صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ج" - واژه نامه بختیاریکا
جاز مال
جاز هزار زو
جاز کوز
جازستو
جازک
جاسوس
جاسوسی
جاعل
جافر
جافر مقصودی
جالو جیلو
جاماندن
جامانده
جامد
جامد شونده
جامع
جامه
جامی وند
جان
جان بخش
جان و جسم
جان کندن
جانب
جانباز
جانباز وند
جانبدار
جانبداری کردن
جانبداری کننده
جاندار
جانفشانی کردن
جانور
جانکی سردسیر
جانکی گرمسیر
جانگاه
جاهای مرتفع کوه
جاهل
جاودانگی
جاوند
جاوید
جاکش
جاکن
جاگه
جای اباد نگذاشتن
جای جای
جای خود را محکم کردن
جای دم
جای دنج
جای دیدن
بیشتر