، تواناییهایش کاهش پیدا کرده خستگی گویند.
احکام خستگی
۱. ↑ المعتمد فی شرح المناسک ج۴، ص۳۵۷.۲. ↑ مناسک حج (مراجع) ص۲۴۸، م۶۳۶.۳. ↑ جواهر الکلام ج۱۹، ص۴۲۸.
...
wikifeqh: خستگی
واژه نامه بختیاریکا
زمندی؛ مَندی
جدول کلمات
تعب
پیشنهاد کاربران
ماندگی
ملالت
کوفتگی
بجان امدن
ستوه ، کوفتگی، درماندگی، جراحت، ریش، زخم، فرسودگی، ملالت
languor
fatigue
کلمات دیگر: