مترادف فشار : تنگی، سختی، ضیق، اختناق، تضییق، جبر، حرج، زور، عقده
فشار
مترادف فشار : تنگی، سختی، ضیق، اختناق، تضییق، جبر، حرج، زور، عقده
فارسی به انگلیسی
pressure, stress, strain
coercion, compulsion, demand, depression, hustle, impression, press, pressure, push, squeeze, strain, stress, tax, tension, tug, wring
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
تنگی، سختی، ضیق
اختناق، تضییق
تنگی، جبر، حرج، زور، عقده
۱. تنگی، سختی، ضیق
۲. اختناق، تضییق
۳. تنگی، جبر، حرج، زور، عقده
فرهنگ فارسی
نیرویی که براثر متورم شدن محتویات یاخته به دیوارۀ یاختههای گیاهی وارد میشود
۱ - فشردن ۲ - سنگینی که روی چیزی فرود آورند ۳ - اعمال زور و قدرت یا فشار خون . عبارت از نیرویی است که در موقع انقباض و انبساط قلب از طرف خون برجدار شریانها وارد می شود حالت اولی را فشار ماکزیما و حالت دومی را فشار مینیما گویند فشار خون شریانی . یا فشار خون سنج . اسبابی که به وسیله آن ماکزیما و می نیمای خون را در شریان ها اندازه می گیرند اسباب اندازه گیری فشار خون .
دهی است از دهستان زرقان بخش شهرستان شیراز .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
شیر علم را حیات تحفه دهی تا شود
پنجه شیران شکن حلق پلنگان فشار.
فشار. [ ف ُ ] ( ع اِمص ) بیهوده گویی. ( منتهی الارب ). هذیان و این لغت از کلام عرب نیست و از استعمالات عامه است و از آن فعل نیز سازند. ( از اقرب الموارد ) :
این چه ژاژ است این چه کفر است و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار.
جز کسی کز حبس آرندش به دار.
فشار. [ ف ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز، دارای 281 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و چغندر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
فشار. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز، دارای 281 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
این چه ژاژ است این چه کفر است و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار.
مولوی .
هیچ زندانی نگوید این فشار
جز کسی کز حبس آرندش به دار.
مولوی .
شیر علم را حیات تحفه دهی تا شود
پنجه ٔ شیران شکن حلق پلنگان فشار.
خاقانی .
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] رنج روحی یا جسمی.
۳. (اسم مصدر ) (سیاسی ) اعمال خشونت در فعالیت های سیاسی: گروه فشار.
۴. (اسم مصدر ) [مجاز] اصرار، پافشاری.
* فشار اسمزی: (فیزیک ) فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن ها را از آب جدا کرده به سوی خود می کشند.
۱. نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود.
۲. [مجاز] رنج روحی یا جسمی.
۳. (اسم مصدر) (سیاسی) اعمال خشونت در فعالیتهای سیاسی: گروه فشار.
۴. (اسم مصدر) [مجاز] اصرار؛ پافشاری.
〈 فشار اسمزی: (فیزیک) فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آنها را از آب جدا کرده به سوی خود میکشند.
دانشنامه عمومی
اتمسفر: یکایی است که معمولاً برای اندازه گیری فشار هوا و سیالات به کار می رود. یک اتمسفر برابر با فشار ناشی از ستون آب به ارتفاع ده متر است.
میلی متر جیوه: این یکا نشان دهندهٔ فشار ناشی از ستون جیوه به ارتفاع یک میلی متر است. در فشارسنج جیوه ای میزان فشار با اندازه گیری ارتفاع ستون جیوه در لوله یا اختلاف دو ستون جیوه در دو لولهٔ مرتبط به دست می آید.
برای بیان فشار از واحدهای متنوعی استفاده می شود. پاسکال، پوند بر اینچ مربع، میلیمتر ستون آب، اینچ جیوه، بار و اتمسفر برخی از واحدهای استفاده شده برای بیان فشار است.
هنگامی که نیروی F به یک سطح مشخص A اعمال می شود، تنش در اجزای آن سطح به وجود می آید که باعث فشرده شدن اجزای تحت تنش می شود. هرچه نیرو به سطح کوچکتری وارد شود، فشار بیشتری ایجاد می شود. اگر نیروی وارد به یک سطح مشخص افزایش یابد نیز، فشار وارد به سطح بیشتر می شود. میزان نیروی وارد بر یک سطح را به عنوان فشار تعریف می کنند که با نماد p نمایش داده می شود:
P = F A {\displaystyle P={\frac {F}{A}}}
کریس ایوانز...... نیک گنت
داکوتا فنینگ..... کیسی هولمز
کامیلا بل......... کیرا هادسون
دیجیمون هانسون.... اگنت هنری کارور
مینگ نه......... امیلی-هو
یک فشار می تونه همه چیز رو تغییر بده، این شعار تبلیغاتی فیلم فشاراست. داستان یک گروه از جوانان آمریکا که به وسیلهٔ یک کمپانی مخفی وابسته به دولت بنام اکس ویژن، با دستکاری دی ان ای و تغییرات ژنتیکی در آنها، آن ها را با قدرت های خاصی همچون جابجایی سریع اجسام و قدرت دید ماورائی برای رسیدن به اهداف خودشان مورد استفاده قرار می دهند و اکنون نیک (کریس ایوانز) پسری با همین توانایی ها، که پدرش توسط همین گروه به قتل رسیده، در هنگ کنگ در پناهگاه خودش زندگی می کند تا اینکه دختری به نام کیسی به سراغش می آید و برای نابودی این گروه از او درخواست کمک می کند ولی...
دانشنامه آزاد فارسی
در هر شاره، نیروی عمودی اعمال شده بر واحد سطح جسم غوطه ور در شاره. یکای فشار در دستگاه بین المللی، پاسکال (Pa) و برابر با فشار یک نیوتون بر مترمربع است. در جَوّ زمین، فشار با افزایش ارتفاع کاهش می یابد و از حدود ۱۰۰ کیلو پاسکال (در سطح دریا) به صفر (در فضای تهی) کاهش می یابد. فشار را معمولاً با بارومتر (فشار سنج هوا)، فشارسنج، یا پیمانۀ بوردون اندازه گیری می کنند. دیگر یکاهای متداول فشار عبارت اند از بار و تور. فشار مطلق را نسبت به خلأ می سنجند. فشار پیمانه ای عبارت است از اختلاف بین فشار مطلق و فشار جوّ در محل اندازه گیری. در داخل مایع، فشار عمقh از عبارتpgh به دست می آید که در آن p چگالی مایع، وg شتاب سقوط آزاد است. با بالارفتن مایع در لوله، فشارسنج فشار گاز را نشان می دهد.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
فشار، نیروی وارد شده بر چیزی یا کسی با شدت است.
احکام مرتبط
از احکام آن به مناسبت در باب طهارت سخن گفته اند.
پاک کردن لباس نجس با آب قلیل
چنانچه لباس ، فرش و مانند آن که آب در آن نفوذ می کند با آب قلیل شسته شود، به قول مشهور ، فشردن آن برای خروج غساله لازم است. از این حکم، ادرار پسر بچه شیرخوار استثنا شده است که فشردن فرش یا لباس نجس شده به ادرار او لازم نیست.
پاک کردن لباس نجس با آب کثیر
...
واژه نامه بختیاریکا
لُ ( لُه ) ؛ هُلُک دُلُک؛ لُه
پیشنهاد کاربران
فِشار: فعل امر از مصدر فشردن