کلمه جو
صفحه اصلی

امام آباد

لغت نامه دهخدا

امام آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان ، واقع در هیجده هزارگزی خاور دامغان و دوهزارگزی جنوب راه شوسه و کنار راه آهن . در جلگه قرار گرفته است . هوایش معتدل و دارای 600 تن سکنه است و آب آن از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و پسته و پنبه و انگور و حبوب ، شغل مردم زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان کرباس بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


امام آباد. [اِ ] (اِخ ) (کوتاب ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه ، واقع در 18 هزارگزی جنوب شرقی ساوه . در دامنه واقع و دارای هوای معتدل است و 370 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ وفرقان تأمین میشود. محصولش پنبه و چغندر قند و شغل مردم زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).



کلمات دیگر: