کلمه جو
صفحه اصلی

تنش


مترادف تنش : اغتشاش، انقلاب، بحران، ناآرامی

متضاد تنش : آرامش

فارسی به انگلیسی

strain, stress, tautness, tenseness, tension

فارسی به عربی

استفزاز

مترادف و متضاد

اغتشاش، انقلاب، بحران، ناآرامی ≠ آرامش


tension (اسم)
بحران، کشش، تیرگی، کشمکش، فشار، تشنج، سفتی، تنش، تمدد، قوه انبساط

فرهنگ فارسی

اسم مصدر از تنیدن

لغت نامه دهخدا

تنش. [ ت َ ن ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از تنیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تنیدن شود.

فرهنگ عمید

= تنیدن

تنیدن#NAME?


دانشنامه عمومی

تشنج، ناآرامی، آشفتگی


تَنِش می تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تنش (مکانیک)، یکی از مفاهیم فیزیکی و مکانیکی معادل با نیروی داخلی وارد بر واحد سطح
تنیدگی، محرکی که در انسان ایجاد تنش کند
ناآرامی یا تشنج در یک محیط یا در روابط
تنش (فیلم)

دانشنامه آزاد فارسی

تَنِش (stress)
در روان شناسی، هر اتفاق یا حالتی که باعث افزایش فشار بر منابع روحی و ذهنی فرد شود. تنش ممکن است ناشی از کار بیش از حد، اضطراب امتحان، پول، امنیت شغلی، بی کاری، داغدیدگی، ضعف ارتباطی، شکست در ازدواج، مشکلات جنسی، شرایط بد زندگی یا کار و تماس دایم با سروصدای بلند باشد. بعضی تغییرات مثبت، مثل ترفیع شغلی، رفتن به مدرسۀ جدید، نقل مکان به خانۀ جدید، و ازدواج هم باعث تنش روحی می شوند. تنش ممکن است موجب بیماری های جسمی، ازجمله پسوریازیس، اگزما، آسم، و زخم های دهان و معده، باشد یا آن ها را تشدید کند. بهترین روش برخورد با تنش ها، جز برطرف کردن منبع آن، به دست آوردن قدرت مهار تنش ها، و در صورت امکان تمدد اعصاب است. تنش های شغلی از علل عمدۀ غیبت از کار و کارایی نامناسب اند. در ۱۹۹۷، دولت انگلستان تنش شغلی را مسئله ای بهداشتی و ایمنی به حساب آورد. طبق گزارش دانشکدۀ پزشکی دانشگاه کنتاکی در لکسینگتون امریکا، زنان بارداری که دچار تنش عصبی اند، ممکن است تنش را به دستگاه عصبی نوزاد خود منتقل کنند (۱۹۹۹).

فرهنگستان زبان و ادب

{stress} [ژئوفیزیک، مهندسی عمران] نیروی وارد بر واحد سطح در نقطه ای داخل جسم
{tension} [روان شناسی] احساس فشار روانی و جسمی در شرایط ناراحت کننده

پیشنهاد کاربران

این واژه فارسی است و tension برگرفته شده از واژه ی فارسی است!
معنی: اغتشاش، آشفتگی، تشنج، آشوب، چالش! و. . .

تن او

تنش: ( stress ) ) [امراض نباتی]اثر نامساعد محیط خارج بالای نبات

کارواژگان ( dehnen :دِنِن ) در زبان آلمانی و ( tend:تِند ) در زبان انگلیسی از کارواژه ( تنیدن ) در پارسی که به ( تن ) نیز اشاره دارد، گرفته شده اند.
همچنین است: واژه تَنِش و tension در زبان انگلیسی


کلمات دیگر: