کلمه جو
صفحه اصلی

فضیلت


مترادف فضیلت : برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت، رجحان، حسنات

متضاد فضیلت : رذیلت

برابر پارسی : برتری، دانایی، فزونی

فارسی به انگلیسی

virtue, excellence, superiority, attainment, learning, accomplishment

virtue, excellence, attainment


accomplishment, attainment, virtue


فارسی به عربی

انجاز , براعة

فرهنگ اسم ها

اسم: فضیلت (دختر) (عربی) (تلفظ: fazilat) (فارسی: فَضيلت) (انگلیسی: fazilat)
معنی: برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل، ارزش و اهمیت، ( در قدیم ) ( در علم اخلاق ) ویژگی های ستوده ی اخلاقی در مقابلِ زذیلت، شرف

(تلفظ: fazilat) (عربی) برتری در دانش ، هنر و اخلاق ، فضل ؛ ارزش و اهمیت ؛ (در قدیم) (در علم اخلاق) ویژگی‌های ستوده‌ی اخلاقی در مقابلِ زذیلت .


مترادف و متضاد

knowledge (اسم)
سامان، اگاهی، اطلاع، معرفت، علم، بصیرت، فضیلت، عرفان، دانش، دانایی، وقوف

learning (اسم)
فراگیری، اطلاع، معرفت، فضیلت، عرفان، دانش، یادگیری، فضل وکمال

scholarship (اسم)
مستمری، تحقیق، فضیلت، دانش، فضل وکمال، کمک هزینه دانشجویی

wisdom (اسم)
معرفت، خرد، حکمت، فضیلت، عقل، دانش، دانایی، فرزانگی

erudition (اسم)
فضل و دانش، فضیلت، دانشوری

scholarism (اسم)
فضیلت، تتبع، تحقیق علمی

برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت ≠ رذیلت


برتری، رجحان، مزیت


حسنات


۱. برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت
۲. برتری، رجحان، مزیت
۳. حسنات ≠ رذیلت


فرهنگ فارسی

درجه بلنددرفضل، مزیت، برتری، فزونی، افزونی درعلم ومعرفت، فلاف رذیلت
( اسم ) ۱ - رجحان برتری مزیت ۲ - درجه عالی در فضل فزونی در معرفت و علم ۳ - صفت نیکو مقابل رذیله جمع : فضائل ( فضایل ) توضیح فضیلتهای اصلی عبارتند از : شجاعت عفت و حکمت .

فرهنگ معین

(فَ لَ ) [ ع . فضیلة ] (اِ. ) ۱ - رجحان ، برتری . ۲ - برتری در علم و دانش .

لغت نامه دهخدا

فضیلت. [ ف َ ل َ ] ( ع اِمص ) فضیلة. رجحان. برتری. مزیت.فزونی. ( از منتهی الارب ) : آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. ( کلیله و دمنه ). چه هرکه از خرد بهره دارد فضیلت او بر وی پوشیده نماند. ( کلیله و دمنه ). چندانک اندک مایه وقوف افتاده و فضیلت آن را بشناختم به رغبتی صادق و حرص غالب در تعلم آن می کوشیدم. ( کلیله و دمنه ).
در خبری خوانده ام فضیلت آنرا
خاست مرا آرزوش قرب سه سال است.
خاقانی.
صدهزار است این فضیلت گر رسد اندر شمار
تا بچپ کردی حساب این فضیلت ها به راست.
خاقانی.
|| صفت نیکو. مقابل رذیلة. ج ، فضایل. فضیلت های اصلی عبارتند از: شجاعت ، عفت و حکمت. ( فرهنگ فارسی معین ). فضایل اصلی را چهار دانسته اند که یکی از آنها هم عدالت است : کدام فضیلت از این فراز که از امت به امت و ملت به ملت رسید و مردود نگشت. ( کلیله و دمنه ). طایفه از حکمای هند در فضیلت ابوزرجمهر سخن می گفتند. ( گلستان ). || دانش و حکمت. پایه بلند در فضل. ( منتهی الارب ).
- فضیلت گستر ؛ دانش گستر. و رجوع به همین مدخل در ردیف خود شود.

فضیلة. [ ف َ ل َ ]( ع اِمص ) فزونی. ( منتهی الارب ). مزیت. خلاف نقیصه و رذیله. ( از اقرب الموارد ). || پایه بلند در فضل. ج ، فضایل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فضیلت . [ ف َ ل َ ] (ع اِمص ) فضیلة. رجحان . برتری . مزیت .فزونی . (از منتهی الارب ) : آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. (کلیله و دمنه ). چه هرکه از خرد بهره دارد فضیلت او بر وی پوشیده نماند. (کلیله و دمنه ). چندانک اندک مایه ٔ وقوف افتاده و فضیلت آن را بشناختم به رغبتی صادق و حرص غالب در تعلم آن می کوشیدم . (کلیله و دمنه ).
در خبری خوانده ام فضیلت آنرا
خاست مرا آرزوش قرب سه سال است .

خاقانی .


صدهزار است این فضیلت گر رسد اندر شمار
تا بچپ کردی حساب این فضیلت ها به راست .

خاقانی .


|| صفت نیکو. مقابل رذیلة. ج ، فضایل . فضیلت های اصلی عبارتند از: شجاعت ، عفت و حکمت . (فرهنگ فارسی معین ). فضایل اصلی را چهار دانسته اند که یکی از آنها هم عدالت است : کدام فضیلت از این فراز که از امت به امت و ملت به ملت رسید و مردود نگشت . (کلیله و دمنه ). طایفه از حکمای هند در فضیلت ابوزرجمهر سخن می گفتند. (گلستان ). || دانش و حکمت . پایه ٔ بلند در فضل . (منتهی الارب ).
- فضیلت گستر ؛ دانش گستر. و رجوع به همین مدخل در ردیف خود شود.

فرهنگ عمید

۱. برتری در علم، هنر، و اخلاق، فضل.
۲. برتری، شرف.
۳. (اسم ) [مقابلِ رذیلت] ویژگی های ستودۀ اخلاقی.

دانشنامه عمومی

فضیلت (به انگلیسی: virtue) به برتری اخلاقی اشاره دارد. فضیلت خصیصه یا کیفیت مثبتی است که به صورت ذهنی از نظر اخلاقی برتر تلقی شود، و بنابراین به عنوان شالودهٔ قاعده و حضور اخلاقی خوب ارزشگذاری می شود. فضایل شخصی ویژگی هایی هستند که به عنوان ارتقادهندهٔ عظمت جمعی و فردی ارزشگذاری می شوند. متضاد فضیلت رذیلت است.
اخلاق (فضیلت - رذیلت، خوب - بد، اخلاقی - غیراخلاقی، درست - اشتباه)
زیبایی شناسی (نامتوازن، خوش آیند)
تعلیماتی (سیاسی، ایدئولوژیکی، اعتقادات و ارزش های مذهبی یا اجتماعی)
فطری/ذاتی
فضیلت یک الگوی فکری و رفتاری است که بر استانداردهای اخلاقی رفیع استوار است. فضیلت ها را می توان در حوزهٔ گسترده تر ارزش ها قرار داد. هر فرد دارای هسته ای از ارزش های اساسی است که به سیستم اعتقادات، ایده ها و/یا نظراتش مشارکت می رساند. تمامیت در کاربرد یک ارزش متضمن استمرار آن است و این استمرار یک ارزش را از اعتقادات، نظرات و ایده ها جدا می سازد. در این زمینه، یک ارزش (مثلاً راستی یا برابری یا کیش) هسته ای است که ما از آن عمل یا فعالیت می کنیم. جوامع ارزش هایی دارند که در بین بسیاری از شرکت کنندگان در آن فرهنگ به اشتراک گذاشته شده اند. ارزش های یک فرد معمولاً به صورت گسترده، اما نه تماماً، با ارزش های فرهنگ او سازگاری دارند.
فضایل فردی را می توان در یکی از چهار دستهٔ ارزش ها قرار داد:

دانشنامه آزاد فارسی

فَضیلت (virtue)
در فلسفۀ اخلاق، توانایی، شایستگی، یا کارآمدی دائمی در انجام عمل خیر. فضیلت عبارت است از تطابق افعال ارادی آدمی با قانون اخلاقی یا مجموعۀ قواعدی که عُرف بر ارزش آن ها صحّه نهاده است. مبحث فضیلت نخستین بار در فلسفۀ افلاطون و در خلال آموزه های سقراط به صورت مبحثی فلسفی مطرح شد. افلاطون فضیلت را علم به خیر و عمل بدان تعریف کرده است. ارسطو این تعریف را کامل تر کرد؛ فضیلت، بنا به رأی ارسطو، عبارت است از قریحۀ طبیعی یا اکتسابی ای که آدمی را به انجام عملی مطابق با خیر رهنمون می شود. کانت فعلی را که فضیلت شمرده می شود، به ارادۀ صالح فاعل آن منوط می داند و این ارادۀ صالح را نیت می خواند. کانت میان فضیلت و امر واجب تفاوت نهاده و بر آن است که فضیلت عمل خیر به خودی خود است، در حالی که امر واجب قوّۀ حاکمه ای است که فضایل بدان سنجیده می شوند. قدما چهار فضیلت اصلی حکمت و عفت و شجاعت و عدالت را در برابر چهار رذیلت اصلی جهل و شَرَه و ترس و ستم نهاده اند. هریک از فضایل در میانۀ دو رذیلت نهاده شده اند؛ حکمت درحد وسط سفاهت (به کارگیری فکر در آنچه واجب نباشد، یا زیادهبر مقدار واحب که آن را«جربزه» نیز گویند.)و ابلهی (تعطیل فکر)؛ عفت در حد وسط شره و بی حالی؛ شجاعت در حد وسط ترس و بی باکی؛ عدالت در حد وسط ستم گری و ستم کشی.

نقل قول ها

فضیلت به برتری/مزیّت اخلاقی اشاره دارد. فضیلت، ویژگی یا کیفیتی است که به لحاظ اخلاقی خوب است و بنابراین به عنوان پایه ای از اصل و ارزش اخلاقی خوب ارزشمند شمرده می شود.
• «فضیلت، مزیت: ۱) نیرویی که شخص را به انجام دادن کارهای بهتر و پسندیده و خودداری از اعمال نکوهیده وامی دارد. ۲) امتیاز اخلاقی.» -> علی اکبر شعاری نژاد
• «زیبایی به فضیلت نیاز دارد و آن را کم دارد، اما فضیلت به زیبایی هیچ گاه نیاز ندارد.» -> امین ریحانی
• «کوشش برای کسب دانش، نخستین و یگانه پایه فضیلت است.» -> اسپینوزا
• «شالودهٔ منش شخصیت بالغ و کامل، منش بارور، در تجزیه-تحلیل نهایی، منبع و پایهٔ فضیلت و رذیلت است.» «انسان برای خویشتن (۱۹۴۷)»، فصل ۱؛ مسئله -> اریش فروم
• «ما باید متواضعانه به صداهای فرهنگ های مختلف، صداهایی که شاید بتواند با تکیه بر تجارب عمیق انسانی راه های جدیدی برای زندگی انسان نشان دهد، گوش فرا دهیم. گفت وگو آسان نیست، اما مشکل تر آمادگی برای شنیدن و برای گشودن دریچه های وجودی خود بر دیگری ست. اعتقاد به گفت وگو، موجب نشاط و سرزندگی و امید است؛ امید به این که ما بتوانیم در جهانی زندگی کنیم که فضیلت در تواضع و محبت باشد، نه در شاخص های اقتصادی یا انبارهای سلاح تخریب عمومی.»• «اراده و شکست ناپذیر بودن و تصمیم و توان درونی است که فضیلت را می سازد، آنچه ما از فضایل می بینیم آثار بیرونی آن است و چون ما محدود هستیم بالضروره نمی توانیم بگوییم انسان های بافضیلتی که تشخیص داده ایم با فضیلت ترین هم هستند.»• «هنر و فضیلت در کم آزاری و وفاداری و نرم خویی و نرنجیدن و نرنجاندن است. این ویژگی ها در هر کس که باشد ستودنی است.» -> محمد خاتمی
• «فضیلت بیش از رذائل در طبیعت انسان ها مؤثر می باشد زیرا که عصمت اخلاق ازلی است؛ یعنی ممکن است اشخاص طبعاً از شرب و قمار و انواع فحشاء متنفر باشد ولی دیده نشده است کسی دستگیری فقراء، حمایت مظلوم و دلسوزی اطفال خردسال را دشمن داشته باشد.» «تاریخچهٔ مثنوی هذیان»؛ نگاشته شده حدود ۱۹۱۸–۲۰ -> محمود غنی زاده

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فضیلت، شرف و برتری ؛ مقابل نقیصه است.
فضیلت گاه صفت شخص قرار می گیرد، گاه صفت مکان و گاهی صفت زمان .
احکام مرتبط
از احکام آن در بابهایی چون اجتهاد و تقلید ، صلات و حج سخن گفته اند.
← در اجتهاد و تقلید
۱. ↑ العروة الوثقی، ج۱، ص۲۰.
...

پیشنهاد کاربران

نیکویی

راهبرد
راهکار
ره آورد
برجستگی
بر آمد


دانایی، برتری، فونی

برتری

نعمت

دانایی و نیکویی

برتری
بالاتر بودن

آقا اگر نمی دانید بی خودی نگید فضیلد یعنی خصوصیات یک فرد . ویژگی های یک فرد

برتری، والا بودن

کمالات

معنی فضیلت

فضیلت : /fazilat/ فَضیلت ( عربی ) 1 - برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل؛ 2 - ارزش و اهمیت؛ 3 - ( در قدیم ) ( در علم اخلاق ) ویژگی های ستوده ی اخلاقی در مقابلِ زذیلت. اسم فضیلت مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .


کلمات دیگر: