readiness, fitness
آمادگی
فارسی به انگلیسی
preparation, preparedness, provision, readiness, ripeness
مترادف و متضاد
بسیج، تدارک، تمهید، تهیه
استعداد، توان، توانمندی، قابلیت
۱. بسیج، تدارک، تمهید، تهیه
۲. استعداد، توان، توانمندی، قابلیت
فرهنگ فارسی
سومین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن فرد برای تغییر احساس نیاز میکند، ولی هنوز اقدامی نکرده است و در جستوجوی روش مناسب آن را به تأخیر میاندازد متـ . مرحلۀ آمادگی preparation stage
لغت نامه دهخدا
آمادگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ساختگی .تهیه . بسیج . ساز. استعداد. تَهَیﱡاء. أهبه . ساخت وساز. عتاد. اباب . آراستگی . جهاز. عُدّه . (دهّار).
- آمادگی سفر ؛ ساز سفر.
کلمات دیگر: