کلمه جو
صفحه اصلی

مارکوپولو

لغت نامه دهخدا

مارکوپولو. [ ک ُ پ ُ ل ُ ] (اِخ ) وی فرزند «نیکوپولو» و از مردم ونیز بود . پدر و عمویش (مافیوپولو)از راه آسیای صغیر و ایران به چین سفر کردند در آن زمان چین شمالی ، مغولستان و ترکستان شرقی و ایران دردست جانشینان چنگیز بود. پولوها مدتی در پکینک (خان بالیغ آن زمان و پکن امروزی ) اقامت کردند و سپس به اروپا بازگشتند. پدر «مارکو» بار دیگر با پسر خود به چین رفت و بدربار «قوبیلای قاآن » راه یافتند و مارکوپولو طرف محبت قوبیلای قاآن قرار گرفت و مدت بیست سال از طرف این فرمانروای مغول مصدر مشاغل مهم حکومت ایالات چین و اداره ٔ گمرک و سفارت و غیره شد و در نتیجه ٔ آشنایی عمیق به احوال ممالک قوبیلای قاآن ، هنگامی که به اروپا بازگشت در سال 695 هَ . ق . شرح سفر خود را برای یکی از دوستان خود نقل کرد و او آنها را که حاوی اطلاعات نفیسی راجع به احوال کلیه ٔ ممالک مغول درآن عصر بود منتشر ساخت . و رجوع به تاریخ اقبال و قاموس الاعلام ترکی و فرهنگ فارسی معین و شدالازار شود.



کلمات دیگر: