صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ب" - واژه نامه بختیاریکا
ب
با
با ادا اطفار بیان کردن
با ادب
با استادی دزدیدن
با به خو کردن
با تجربه
با ترکه زدن بر درخت به منظور تکاندن میوه اش
با جنبه
با حالتی فقیرانه
با حوصله کار کردن
با خاجه
با خاک پوشیده
با خردن
با خشم یا اوای بلند حرف زدن
با خود و در لب حرف زدن
با خودنمایی
با دادن
با دادن به چو
با دم گردو شکوندن
با دیسیپلین
با زرنگی چیزی را بقصد پس ندادن گرفتن
با زور بردن
با شانه راه رفتن
با شتاب راندن
با عجله
با غرور و افاده راه رفتن
با لوندی
با مکس
با ناز راه رونده
با ناز رفتن
با نام خداوند
با هم مهربان بودن
با پا
با پرستیز
با کردن چل تا چل
با کوشش زیاد
با یک تیر دو نشان زدن
بااصل و نسب
باب
باب طبع
بابا قوری
بابائی
بابااحمدی
بابادی
باباروزبهان
بابرنامه
بابونه
بیشتر