صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ش" - گویش اصفهانی
شمشیر
شن
شنا کردن
شناخت
شناختن
شنبلیله
شنبه
شنید
شنیدن
شنیدهام که تو را از خانه بیرون کردهاند.
شهد
شور
شوربا
شورت
شورت زنانه
شوهر
شوهر خواهر
شوید
شپش
شک
شکار
شکارچی
شکاف
شکافت
شکافتن دوخت
شکر
شکرتیغال
شکست
شکست خوردن
شکستن
شکم
شکوفه
شیب رو به مغرب
شیب رو به مشرق
شیر
شیرین
شیرینبیان
شیوهکش