کلمه جو
صفحه اصلی

ابوسعید بهادرخان

دانشنامه عمومی

سلطان ابوسعید (از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه‍. ق) از ایلخانان مغول و پسر الجایتو بود که در سن دوازده سالگی به ایلخانی ایران رسید. در بخشی از دوران ایلخانی او امیرچوپان، امیرالامرای لشکر ایلخانی، اداره کننده واقعی قلمرو او بود. ابوسعید پس از دفع حمله سپاه اردوی زرین به خراسان و نیز شکست شورش برخی امرای شورشی مغول به سبب شجاعتش در جنگ لقب بهادر یافت. در دوران او بار دیگر سپاهیان اردوی زرین به رهبری ازبگ خان به خراسان حمله کردند که این حمله نیز توسط سپاه امیرچوپان دفع شد (سال ۱۳۲۵ م)
بغداد چوپان
رشیدالدین وزیر و مورخ نامی در دوران ابوسعید ابتدا عزلت نشین شد، اما پس از چندی امیرچوپان او را به خدمت دعوت کرد. اما اقبال رشیدالدین دیری نپایید، او توسط رقیبان به مسموم کردن سلطان فقید متهم شد و همراه پسرش که شربت دار سلطان پیشین بود کشته شد. دمشق خواجه پسر امیرچوپان بعد از رشیدالدین وزیر ایلخان شد. بعدها پسر دیگر رشیدالدین، غیاث الدین، در دربار ابوسعید به مقام وزارت رسید.
قدرت بیش از اندازه امیرچوپان و فرزندانش که هر یک اداره بخشی از ایران را در دست داشتند و عشق ابوسعید به بغداد خاتون دختر امیرچوپان، و قتل دمشق خواجه پسر امیرچوپان به دستور ابوسعید و به اتهام رابطه با یکی از زنان حرمسرای سلطان، همه باعث رویارویی سپاه سلطان و چوپان شد که با پشت کردن امرای سپاه به چوپان به سود سلطان ابوسعید پایان یافت.
در تابستان سال ۷۳۶ ه.ق. / ۱۳۳۵ آوازه درافتاد که ازبگ خان بار دیگر آماده حمله به قلمرو ایلخان می شود. سپاهیان بغداد و دیاربکر به ایران اعزام گردیدند و در پی آنان ابوسعید نیز عازم این ناحیه گردید. وی در سیزدهم ربیع الاول ۷۳۶ ه.ق. / سی نوامبر ۱۳۳۵ در ناحیه قره باغ دیده بر جهان فروبست. مرگ وی ظاهراً به واسطه مسمومیت بوده است. بعدتر بغداد خاتون زوجه ایلخان و دختر امیرچوپان به مسموم کردن ابوسعید متهم شد و اعدام گردید. با مرگ ابوسعید حکومت ایلخانان عملاً پایان یافت اما درگیری و جنگ بین رقیبان و مدعیان جانشینی ایلخانان ادامه یافت و قلمرو ایلخانیان تا سال ها و ظهور تیمور دچار ملوک الطوایفی شد.

دانشنامه آزاد فارسی

ابوسعید بَهادرخان ( ـ۷۳۶ق)
پادشاه ایرانی (حک: ۷۱۶ـ۷۳۶ق) از سلسلۀ ایلخانیان، پسر الجایتو. بعد از مرگ پدر، در تبریز به تخت سلطنت نشست . او را باید آخرین فرمانروای حقیقی ایلخانی دانست . در ۷۱۷ق به فرمان ابوسعید بر اثر تحریکات تاج الدین علیشاه گیلانیِ وزیر، خواجه رشیدالدین فضل الله از وزارت عزل و یک سال بعد در نزدیکی تبریز کشته شد. ابوسعید با سلطان مصر ارتباط برقرار و معاهدۀ صلح منعقد کرد. در ۷۲۸ق به دستور ابوسعید، امیرچوپان ، سپهسالار لشکر کشته شد. پس از آن غیاث الدین محمد پسرخواجه رشیدالدین را به وزارت برگماشت . زیر گنبد سلطانیه مدفون است. بعد از مرگ او سلسلۀ ایلخانی به سرعت رو به انحطاط رفت و مقام ایلخانیان و شاهزادگان بی لیاقت خاندان چنگیزی و امرای متخاصم ، موضوع نزاع و کشمکش قرار گرفت .

نقل قول ها

ابوسعید بهادرخان (۲ ژوئن ۱۳۰۵، اوجان – ۱ دسامبر ۱۳۳۵، سلطانیه) نهمین فرمانروای ایلخانی بود.
• «میان کعبه و ما گرچه صد بیابان است/ دریچه ای ز حرم در سراچهٔ جان است.»• «بیا به مصر دلم تا دمشق جان بینی/که آرزوی دلم در هوای بغدادست.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی حج] بهادر خان واپسین حاکم ایلخانی مغول و بانی اقداماتی در حرمین بود.
ابوسعید ملقب به بهادر خان، فرزند و جانشین سلطان محمد خدابنده و از حاکمان مغول در ایران و عراق بود و حکومتش به دو دوره تقسیم شده که دوره نخست عرصه رقابت و کشمکش میان وزیران و امیران گوناگون بود و دوره دوم با دگرگونی اوضاع چوپانیان همراه بود. او در دوره حکومتش برای نفوذ در حرمین به ویژه مکه و رفع مشکلات کاروان های حج و انجام شکوهمند مراسم حج بسیار کوشید و بیشترین خبرها درباره حج گزاری مسلمانان قلمرو ایلخانیان، به دوره حکومت او مربوط می شود.
ابوسعید در تامین امنیت راه های حج تلاش های فراوانی داشت و کارهای سودمند بسیاری در مکه و مدینه به انجام رساند که از جمله آنها ساخت حمام و مدرسه، بازسازی چشمه های آب، آب رسانی به مکه، تاسیس امیر الحاج و موارد دیگر بود، اما در اواخر حکومت ابوسعید اوضاع قلمرو ایلخانیان نابسامان شده لذا اعزام حاجیان با مشکل روبه رو شد و تا چند سال بعد از مرگ ابوسعید حاجیان به حج نرفتند.

پیشنهاد کاربران

سلطان ابوسعید ( از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه‍. ق. ) از ایلخانان مغول و پسر الجایتو بود که در سن دوازده سالگی به ایلخانی ایران رسید. در بخشی از دوران ایلخانی او امیرچوپان، امیرالامرای لشکر ایلخانی، اداره کننده واقعی قلمرو او بود. ابوسعید پس از دفع حمله سپاه اردوی زرین به خراسان و نیز شکست شورش برخی امرای شورشی مغول به سبب شجاعتش در جنگ لقب بهادر یافت. در دوران او بار دیگر سپاهیان اردوی زرین به رهبری اوزبگ خان به خراسان حمله کردند که این حمله نیز توسط سپاه امیرچوپان دفع شد ( سال ۱۳۲۵ م. )
رشیدالدین وزیر و مورخ نامی در دوران ابوسعید ابتدا عزلت نشین شد، اما پس از چندی امیرچوپان او را به خدمت دعوت کرد. اما اقبال رشیدالدین دیری نپایید، او توسط رقیبان به مسموم کردن سلطان فقید متهم شد و همراه پسرش که شربت دار سلطان پیشین بود کشته شد. دمشق خواجه پسر امیرچوپان بعد از رشیدالدین وزیر ایلخان شد. بعدها پسر دیگر رشیدالدین، غیاث الدین، در دربار ابوسعید به مقام وزارت رسید.
قدرت بیش از اندازه امیرچوپان و فرزندانش که هر یک اداره بخشی از ایران را در دست داشتند و عشق ابوسعید به بغدادخاتون دختر امیرچوپان، و قتل دمشق خواجه پسر امیرچوپان به دستور ابوسعید و به اتهام رابطه با یکی از زنان حرمسرای سلطان، همه باعث رویارویی سپاه سلطان و چوپان شد که با پشت کردن امرای سپاه به چوپان به سود سلطان ابوسعید پایان یافت.
در تابستان سال ۷۳۶ ه. ق. / ۱۳۳۵ آوازه درافتاد که اوزبگ خان بار دیگر آماده حمله به قلمرو ایلخان می شود. سپاهیان بغداد و دیاربکر به ایران اعزام گردیدند و در پی آنان ابوسعید نیز عازم این ناحیه گردید. وی در سیزدهم ربیع الاول ۷۳۶ ه. ق. / سی نوامبر ۱۳۳۵ در ناحیه قره باغ دیده بر جهان فروبست. مرگ وی ظاهرا به واسطه مسمومیت بوده است. بعدتر بغداد خاتون زوجه ایلخان و دختر امیرچوپان به مسموم کردن ابوسعید متهم شد و اعدام گردید. با مرگ ابوسعید حکومت ایلخانان عملاً پایان یافت اما درگیری و جنگ بین رقیبان و مدعیان جانشینی ایلخانان ادامه یافت و قلمرو ایلخانیان تا سال ها و ظهور تیمور دچار ملوک الطوایفی شد.


کلمات دیگر: