کلمه جو
صفحه اصلی

ابوالحسن خرقانی

فرهنگ فارسی

از مردم خرقان بسطام یکی از مشایخ کبار صوفیه

لغت نامه دهخدا

ابوالحسن خرقانی. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ خ َ رَ ] ( اِخ ) علی بن جعفر یا احمد. از مردم خرقان بسطام. یکی از مشایخ کبار صوفیه. تولد او در 352 و وفات روز سه شنبه دهم محرم 425 هَ. ق. به هفتادوسه سالگی. کرامات بسیار از او نقل کنند. و بعضی گفته اندخرقان از قراء سمرقند است. دو رباعی ذیل از اوست :
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
گر دوست نبیند بچه کار آید چشم.
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من وتو
گر پرده برافتد نه تو مانی و نه من .
و رجوع به ابوالحسن علی بن جعفر شود.

دانشنامه عمومی

ابوالحسن علی بن جعفر بن سلمان بن احمد خرقانی(زادهٔ ۳۵۲-درگذشتهٔ ۴۲۵ق) عارف و صوفی نام دار ایرانی بوده است. وی از انگشت شمار پیرانی است که پیرو حکمت خسروانی و پاسدار فرهنگ ایران بودند.
ابوالقاسم قشیری: چون من به ولایت خرقان آمدم فصاحتم برسید و عبارتم نماند از حشمت آن پیر، تا پنداشتم که از ولایت خود معزول شدم. (کشف المحجوب هجویری)
ابوالعباس قصاب آملی: چون از دنیا بیرون می رفت، خادم را گفت: رو به خرقان شو، مردی است آنجا مخمول الذکر، مجهول العین، او را ابوالحسن خرقانی گویند. سلام ما به او برسان و به او بگو که این طبل و علم با اذن الله تعالی و فرمان او به حضرت تو فرستادم و اهل زمین را به تو سپردم و من رفتم. (کشف الاسرار میبدی)
خواجه عبدالله انصاری: من از خرقانی شنیدم که الحمد را الهمد می خواند که وی امّی بود، الحمد بنمی دانست گفت، و وی سیّد و غوث روزگار بود. (طبقات الصوفیه انصاری) اما خود وی دربارهٔ امّی بودنش چنین گوید: و امّی ام نیک به آلاء حق، یعنی همگی من آنچه هست در حق محو است به حقیقت آنچه مانده خیال است. (تذکرة الاولیا عطّار)
جواد نوربخش: شیخ ابوالحسن خرقانی از انگشت شمار پیرانی است که پیرو حکمت خسروانی و پاسدار فرهنگ ایران بود. او جز به حق به کسی و به چیزی توجه نداشت، جز خدا نمی خواست و جز او را نمی دید. می گفت: تا دست از دنیا بداشتم هرگز با سَرَش نشدم، و تا گفتم الله، به هیچ مخلوق بازنگردیدم. عشق به وجود مطلق و خدمت به خلق داشت، از همه بگسست و به حق پیوست. (مقدمه کتاب «ابوالحسن خرقانی»)
او در سال ۳۵۲ق در روستای خرقان قومس از توابع شهرستان شاهرود، کوهستان بسطام به دنیا آمده است. او بایزید بسطامی را مقتدای خود دانسته و مانند ابوسعید ابوالخیر از احمد بن عبدالکریم قصاب آملی خرقه گرفته. گفته شده که سلطان محمود غزنوی به دیدار او رفته و از او پند خواسته است. در گفته ها و داستان ها به جای مانده که ابوسعید ابوالخیر و پورسینا به خرقان رفته و با او گفتگو داشته و مقام معنوی او را ستوده اند. از مریدان و شاگردان نام دار او خواجه عبدالله انصاری بوده است. مرگ شیخ حسن در روز شنبه دهم محرم (عاشورا) سال ۴۲۵ق و در سن ۷۳ سالگی در روستای خرقان بوده است.
به نقل از کتاب: «ابوالحسن خرقانی» تألیف دکتر جواد نوربخش:
آوازی شنید که هان! ابوالحسن خواهی تا آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند!؟شیخ گفت: بار الها! خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو می دانم و می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجودت نکند؟آواز آمد: نه از تو، نه از من. (تذکرة الاولیا عطّار)

دانشنامه آزاد فارسی


نقل قول ها

علی بن جعفر بسطامی خرقانی با کُنیهٔ ابوالحسن (زادهٔ ۳۵۲-درگذشتهٔ ۴۲۵ق) عارف، صوفی و شاعر نام دار ایرانی بوده است.


کلمات دیگر: