گویش مازنی

هارشان

هارشانیین

هارنگ

هارنیکنه

هاره

هارو

<hr> مترادف هارون : نقیب، نگهبان، پاطر، پیک، قاصد

مترادف هارون : نقیب، نگهبان، پاطر، پیک، قاصد

هارون

هارون مله

هاریم

هارینگنه

هازموئن

هازموت

هازه

هاسخ هاسخ

هاسنی

هاسیس

هاش

هاشم شو

هاشمه

هاشن

هاشو

هاشور

هاشی

هاشی ببین

هافرتی

هافنگ

هاقل باقل هاکردن

<hr> مترادف هال : آرام، آرامش، سکون، شکیب، صبر، قرار، راهرو، سرسرا <hr> برابر پارسی : سرسرا، تالار

مترادف هال : آرام، آرامش، سکون، شکیب، صبر، قرار، راهرو، سرسرا برابر پارسی : سرسرا، تالار

هال

هال بندی

هال بیج

هال تاشی

هالا

هالا بالا

هالا پیسه

هالان تالان

هالان – تالان

هالبالو

هالزی

هالنگ بالنگ

هالنگ – بالنگ

<hr> مترادف هاله : چنبرماه، خرمن، خرمن ماه، شادورد، شایورد، بدجنس، بدذات، شریر، عدل، لنگه <hr> برابر پارسی : خرمن

مترادف هاله : چنبرماه، خرمن، خرمن ماه، شادورد، شایورد، بدجنس، بدذات، شریر، عدل، لنگه برابر پارسی : خرمن

هاله

هاله بزوئن

هاله بیج

هاله هاله

هاله هاکردن

هاله واش

هالو بالو

<hr> مترادف هالک : فانی، قاتل، کشنده، مهلک <hr> متضاد هالک : باقی

مترادف هالک : فانی، قاتل، کشنده، مهلک متضاد هالک : باقی

هالک

واژه های حرف "ه" - گویش مازنی