کلمه جو
صفحه اصلی

چرو

فرهنگ اسم ها

اسم: چرو (دختر) (کردی) (تلفظ: cheru) (فارسی: چِرو) (انگلیسی: cheru)
معنی: جوانه درخت، شکوفه برگ

فرهنگ فارسی

مولف مر آت البلدان نویسد : قریه ایست از قرای ولایت سبزوار که هوایش ییلاق و آبش از قنات است .

لغت نامه دهخدا

چرو. [ چ ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است از قرای ولایت سبزوار که هوایش ییلاق و آبش از قنات است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 222 ).
در فرهنگ جغرافیایی آمده است : دهی از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار که در 37هزارگزی جنوب باختری صفی آباد و 7هزارگزی جنوب راه آهن واقع است. کوهستانی و سردسیراست و 563 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، زیره ، پنبه ، باغات میوه و ابریشم ، شغل اهالی زراعت و باغداری و راهش مالرو است ، در تابستان از حکم آباد ماشین هم میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

چرو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
چرو (اندیمشک)
چرو (خوشاب)
چرو (کهگیلویه)

اسمی کردی، به معنی جوانه، رویش، شکوفه زدن، نو شدن.


واژه نامه بختیاریکا

( چُرّو ) بی نظم؛ پلقنده؛ آشفته
( چُرّو ) پَمبو

پیشنهاد کاربران

در زبان محلی و گویش قدیم مردم شهر آباده به پرسش چرا؟ ( چرو ) گفته میشود.

شکوفه ی گیلاس

واژه ایست کردی به معنای جوانه های درخت که تازه دم باز مکنند . برگ تازه سبز شده ی درختان

چرو در زبان لکی ( لهجه لکی ) و بخش بزرگی از طوایف لر بخصوص لرهای کوهدشت و چگنی به بوته درخت بلوط گفته می شود و شاید هم ریشه باستانی دارد.
چرو کر به انبوهی از بوته های درخت بلوط گفته می شود که به علت جوانی نهالها شاخه درخت را ندارند.
در موارد بسیاری چرو کو هم گفته می شود یعنی کوهی از چرو ( انبوهی از بوطه ) درخت بلوط

چرو ب زبان کردی ب معنای گلی ک تازه شکوفه می کند است و همچنین خودم اسمم چرو است😊

چرو cherav روستایی در ۲۵ کیلومتری شمال سبزوار در خراسان رضوی واقع می باشدو در شاهراه اصلی می باشد به دلیل اینکه مردمان مهمان نوازی داشته و از مسافران با چه روی چرا روی بیا و اینجا بمون به چرو معروف شده است.

چرو cheraw روستایی در ۲۵ کیلو متری شمال سبزوار می باشد مردمانی مهمان دوست بوده اند و با جملاتی چه روی چرا روی به چرو مشهور شد.

چرو در کردی به معنای جوانه تازه درخت شکوفه می باشد
که اسم دختر است


کلمات دیگر: