کلمه جو
صفحه اصلی

حویق

فرهنگ فارسی


لغت نامه دهخدا

حویق. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است جزو دهستان گرگانرود شمالی بخش مرکزی شهرستان طوالش. ناحیه ای است واقع در جلگه ، مرطوب و مالاریائی.دارای 1251 تن سکنه. از رودخانه حویق مشروب میشود.محصولاتش برنج ، لبنیات ، عسل ، گیلاس و سیب زمینی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. در حدود 80باب دکان دارد. اداره شیلات ، گمرک و مرکز دسته ژاندارمری در آنجاست. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

حَویق یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران است. این شهر با جمعیت ۴٬۱۹۴ نفر در بخش حویق شهرستان تالش قرار دارد؛ که در سی کیلومتری شهرستان آستارا و چهل کیلومتری بخش مرکزی شهرستان تالش (هشتپر) واقع است.مردم حویق به تُرکی سخن می گویند.
اطلس گیتاشناسی استان های ایران، تهران ۱۳۸۳خ.


کلمات دیگر: