کلمه جو
صفحه اصلی

آله

فارسی به انگلیسی

half, moiety, slice


عربی به فارسی

الت , اسباب , ادوات , وسيله , سند


مترادف و متضاد

شاهین، عقاب


سنبل‌الطیب


۱. شاهین، عقاب
۲. سنبلالطیب


فرهنگ معین

(لُ) ( اِ.) 1 - عقاب ، شاهین . آلوه و آلغ نیز گویند.


لغت نامه دهخدا

آله . [ ل َ ] (ع اِ) آلت :
یکی اسب ترکی بیاورد پیش
بر آن اسب آله ز اندازه بیش .

فردوسی .


|| نیزه ٔ سخت کوتاه . نیم نیزه . و رجوع به آلت شود.

آله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) آلک . سنبل الطیب .


آله . [ ل َ / ل ِ ] (پسوند) َاله . در ترشاله ، تفاله ، چاله ، چغاله ، درغاله ، دنباله ، سکاله ، کشاله ، کلاله ، کنغاله ، کنگاله ، گاله و مچاله مانند آل (َال ) علامت نسبت و گاهی ادات تشبیه است . رجوع به آل شود.


آله . [ ل ُه ْ ] (اِ)عقاب . (مهذب الاسماء). خداریه . شقواء. ابوالهیثم . بوالهیثم . دال من . ججا. زمج . و کلمه ٔ اَلَموت را گویند در اصل مرکب از آله به معنی عقاب و آموت آشیان است .


فرهنگ عمید

آلک#NAME?


عُقاب#NAME?


دانشنامه عمومی

نیمه، نصف


گویش مازنی

۱لوس مسخره ۲شرمنده



کلمات دیگر: