صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ش" - اصطلاحات
شنونده باید عاقل باشه
شنیدن کی بود مانند دیدن
شهر فرنگه از همه رنگه
شهر هرت
شوخی افغانی
شوخی شهرستانی
شورش را در اوردن
شپش تو جیبش چارقاب می زنه
شپش توی جیب کسی سه قاپ یا چارقاپ می اندازد یا می زند یا می ریزد
شپش کسی منیژه خانم است
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
شکراب شدن
شکلات
شکم کسی گوشت نو بالا اوردن
شکم گرسنه دین و ایمان ندارد
شکم گشنه یا خالی و گوز فندقی
شکم یا دل خود را صابون زدن
شکمش گوشت نو بالا اورده
شیرم را حرامت می کنم
شیره به سر کسی مالیدن
شیری یا روباه
شیرین بیا شیرین برو
شیرین عسل
شیلنگ
شیله پیله نداشتن
شیمبل