صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ق" - فرهنگ فارسی
قابل اعتراض
قابل اعتماد
قابل اغماض
قابل التوب
قابل امانت
قابل امتداد
قابل انبساط
قابل انتشار
قابل انتقال
قابل انجذاب
قابل انحلال
قابل انعقاد
قابل انعکاس
قابل انقباض
قابل انکسار
قابل اکل
قابل ایروانی
قابل تادیه
قابل تبدیل
قابل تجزیه
قابل تحلیل
قابل تردید
قابل ترکیب
قابل تصعید
قابل تغییر
قابل تمسخر
قابل تمیز
قابل تنفس
قابل حیات
قابل خوردن
قابل ذوب
قابل ذکر
قابل رجوع
قابل زراعت
قابل فرجام
قابل فرض
قابل فسخ
قابل قبول
قابل قسمت
قابل قیاس
قابل ناوبَری
قابل وصول
قابل پژوهش
قابلمه
قابلمه ای
قابلمه پز
قابلمه پزی
قابله
بیشتر