کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالسلام

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالسلام (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdossalām) (فارسی: عبدالسلام) (انگلیسی: abdossalam)
معنی: بنده پروردگار مبرا از نقص و فنا، بنده ی خدای مبرا از نقص و فنا، [سلام از نام های خداوند]، ( اَعلام ) [، میلادی] فیزیکدان پاکستانی، بنیانگذار و رئیس مرکز بین المللی فیزیک نظری در تریست [ میلادی]، برنده ی بخشی از جایزه نوبل فیزیک سال، به خاطر ارائه نظریه ای درباره ی نیروی هسته ای ضعیف و بر همکنش الکترومغناطیسی میان ذره های بنیادی

(تلفظ: abdossalām) (عربی) بنده‌ی سلام که نامی است از نامهای باری تعالی. ]سلام از نامهای خداوند[ ، بنده‌ی مبرا از نقص و فنا .


فرهنگ فارسی

دوست گیلانی ابن عبدالقادر بن ابو صالح بن جنگی ملقب به رکن.دانشمند و حکیم معاصر ناصر لدین الله خلیفه عباسی (قر.۲ ه. ). وی ازخاندان تصوف و زهد بود و در بغداد زندگی میکرد ولی بفلسفه رغبت داشت و کتابخانه ای شامل کتب در مباحث علوم عقلی فراهم آورد و بدین مناسبت شهرت یافت. گروهی از دشمنان بر او حسد بردند و او را به الحاد منسوب داشتند. کتابخانه او مورد تفتیش قرار گرفت و آنچه کتب راجع بفلسفه و شعب آن بود به رحبه (بغداد ) بردند و در حضور مردم سوختند و خود عبدالسلام را نیز بزندان افکندند. پس از اندکی دشمنان از ملامت مردم بستوه آمدند و پشیمان شدند و عبدالسلام را رها ساختند ( ۱۸۹ ه.ق . ) و هر چه از کتب او مانده بود بوی باز دادند ( کارنامه بزرگان ایران ۳۳ ).
ابن هاشم الیشکری از رجال عهد مهدی عباسی است او را پیروان بسیار بود و با لشکر مهدی نبرد کرد و آنانرا شکست داد و سرانجام بسال ۱۶۲ هجری قمری بقتل رسید

لغت نامه دهخدا

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم القانی المصری وی شیخ مالکیان بقاهره بود. از تألیفات اوست : شرح المنظومة الجزائریة فی العقاید. ثلاثة شروح علی الجوهرة. السراج الوهاج فی الکلام علی الاسراء و المعراج. وی به سال 971 متولد شدو به سال 1078 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن غانم المقدسی عزالدین. رجوع به غانم عزالدین عبداﷲ در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن حبیب ، مکنی به ابوسعید. رجوع به ابوسعید عبدالسلام در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن الحسین معروف به ابوطالب مأمونی. شاعر و عالم به ادب بود. نسبت وی به مأمون عباسی میرسد. وی صاحب بن عباد را مدح گفت و نزد او مقام و منزلتی یافت و چون حسودان علیه او سعایت کردند به نیشابور و سپس به بخارا رفت و به سال 383 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن الطیب بن محمد القادری الحسنی المغربی الفاسی ، مکنی به ابومحمد. از بزرگان شیوخ عصر خود بود و در حدود سی کتاب تألیف کرد. ازجمله تألیفات اوست : الدرالسنی فی من بفاس اهل النسب الحسنی. العرف العاطر فی من بفاس من ابناء الشیخ عبدالقادر، و تألیفات دیگر. وی به سال 1058 هَ. ق. متولد شدو به سال 1110 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان اللخمی الاشبیلی. رجوع به لخمی ابوالحکم عبدالسلام بن عبدالرحمان در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ )ابن عبداﷲبن الخضربن محمدبن تیمیة الحرانی ملقب به مجدالدین و معروف به ابن تیمیه. وی فقیهی حنبلی و محدث و مفسر است. مولد او حران بود و در بغداد سکونت داشت در مذهب حنبلی یگانه عصر خویش بود. از تألیفات اوست : تفسیرالقرآن العظیم. المنتقی فی احادیث الاحکام. المحرر فی الفقه. وی جد امام بن تیمیه مشهور است.او به سال 652 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن عبدالوهاب بن عبدالقادر الجیلی. والی و از علماء بغداد بود. او را متهم به مذهب فلاسفه کردند و کتابهای او را بسوختند. وی مناصب و مقاماتی یافت و به سال 611 هَ. ق. به بغداد درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان اللخمی الاشبیلی . رجوع به لخمی ابوالحکم عبدالسلام بن عبدالرحمان در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم القانی المصری وی شیخ مالکیان بقاهره بود. از تألیفات اوست : شرح المنظومة الجزائریة فی العقاید. ثلاثة شروح علی الجوهرة. السراج الوهاج فی الکلام علی الاسراء و المعراج . وی به سال 971 متولد شدو به سال 1078 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن غانم المقدسی عزالدین . رجوع به غانم عزالدین عبداﷲ در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن الحسین معروف به ابوطالب مأمونی . شاعر و عالم به ادب بود. نسبت وی به مأمون عباسی میرسد. وی صاحب بن عباد را مدح گفت و نزد او مقام و منزلتی یافت و چون حسودان علیه او سعایت کردند به نیشابور و سپس به بخارا رفت و به سال 383 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن الطیب بن محمد القادری الحسنی المغربی الفاسی ، مکنی به ابومحمد. از بزرگان شیوخ عصر خود بود و در حدود سی کتاب تألیف کرد. ازجمله تألیفات اوست : الدرالسنی فی من بفاس اهل النسب الحسنی . العرف العاطر فی من بفاس من ابناء الشیخ عبدالقادر، و تألیفات دیگر. وی به سال 1058 هَ . ق . متولد شدو به سال 1110 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن حبیب ، مکنی به ابوسعید. رجوع به ابوسعید عبدالسلام در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب بن عبدالقادر الجیلی . والی و از علماء بغداد بود. او را متهم به مذهب فلاسفه کردند و کتابهای او را بسوختند. وی مناصب و مقاماتی یافت و به سال 611 هَ . ق . به بغداد درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن عمربن سیدالناس ، مکنی به ابومحمد الزواوی المالکی . وی نخستین کسی است که به دمشق ولایت قضاءمالکیه را یافت . از تألیفات اوست : التنبیهات علی معرفة مایخفی من الوقوفات فی القراآت . به سال 589 هَ . ق . متولد شد و در 611 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن محمد الجبائی ، مکنی به ابوهاشم معتزلی . رجوع به ابوهاشم عبدالسلام بن محمد در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن محمد القزوینی . شیخ معتزله بود. از تألیفات او است :تفسیری بزرگ که ذهبی گوید در 300 جزء است . وی به سال 488 هَ . ق . به بغداد درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن هاشم الیشکری . از رجال عهد مهدی عباسی است . او را پیروان بسیار بود و بالشکر مهدی نبرد کرد و آنان را شکست داد و سرانجام به سال 162 هَ . ق . به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ )ابن مفرج الربعی . از سران لشکریان افریقا بود. سپس به شورش برخاست و به باجه رفت و در آنجا بماند تا فضل بن ابی العنبر در جزیره خروج کرد. عبدالسلام بدو پیوست و با زیادةاﷲبن اغلب نبرد کرد و سرانجام در همان جنگ به سال 218 هَ . ق . کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالسلام . [ ع َ دُس ْ س َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن الخضربن محمدبن تیمیة الحرانی ملقب به مجدالدین و معروف به ابن تیمیه . وی فقیهی حنبلی و محدث و مفسر است . مولد او حران بود و در بغداد سکونت داشت در مذهب حنبلی یگانه ٔ عصر خویش بود. از تألیفات اوست : تفسیرالقرآن العظیم . المنتقی فی احادیث الاحکام . المحرر فی الفقه . وی جد امام بن تیمیه ٔ مشهور است .او به سال 652 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


دانشنامه عمومی

محمد عبد السلام (زاده ۲۹ ژانویه ۱۹۲۶–درگذشته ۲۱ نوامبر ۱۹۹۶) فیزیک دان مشهور اهل پاکستان بود. وی در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر ارائه فرمول بندی واحدی برای نیروی الکترومغناطیس و نیروی هسته ای ضعیف که برهمکنش الکتروضعیف نامیده می شود دریافت کرد.وی نخستین پاکستانی و دومین مسلمان پس از انور سادات بود که برنده جایزه نوبل شد.
کمیسیون انرژی اتمی پاکستان
کمیسیون پژوهش لایه های بالایی جو و فضا
انستیتو فناوری و دانش هسته ای پاکستان
دانشگاه پنجاب
کالج سلطنتی لندن
دانشگاه کالج دولتی
دانشگاه کمبریج
مرکز بین المللی فیزیک نظری
کمیسیون فناوری و دانش برای توسعه پایدار در جنوب
آکادمی جهانی علوم
انستیتو عبدالسلام بوشه
از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۷ به دلیل پیشگیری از درگیری های مذهبی، همواره از بردن نام وی در عموم مردم جلوگیری شده است. زیرا به جای دستاوردهای بسیار او، همیشه باور مذهبی وی معیار داوری دربارهٔ او بود.
عبدالسلام در خانواده ای متوسط در جهنگ در پنجاب مرکزی در سال ۱۹۲۶ به دنیا آمد. او در دانشگاه دولتی لاهور به تحصیل ریاضی پرداخت و بورسیه تحصیلی دانشگاه کمبریج را به دست آورد و در سال ۱۹۵۱ مدرک دکترای خود را از آن دانشگاه دریافت کرد.
او بین سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۴ به عنوان مشاور امور علمی رئیس جمهور پاکستان و پایه گذاری برنامه های فضایی و هسته ای این کشور بود.

نقل قول ها

محمّد عبدالسَّلام (۱۹۳۶ - ۱۹۹۶) از دانشمندان مشهور پاکستان است. وی در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر ارائهٔ فرمولبندی واحدی برای نیروی الکترومغناطیس و نیروی هسته ای ضعیف که نیروی الکتروضعیف نامیده می شود دریافت کرد.
• تفکّر علمی و خلقِ آن ، میراثِ رایج و مشترکِ بشریّت است.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالسلام (ابهام زدایی). عبدالسلام ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالسلام بن سلیم فیتوری اسمر، شاعر، صوفی مالکی مذهب و احیاکنندۀ طریقت عروسیه شاذلیه• عبدالسلام بن عروة، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• عبدالسلام بن محمد ترمانینی، مفتی و ادیب و محدث اهل سنت• عبدالسلام بن محمد جبائی، متکلم معتزلی قرن سوم و چهارم
...


کلمات دیگر: