کلمه جو
صفحه اصلی

مد


مترادف مد : آلامد، باب، رایج، متداول، مرسوم، معمول، ذوق، سلیقه، آیین، شیوه، طریقه | بالا آمدن سطح آب دریا ، اطاله، بسط، تطویل، درازا، کشش، کشیدن، بسط دادن

متضاد مد : جزر

برابر پارسی : کِشَند، فرازآب، خیزآب، خیز، آبخیز

فارسی به انگلیسی

the vowel placed over the 'consonant alef


media, fashion, fashionable, style, trend, flood, flood tide, flow, high tide, accent, contagion, in, mode, new, vogue

Media


fashion


fashionable, in fashion


Media, Medes


flow


accent, contagion, fashion, fashionable, flood, flood tide, flow, high tide, in , mode, new, style, trend, vogue


فارسی به عربی

اسلوب , اناقة , نمط
( مد (برابر جزر ) ) تدفق
( مد(مادد ) ) لهجة

اسلوب , اناقة , نمط


عربی به فارسی

جريان , عيد , کشند داشتن , جزر ومد ايجاد کردن , اتفاق افتادن , کشند


مترادف و متضاد

extent (اسم)
حد، مد، حوزه، وسعت، مقدار، اندازه

accent (اسم)
لهجه، تاکید، تلفظ، تشدید، مد، تکیهء صدا، علامت تکیهء صدا، طرز قرائت، قوت، صدا یا اهنگ اکسان، ضربه

ebb (اسم)
مد، زوال، فروکش، جزر، فرونشینی

flow (اسم)
مد، جریان، گردش، باطلاق، بده، روانی، روند، رودخانه

length (اسم)
مد، درجه، طول، مدت، قد، درازا، امتداد

extension (اسم)
مد، اضافی، بسط، توسعه، کشش، تمدید، گسترش، تعمیم، توسیع، تلفن فرعی

flux (اسم)
ریزش، مد، گداز، سیل، اسهال، سیلان، شار، گداختگی، تغییرات پی درپی، خون ریزش

flowage (اسم)
مد، سیلاب

آلامد، باب، رایج، متداول، مرسوم، معمول


ذوق، سلیقه


آیین، شیوه، طریقه


بالا آمدن (سطح آب‌دریا) ≠ جزر


۱. آلامد، باب، رایج، متداول، مرسوم، معمول
۲. ذوق، سلیقه
۳. آیین، شیوه، طریقه


۱. بالا آمدن (سطح آبدریا) ≠ جزر
۲. اطاله، بسط، تطویل، درازا، کشش
۳. کشیدن، بسط دادن


فرهنگ فارسی

نام فرانسوی ماد
کشیدن، درازکردن، بسط دادن ، ونیزبه معنی سیل و آبخیزوبالا آمدن آب دریا
( اسم ) روش و طریق. موقت که طبق ذوق و سلیق. اهل زمان طرز زندگی لباس پوشیدن و غیره را تنظیم کند باب باب روز آیین . یا مد تازه . نو آیین .
کشیده

فرهنگ معین

(مَ دّ ) [ ع . ] ۱ - (اِمص . ) کشش ، کشیدگی . ۲ - بالا آمدن آب دریا بر اثر جاذبة ماه و خورشید. ۳ - (اِ. ) علامتی به این شکل « ~ » که بالای الف ممدوده گذاشته می شود.
(مُ ) [ فر. ] (اِ. ) سلیقه و روشی که باب روز است . اعم از طرز زندگی ، سر و وضع ظاهری و غیره . و معمولاً گذراست و در زمان های مختلف تغییر می کند.

(مَ دّ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) کشش ، کشیدگی . 2 - بالا آمدن آب دریا بر اثر جاذبة ماه و خورشید. 3 - (اِ.) علامتی به این شکل « ~ » که بالای الف ممدوده گذاشته می شود.


(مُ) [ فر. ] (اِ.) سلیقه و روشی که باب روز است . اعم از طرز زندگی ، سر و وضع ظاهری و غیره . و معمولاً گذراست و در زمان های مختلف تغییر می کند.


لغت نامه دهخدا

مد. [ م َدد ] ( ع مص ) کشیدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 78 ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). طولانی کردن و کشیدن حرف را. ( از اقرب الموارد ).
- مد صوت ؛ کشیدن آواز. ( یادداشت مؤلف ).
|| جذب کردن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || گستردن و فراخ کردن. ( منتهی الارب ). بسط. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). صاف و گسترده کردن زمین را. ( از متن اللغة ). || افزون شدن جوی. ( منتهی الارب ). زیاد شدن آب دریا. روان گشتن آب نهر. || زیاد شدن آب در ایام مد. مداد. ( از متن اللغة ). || افزون کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 87 ). زیاد کردن. ( از متن اللغة ). افزون کردن آب. ( از تاج المصادر بیهقی ). افزودن جوی را. ( از منتهی الارب ). جوئی را به جوئی پیوستن و بر آب آن افزودن. چیزی را با چیزی آمیختن تا مقدار آن زیاد شود. ( از متن اللغة ). || آب یامرکب بر دوات افزودن. مرکب در دوات ریختن. سیاهی انداختن در دوات. ( از منتهی الارب ). مداد در دوات کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خاک یا کود بر زمین افزودن تا محصول آن بیشتر شود. ( از متن اللغة ) ( ازاقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). سرگین ناک کردن و نیرو دادن زمین را. ( منتهی الارب ). || طولانی کردن. دراز کردن : مد اﷲ عمره ؛ اطاله. ( اقرب الموارد ). || یاری دادن. ( منتهی الارب ). مدد قومی گشتن.( از تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ). مدد لشکری گشتن یا مدد فرستادن برای سپاه. ( از متن اللغة ). || سیاهی گرفتن از دوات. ( منتهی الارب ). با قلم مرکب از دوات برگرفتن نوشتن را. ( از متن اللغة ). || مدید خورانیدن شتر را. ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). شتر را مدید ساختن. ( تاج المصادر بیهقی ). آرد بر آب افشانده به شتران دادن. ( فرهنگ خطی ). || زینت دادن. ( منتهی الارب ). || زمان دادن. ( منتهی الارب ). مهلت دادن مدیون را. ( از اقرب الموارد ). || مهلت دادن و طولانی کردن و رها کردن کسی را در گمراهیش. ( از متن اللغة ). در ضلالت فروگذاشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ازاقرب الموارد ). || برآمدن روز. ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ). || پر شدن و ممتلی گشتن. ( از متن اللغة ). || بلند نگریستن. ( منتهی الارب ): مد بصره الی الشی ٔ؛ طمح به الیه. ( از متن اللغة ).
- مد بصر ؛ منتهای نظر. ( منتهی الارب ). تا آنجا که چشم بیند. ( یادداشت مؤلف ). مدی. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) : طاقها به قدر مد بصر برکشیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 421 ).

مد. [ م َ ] (پسوند) مَذ. مزید مؤخر است در کلمات فریومد و سپندارمد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مَذ شود.


مد. [ م ُ ] (اِخ ) قریه ای از خره بهار خال در قاینات . (یادداشت مؤلف ).


مد. [ م ُدد ] (ع اِ) مد، پری دو کف است از طعام . (رساله ٔ اوزان و مقادیر مقریزی ). پیمانه ٔ یک منی .(زمخشری از یادداشت مؤلف ). قسمی پیمانه است و اصلش اینکه شخص دو [ کف ] دستش را بازکند و آن را از طعامی پر کند. ج ، امداد، مداد، مُدَد، مِدَد، مَدَدَة است . و در مورد وزن هر مد شش قول است که با حساب اعشاری بدین شرح است : قول نخست : هر مد برابر یک رطل و ربع رطل 90مثقالی است معادل با 386/602 گرام . قول دوم :هر مد برابر یک و ربع رطل 91مثقالی و معادل 390/897گرام است . قول سوم : هر مد یک رطل و ثلث رطل 90مثقالی و معادل 412/563 گرام است . قول چهارم : هر مد یک رطل و ثلث رطل 91مثقالی و معادل 416/858 گرام است . قول پنجم : هر مد دو رطل 90مثقالی معادل 618/562 گرام است . قول ششم : در مذهب امامیه هر مد 202/5 مثقال و معادل 694/883 گرام است . در مذهب فقیه حلی [ علامه ] و شیخ جعفر کاشف الغطاء هر مد 204 و سه ربع مثقال و معادل 694/883 گرام است . (از متن اللغة) : رسول فرمود که من از عراق و اهل آن و درهمش و قفیزش منع کردم و از شام دینارش و مدش وضع کردم و به ترک آن بگفتم . (تاریخ قم ص 183) .
- مد نبی ؛ سه کیلجه ؛ یعنی صاعی و نیم باشد. (یادداشت مؤلف ). مد نبی ، چار یک صاع است . (منتهی الارب ).


مد.[ م َ ] (اِ) تار و سیم . || پل . (ناظم الاطباء)؟ || نام روز ششم از هر ماه شمسی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) .


مد. [ م َدد ] (ع مص ) کشیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 78) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). طولانی کردن و کشیدن حرف را. (از اقرب الموارد).
- مد صوت ؛ کشیدن آواز. (یادداشت مؤلف ).
|| جذب کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || گستردن و فراخ کردن . (منتهی الارب ). بسط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صاف و گسترده کردن زمین را. (از متن اللغة). || افزون شدن جوی . (منتهی الارب ). زیاد شدن آب دریا. روان گشتن آب نهر. || زیاد شدن آب در ایام مد. مداد. (از متن اللغة). || افزون کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). زیاد کردن . (از متن اللغة). افزون کردن آب . (از تاج المصادر بیهقی ). افزودن جوی را. (از منتهی الارب ). جوئی را به جوئی پیوستن و بر آب آن افزودن . چیزی را با چیزی آمیختن تا مقدار آن زیاد شود. (از متن اللغة). || آب یامرکب بر دوات افزودن . مرکب در دوات ریختن . سیاهی انداختن در دوات . (از منتهی الارب ). مداد در دوات کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || خاک یا کود بر زمین افزودن تا محصول آن بیشتر شود. (از متن اللغة) (ازاقرب الموارد) (از لسان العرب ). سرگین ناک کردن و نیرو دادن زمین را. (منتهی الارب ). || طولانی کردن . دراز کردن : مد اﷲ عمره ؛ اطاله . (اقرب الموارد). || یاری دادن . (منتهی الارب ). مدد قومی گشتن .(از تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ). مدد لشکری گشتن یا مدد فرستادن برای سپاه . (از متن اللغة). || سیاهی گرفتن از دوات . (منتهی الارب ). با قلم مرکب از دوات برگرفتن نوشتن را. (از متن اللغة). || مدید خورانیدن شتر را. (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (از متن اللغة). شتر را مدید ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). آرد بر آب افشانده به شتران دادن . (فرهنگ خطی ). || زینت دادن . (منتهی الارب ). || زمان دادن . (منتهی الارب ). مهلت دادن مدیون را. (از اقرب الموارد). || مهلت دادن و طولانی کردن و رها کردن کسی را در گمراهیش . (از متن اللغة). در ضلالت فروگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (ازاقرب الموارد). || برآمدن روز. (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). || پر شدن و ممتلی گشتن . (از متن اللغة). || بلند نگریستن . (منتهی الارب ): مد بصره الی الشی ٔ؛ طمح به الیه . (از متن اللغة).
- مد بصر ؛ منتهای نظر. (منتهی الارب ). تا آنجا که چشم بیند. (یادداشت مؤلف ). مدی . (اقرب الموارد) (متن اللغة) : طاقها به قدر مد بصر برکشیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 421).
|| (اِمص ، اِ) افزونی آب دریا و رود. (مهذب الاسماء). آبخیز. مقابل جزر. (لغتنامه ٔ مقامات حریری ). برآمدن و ارتفاع آب دریا و امتداد آن به طرف خشکی . خلاف جزر. (از اقرب الموارد) :
ابر گهرفشان را هر روز بیست بار
خندیدن و گریستن و جزر و مد بود.

منوچهری .


گر برود رود نیل بر در قدرش
از هنرش جزر گیرد از کرمش مد.

منوچهری .


|| افزونی . (غیاث اللغات ) :
هنر در مد و دانش در زیادت
طرب شادان و عشرت خوشگوار است .

مسعودسعد.


|| کشش . (غیاث اللغات ). کشش حروف دارای مد هنگام تلفظ آن حروف :
یک دو سه ساعت کشید مد و لاالضالین .

قاآنی .


|| درازی . (غیاث اللغات ). || سیل . (متن اللغة) (اقرب الموارد). ج ، مدود. || برآمدگی روز. (منتهی الارب ). ارتفاع النهار. گویند: اتیته مد النهار و مد الضحی . (از اقرب الموارد). || خطی که بر الف نویسند. (غیاث اللغات ). علامتی چون رقم «ا» که بر بالای حروف نویسند و امروزه آن را به صورت « َّ » بر بالای حرف الف نویسند بدین صورت «آ» و الف مددار را الف ممدود خوانند :
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
چون صدهزار همزه که برطرف مد بود.

منوچهری .


- حروف مد ؛ حروف علة یعنی الف ، واو، یاء را چون حرکت حرف ما قبل آنها از جنس آنها باشد [ به ترتیب : فتحه ، ضمه ، کسره ] حروف مدگویند. مثال هر سه را در کلمه «اوتینا» یافته اند اگر حرف مد به صورت اصلی خود [ َا، و، ی ] نوشته شود آن را در تجوید مد حقیقی گویند، مانند: کان علیم قلوب . اگر حروف مد را در بین حروف کلمه ننویسند و به جای آن علامتی بر بالا یا زیر کلمه نهند آن را مد حکمی گویند. مثلاً به جای «ذالک » بنویسند «ذلک » و همچنین در کلمات «به » [ تلفظ می شود: بهی ] و له ، [ تلفظ می شود:لهو ] . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و نیز رجوع به فرهنگ نظام شود.
|| خطی دراز که در حساب نویسند. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || کنایه از هدیه . ارمغان . پیشکش . (فرهنگ فارسی معین ): انواع تحف و طرایف که بر سبیل مد آورده بود با آن ضم کرد. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 232). چون [ ارغون ] به خدمت کیوک خان رسید پیشکش بسیار کرد...و چون از مصالح مد فراغت حاصل شد روی به عرض مهمات و مصالح آورد. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 245).
- در مد نظر بودن ؛ در نظر بودن . منظور بودن . (فرهنگ فارسی معین ). پیش چشم بودن :
اگر روی عرقناک تو در مد نظر باشد
چو آب زندگی گرمای محشر می توان خوردن .

صائب (از فرهنگ فارسی معین ).


- مد نظر ؛ کشش نظر. نظر افکندن . (فرهنگ فارسی معین ).
- مد نهار ؛ برآمدگی روز. (منتهی الارب ). چاشتگاه فراخ . (یادداشت مؤلف ).

مد. [ م ُ] (فرانسوی ، اِ) روش و طریقه ٔ موقت که طبق ذوق و سلیقه ٔ اهل زمان طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره را تنظیم کند. باب . باب روز. آئین . (فرهنگ فارسی معین ). باب . متداول . معمول . رایج .شیوه ٔ متداول و باب زمان در شؤون زندگی اجتماعی .
- از مد افتادن ؛ متروک و منسوخ شدن . کهنه شدن و از رواج افتادن .
- از مد انداختن ؛ کهنه و منسوخ کردن .
- شیک و مد ؛ خوش پوش . که لباس زیبا و باب روز پوشد.
- مد تازه ؛ شیوه ٔ جدید.
- مد روز ؛ باب روز. مورد پسند و انتخاب ابنای زمان .
- مد شدن ؛ باب شدن . متداول و معمول گشتن .
- مد کردن ؛ متداول کردن . رواج دادن .


فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ جزر] بالا آمدن آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ خورشید یا ماه.
۲. (اسم ) (ادبی ) علامتی به شکل « » که بالای الف یا برخی حروف دیگر می گذارند.
۳. کشیدن و دراز کردن حرف در نوشتن.
۴. (اسم ) [قدیمی، مجاز] پیشکش.
۵. [قدیمی] امتداد.
۱. سبک و شیوه ای خاص در زندگی، پوشش، آرایش، کلام و مانند آن ها که مردم هر عصر، برای مدتی کوتاه اتخاذ می کنند.
۲. کالای رایج که برای مدتی مورد پسند مردم واقع شود.
۱. تار، سیم.
۲. روز ششم از هر ماه خورشیدی.
واحد اندازه گیری وزن که اندازۀ آن در جاهای مختلف گوناگون بوده.

۱. تار؛ سیم.
۲. روز ششم از هر ماه خورشیدی.


۱. [مقابلِ جزر] بالا آمدن آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ خورشید یا ماه.
۲. (اسم) (ادبی) علامتی به شکل « » که بالای الف یا برخی حروف دیگر می‌گذارند.
۳. کشیدن و دراز کردن حرف در نوشتن.
۴. (اسم) [قدیمی، مجاز] پیشکش.
۵. [قدیمی] امتداد.


۱. سبک و شیوه‌ای خاص در زندگی، پوشش، آرایش، کلام و مانند آن‌ها که مردم هر عصر، برای مدتی کوتاه اتخاذ می‌کنند.
۲. کالای رایج که برای مدتی مورد پسند مردم واقع شود.


واحد اندازه‌گیری وزن که اندازۀ آن در جاهای مختلف گوناگون بوده.


دانشنامه عمومی

مِدَ:(meda) در گویش گنابادی یعنی میدهد ، پس میدهد || مَدْ:(mad) در گویش گنابادی کوتاه شده نام محمد است.(محمد حسن:مَدْحَسَنْ)


مد می تواند در یکی از موارد زیر بکار رود:
مُد (پوشاک)
مُد (آمار): در یک داده آماری به مقداری که بیشترین بار اتفاق افتد مُد گویند.
جزر و مد (در جزر و مد): تغییر سطح آب به خاطر تاثیر نیروی گرانشی ماه
مُد (فیزیک)
مُد (موسیقی)
مجله مد: یک مجلهٔ طنز آمریکایی است.
مَد
مُد (یکای جرم)

دانشنامه آزاد فارسی

مد (پوشاک). مُد (پوشاک)(fashion)
مُد
مُد
مُد
مُد
پوششی باب روز که به سبکِ خاص باشد. مفهوم مد از جریان تغییر سبک حکایت دارد، زیرا مدِ لباس مانند مُد اسباب منزل و دیگر چیزها در طی زمان های مختلف شکل های متفاوتی پیدا کرده اند. شکسپیر، نمایش نامه نویس انگلیسی، طی مشاهداتش در قرن ۱۶م چنین اظهار می دارد که «دورۀ مد زودتر از دورۀ زندگی انسان پایان می پذیرد»، به این معنی که لباس ها بسیار پیش تر از آن که مستعمل (خراب) شوند، از مُد می افتند. در زمان شکسپیر فقط طبقۀ مرفه پوشش خود را با مد تنظیم می کردند و عامۀ مردم، ساده لباس می پوشیدند آن چنان که شاید طی نسل های متمادی تغییری نمی کرد. از آغاز قرن ۲۰ مد به سرعت تغییر کرد و بیشتر مردم ـ حداقل در غرب ـ تا حدی از مد پیروی می کردند، زیرا مد چیزی بیش از طراحی لباس توسط طراحان برجستۀ لباس بود. مُد بخشی از جامعه را باز می تاباند و از جنگ ها، درگیری ها، قوانین، مذهب، و هنرها متأثر بود؛ ویژگی های فردی بر مد تأثیر می گذاشتند. اشراف و سران مملکت مد را به راه انداختند و اکنون در قرن ۲۰ ستارگان رسانه های گروهی به منزلۀ سردمداران مد ظاهر می شوند. آناتول فرانس۱، نویسندۀ فرانسوی، گفته است که اگر می توانست ۱۰۰ سال پس از مرگش دوباره به این جهان بازگردد و فقط یک چیز برای خواندن می داشت، یک مجلۀ مد انتخاب می کرد، زیرا درمی یافت که مردم چگونه زندگی می کنند. مُد با انتقادات بسیاری روبه رو است بر این اساس که آن را بی معنی، سطحی، مستبدانه، و غیر اخلاقی می دانند. ادعای عموم چنین است که طراحان مد تغییرات آن را سرعت می بخشند تا تجارت جدیدی پدید آید. با این حال هیچ مد جدیدی تا زمانی که مردم حاضر به قبول آن نشوند، توفیق نمی یابد: اساساً مدها تغییر می کنند، زیرا سبک های جدید و متفاوت را می پسندند. آغاز مد با پیشرفت و گسترش بازرگانی و تجارت و افزایش سیستم اقتصادی مشهور به سرمایه داری در ارتباط بود. درخلال قرن ۱۵، ونیز و دیگر شهرهای ایتالیا، قدرت اقتصادی را در دست گرفتند؛ اما بعد از اولین سفر کریستوف کلمب به امریکا در ۱۴۹۲، مرکز قدرت به اسپانیا انتقال یافت. درخلال قرن ۱۶، سبک اسپانیایی بر مد اروپا چیره شد. مردان در دربار سلطنتی اسپانیا به پوشیدن لباس سیاه با یک یقۀ طوقی سفید به دور گردن تمایل داشتند. مد همچنین می کوشد تصویری شکوهمند و نظرگیر خلق کند. ملکه الیزابت اول۲، از مد جهت اتخاذ تصمیم سیاسی استفاده می کرد تا حقانیت و قدرت خود را عرضه بدارد. لباس های پرزرق و برق مزین به جواهر، طلا، و دیگر تزیینات، قدرت و اختیارش را برای حکمروایی نشان می داد، اگرچه یک زن بود. درخلال حکومت لوئی چهاردهم، از ۱۶۴۳ تا ۱۷۱۵، فرانسه موقعیت مقتدرانه ای در امور جاری مُد برعهده داشت. سرتاسر اروپا به جز اسپانیا از مُد فرانسه پیروی می کردند. در دوران حکومت لوئی چهاردهم دربار فرانسه در ورسای۳ کانون مد غربی شد و لباس های مد روز در پاریس تهیه می شد. پاریس طی ۳۰۰ سال آینده پایتخت مُد زنان باقی ماند. اخلاق گرایان در فرانسه و جاهای دیگر معتقد بودند که مُد سلسله مراتب اجتماعی حاکم را متزلزل می کند، زیرا طبقه متوسط می توانند از مدهای طبقۀ اشراف تقلید کنند و لباس های دست دوم آنان را بخرند. چنین انتقادهایی این حقیقت را آشکار می سازد که حتی زنان شیرفروش هم می توانند مانند خانم متشخص آراسته شوند و ظاهر یک خانم متشخص را بیابند. مُد در انگلستان نیز مناقشاتی را پدید آورد، زیرا به عقیدۀ عده ای مُد خودپسندی زنان را درپی رقابت با یکدیگر تقویت می کرد. لباس پوشیدن درخلال قرن ۱۷ در انگلستان نشان دهندۀ تفاوت های عقیدتی میان شوالیه ها که پاسدار شاه بودند و لباس مجلل می پوشیدند و طرفداران سیاسی آنان، پیوریتن های ساده پوش که سیاه و خاکی رنگ می پوشیدند، بود. پس از مرگ لوئی چهاردهم در ۱۷۱۵، چنان که سبک باروک جای خود را به روکوکو داد، مد کمتر سنگین و بیشتر زیبا و باوقار شد. اگرچه تسلط فرانسه همچنان ادامه یافت، انگلیس نیز نقش مهمی را ایفا می کرد. سبک های لباس پوشیدن در تمام طبقات جامعه درطی قرن ۱۸ اهمیت ویژه ای داشت. انقلاب فرانسه (۱۷۸۹ـ۱۷۹۹)، خیلی بیش از انقلاب امریکا (۱۷۷۵ـ۱۷۸۳) تأثیر عظیمی بر مُد گذاشت. انقلاب فرانسه بر سیستم قدیم پایان داد و آزادی جدیدی در شیوۀ لباس پوشیدن پدید آورد. سبک ها در امریکای شمالی درخلال قرن ۱۸ از سبک های لباس پوشیدن در اروپا عقب ماند. تمایل دوباره به سبک های کلاسیک یونانی و رومی در نیمه دوم قرن ۱۸ آغاز شد. این احیای دوبارۀ کلاسی سیسم، تأثیر شگرفی بر مُد و بر معماری و هنرهای تزیینی در اروپا و امریکای شمالی گذاشت. پوشش ساده یونان باستان و رم الهام بخش مُد زنانه بود، اما لباس مردان همچنان گران قیمت و شیک بود. در انگلستان زندگی اجتماعی کمتر تحت تأثیر دربار سلطنتی بود و برخلاف فرانسه، دربار بر روی مُدهای انگلیسی تأثیر نداشت. در هر صورت تقسیم بندی ابتدایی به وجود آمد که پاریس قطب مد لباس زنانه شناخته شد و تا قرن ۲۰ نیز ادامه یافت و لندن به مرکز مد مردان بدل شد. به تدریج پوشش زنان با تزیین و پرزرق و برق و لباس مردان ساده تر شد. تحولات اواخر قرن ۱۹ به پوشش عادی و بیشتر کاربردی برای زنان منجر شد. در اوایل قرن ۱۹ سبک نئوکلاسیک، بر هنرهای تزیینی و مد پوشاک غالب بود. سبکی که به تدریج سبک رمانتیک را شکل داد. سبکی که پس از جنبش ادبی و هنری به رمانتیسم معروف شد. نویسندگان و هنرمندان رمانتیک به زمان و مکان های دیگر تمایل داشتند و مد از گذشته و مکان های دور الهام می گرفت. پس از به قدرت رسیدن ناپلئون در ۱۸۰۴، صنعت نساجی و مد در فرانسه دوباره احیا شد. در ۱۸۳۷ ویکتوریا بر تخت سلطنت بریتانیا نشست. و باقی قرن ۱۹ عصر ویکتوریا نام گرفت. در عصر ویکتوریا، زنان لباس های متعددی می پوشیدند. رنگ های مصنوعی به رواج رنگ های بسیار روشن منجر شد که جانشین رنگ های کم رنگی شد که پیش تر مد روز بود. صنعتی شدن و فناوری به روند سبک قرن ۱۹ کمک کرد. در ۱۸۴۶ چرخ خیاطی طراحی شد و اصلاحاتی توسط اسحاق سینگر، مخترع امریکایی، بر روی آن صورت گرفت. چرخ خیاطی در تولید انبوه لباس نقشی مهم داشت. درنتیجه طبقۀ متوسط توانست همانند طبقه ثروتمند لباس بپوشد. در دهۀ ۱۸۴۰ صنعت لباس حاضر برای مردان اهمیت یافت، پیش از آن که تأثیر قابل توجهی بر پوشاک زنان بگذارد. با گسترش وسایل ارتباط جمعی، اطلاعات مد در میان طبقۀ متوسط رواج یافت. لِیدیز بوک۴ از گادی۵ اولین نشریه منتشر شده در فیلادلفیا در ۱۸۳۰ طرح های مدهای فرانسه را برای امریکا به ارمغان آورد. پیشرفت هایی در عکاسی در دهۀ ۱۸۴۰ به تولید دوبارۀ عکاسی های زنان شیک منجر شد. چارلز وورت۶ انگلیسی از لندن به پاریس رفت و در ۱۸۵۸ آتلیه خود را به راه انداخت و طراحی مد را از یک هنر دستی به یک هنر اصلی و تجارتی بزرگ ارتقا داد. درخلال قرن ۱۹ به ویژه دو دهۀ ۱۸۴۰ و ۱۸۸۰ اصلاح طلبان کوشیدند لباس زنان را راحت تر و مناسب تر ارائه دهند. آنان شلوار را برای زنان باب کردند با این عقیده که تغییرات زنان را سلامت تر، پوشیده تر و بیشتر برابر با مردان می کند. جنبش زیباشناختی در دهۀ ۱۸۷۰ و دهۀ ۱۸۸۰ با این مد مخالفت کردند. این جنبش تأثیر عظیم تری نسبت به تلاش های برجا گذاشت. زیرا بر جریان های هنری و زیبایی متمرکز بود و مستقیماً به حقوق زنان ارتباطی نداشت. گشایش فروشگاه های مختلف در فرانسه، انگلستان و امریکا در سال های پایانی قرن ۱۹ بر زندگی زنان تأثیر بسیار بزرگی گذاشت و برای زنان جوان شغل ایجاد کرد. جریان سادگی در پوشش مردان که از اواخر ۱۷۰۰ آغاز شده بود در سال های ۱۸۰۰ ادامه یافت. برخلاف لباس زنان، رنگ های تیره و سنگین به ویژه سیاه برای لباس مردان در نظر گرفته شد. بو برومل (برومل زیبا)۷ پیش گام انگلیسی مد در سال های ۱۸۰۰ سبک انگلیسی جدیدی را برای لباس مردان رواج داد و معتقد بود که سادگی در لباس، برازنده و شیک است. همچنین پوشیدن لباس های شب مشکی و سفید را او رایج کرد. در اواسط قرن ۱۹ کراوات کاربردی گسترده یافت. درخلال دهه های آغازین قرن ۲۰، هنوز آخرین مدهای زنانه از پاریس می آمد و خیاطان زنانه از سبک های فرانسوی تقلید می کردند و مد مردان از لندن می آمد. لباس های حاضری اهمیت بیشتری یافت و مد قابل دسترس را برای بیشتر مردان فراهم کرد. در اوایل دهۀ ۱۹۲۰ با طرح های انقلابی کوکو شانل۸، سادگی مردانه بر لباس های زنان تأثیر گذاشت. لباس های مردان و زنان اینک از طرز تفکری جدید حکایت داشتند. در دهۀ ۱۹۶۰ فرهنگ جوان بر مد سایه انداخت. در اواخر قرن چنان آزادی در مد رایج شد که بعضی مفسران از مرگ مد سخن گفتند. در دورۀ کار خود را انجام بده۹، دستورالعمل مد به راحتی نادیده گرفته شد. از طراحان معروف دهۀ ۱۹۲۰، پل پوآره۱۰ و مادلین ویونه۱۱ درخور ذکرند. پس از جنگ جهانی اول، شانل به منزله تأثیرگذارترین طراح در پاریس جای پوآره را گرفت. بین سال های ۱۹۰۸ و ۱۹۱۴، مد به طرز نظرگیری تغییر کرد. زنان با کوتاه کردن موهایشان این مد را در دهۀ ۱۹۲۰ رواج دادند. در فرانسه ژان پاتو۱۲ در طراحی لباس های عادی و متعارف تبحر یافت. گیلبرت آدریان۱۳ در امریکا طراحی لباس را آغاز کرد و برای هنرپیشگان سینمای امریکا لباس طراحی کرد. آغاز جنگ جهانی دوم در ۱۹۳۹، تصور ذهنی از مد را به کلی تغییر داد. پس از اشغال پاریس توسط آلمان در ۱۹۴۰، مد فرانسه دیگر در دسترس کشورهای متفق نبود که با آلمان در جنگ بودند. از دیگر طراحان مد که در این دوران کار خود را آغاز کردند، کریستین دیور۱۴، کریستوبال بالنسیاگا که در ۱۹۳۷ اولین مجموعه لباس خود را عرضه کرد و در طول ۳۰ سال پس از آن از طراحان برجسته مد شناخته شد؛ شیاپَرِلی۱۵، ویونه۱۶، ژاک فت۱۷، پوچی۱۸، گوچی۱۹، مری کوانت۲۰، ایو سن لورن۲۱، پاکو رابان۲۲، پیِر کاردن۲۳ درخور ذکرند که با کمک عکاسان حرفه ای طراحی های خود را در نشریات معتبر در معرض دید قرار دادند. در این دوران سبک های مختلفی رواج یافت و اهمیت مد روز افزون شد. در دهه ۱۹۶۰ مضمون اصلی مد جوانی بود و پس از آن شمایل هیپی مانند باب شد که با جنبش هیپی ها در سان فرانسیسکو شدت یافت. این جوانان با دنباله روی و مصرف گرایی مخالف بودند. در دهۀ ۱۹۷۰ فردگرایی و آزادی در انتخاب از نکته های اصلی مد در دهۀ ۱۹۷۰ بود. مد در این دهه با خرده فرهنگِ جوانی، سبک های موسیقی پاپ مانند دیسکو مرتبط بود. جنبش جوان پانک در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ با مدل های مو، لباس های پاره و استفاده غیرمعمول از سنجاق و پونزهای بی خطر، کشمکش هایی را به دنبال داشت. بعضی از طراحان مانند ویوین وست وود۲۴ و زندرا رودس۲۵ از پانک ها الهام گرفتند. در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جین آبی ازجمله پوشاک بسیار اصلی زنان و مردان به شمار می رفت؛ جامه ای که در ابتدا لباس کار کارگران بود، سمبل فرهنگ جوان و درنتیجه اونیفورم ناهماهنگی بدل شد. در دهۀ ۱۹۸۰ مصرف گرایی دوباره رواج یافت و در دهۀ ۱۹۹۰ سیستم و نظام مد به گروه های سبْکی کوچکی تقسیم شد. دیگر برای طراحان میسر نبود که هر فصل طرحی جدید ارائه دهند. بسیاری از کارشناسان صنعت مد معتقدند که استفاده از مواد و لوازم مدرن به سرعت در اوایل سال های ۲۰۰۰ بسیار گسترش خواهد یافت مانند پوشش تفلون بر روی وسایل که در برابر لکه ها مقاومت می کند. سبک های تکنو از مواد صنعتی استفاده می کنند و نیز اصول زیباشناسی کاربردی را نمایان می سازد. با آغاز قرن ۲۱ کارشناسان تأکید می کنند که آیندۀ مد به طور قطع آینده گرایانه نیست و لباس متحدالشکل نقره فام درخشانی که در فیلم های آینده گرایانه در دهه های قبل تصویر شده بود، وجود نخواهد داشت.صنعت مد. تجارت مد صنایع بسیار دیگری را شامل می شود که عبارت اند از صنایع نساجی و شیمیایی، تولیدکنندگان پوشاک، و جزئی فروشی. پیش تر بخش های این صنعت به تجارت سوزن معروف بود، اما علی رغم نامش، لباس دوختنی با سوزن و نخ هرگز بخش کوچکی از صنعت را تشکیل نمی دهد. طراحان امروز مد برای پدیدآوردن الگوی لباس ها و در نظر آوردن یک مجموعه جدید از رایانه استفاده می کنند. پوشاک زنان بخشی نظرگیر تجارت مُد است. طراحان مد چه آنان که لباس های سنگین طراحی می کنند و چه طراحان لباس های حاضری مشهور می شوند. صنایع پوشاک، لباس، کت و شلوار (دوپیس)، کت ها، لباس ورزشی، لباس زیر همچنین دیگر لوازم جانبی مانند کفش، جواهر، کیف، جوراب، دستکش، و کلاه تولید می کنند. رسانه های مد همچون مجله و یا برنامه های تلویزیونی نویسندۀ مد، عکاس، آرایشگر، طراح مُد و دیگر حرفه ها را نیاز دارد. سال های بسیاری مد امریکای شمالی تحت هدایت مدیریت اروپا خصوصاً پاریس اداره می شد. از قرن ۱۷ تا قرن ۲۰ پاریس پایتخت جهانی مد زنان باقی ماند. از قرن ۱۸ تا دهۀ ۱۹۵۰ لندن پایتخت پوشاک مردان بود. اکنون نیویورک پایتخت پوشاک حاضری مردانه شده است. مردم در سراسر جهان مایل اند از مد پیروی کنند، هرچند که سبک های آنان همیشه غربی نیست. احتمالاً عناصری از مد جهانی را با عناصر فرهنگی پوشاک سنتی خود ترکیب می کنند و یا شاید لباس سنتی خود را برمی گزیند. تولید انبوه و گسترۀ پخش در قرن ۲۰، آخرین طرح ها را برای عموم قابل دسترس ساختند و مد نقش بسیار مهم تری در زندگی روزمره ایفا کرد. در دوران اخیر مد وسیله ای برای ابراز بیانیه های سیاسی و اجتماعی شده است. سبک ها تنوع یافته اند و دیگر موردی برای تسلط یک سبک مد نیست.Anatole FranceQueen Elizabeth IVersaillesLady’s BookGodeyCharles WorthBeau BrummellCoco ChanelDoing Your Own thingPaul PoiretMadeleine VionnetJean PatouGilbert AdrianChristian DiorSchiaparelliVionnetJacques FathPucciGucciMary QuantYves Saint LaurentPaco RabannePierre CardinVivienne WestwoodZandra Rhodes

مد (ریاضیات). مُد (ریاضیات)(mode)
در آمار، مقداری با بیشترین فراوانی(بسامد) در مجموعۀمفروضی از داده ها. مثلاً اگر داده ها ۰، ۰، ۹، ۹، ۹، ۱۲، ۸۷، ۸۷ باشند، مد ۹ است. مُد، میانگین حسابی، و میانهشاخص های مقدار متوسطمجموعه ای از داده هایند. اطلاع از دامنهیا پراکندگیداده ها نیز مفید است. وقتی با داده های گروه بندی شده سروکار داریم، ردۀ مُدینشان دهندۀ گروهی از داده ها با بیشترین فراوانی است.

فرهنگ فارسی ساره

خیزآب، کشند


فرهنگستان زبان و ادب

{flood} [اقیانوس شناسی، ژئوفیزیک، علوم جَوّ] بالا آمدن آب دریا
{mode} [آمار، ریاضی] مقداری از یک متغیر تصادفی که متناظر با بیشینۀ توزیع فراوانی آن است

نقل قول ها

مد (پوشاک). مُد اصطلاح کلی در حیطه هنر طراحی پوشاک است که تحت تأثیر اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه در یک دوره زمانی مشخص انجام می پذیرد. ب
• «مُد ساخته شده است که از مُد بیفتد.» -> کوکو شانل
• «مُد محو می شود، فقط سبک است که می ماند.» -> کوکو شانل
• «مُد چیزی نیست که تنها در پوشاک باشد؛ در آسمان است، در خیابان است؛ با ایده ها سروکار دارد، شیوهٔ زندگی و رویدادهای آن است.»• ترجمه دیگر: «فشن چیزی نیست که فقط در لباس ها وجود داشته باشد. فشن در آسمان است، در خیابان است، فشن با ایده ها سر و کار دارد، شیوه ای که زندگی می کنیم، چه اتفاقاتی می افتد.» -> کوکو شانل
• «بعضی ها فکر می کنند لوکس بودن نقطه مقابل فقر است. اینطور نیست، بلکه آن نقطه مقابل ابتذال است.» -> کوکو شانل
• «دنیای مد مرز نمی شناسد. مد زبان جهانی است که همهٔ مردم آن را می شناسند و به آن صحبت می کنند. هنری مستقل است، مثل سینما. زبان آن زیبایی است.»• «هر شرکت مد، مانند یک بانک است. اگر اینگونه نیاندیشیم، شرکت از بین می رود و با شکست روبرو می شود.»، ۶ ژوئن ۲۰۱۸ -> ایلی صعب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مد، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید بوده و در اصطلاح به معنای کشش صوت است
مد، به معنی کشیدن و در اصطلاح تجوید، کشش صوت است. و سه حرف الف ـ واو ساکن ماقبل مضموم (ـ و) ـ و یاء ساکن ماقبل مکسور (ـ ی) را حروف مد می نامند. این حروف در کلمه «اتونی» جمع است. زیرا در طبیعت این سه حرف امتدادی وجود دارد که در حروف دیگر نیست. و هنگام ادای آنها صدا بدون زحمت کشیده می شود.قصر: یعنی کوتاه و برخلاف مد است.طول و متوسط: حد فاصل میان مد و قصر می باشد و میزان کشش صدا در هر یک بدین گونه است که:مد: کشیدن صدا به اندازه چهار یا پنج الف است، و بصورت متعارف به اندازه مدت بستن یا باز کردن ۵ انگشت دست می باشد. و طول و متوسط و قصر، کشیدن صدا به ترتیب به اندازه سه و دو و یک انگشت است. گر چه مقدار مد را با تعداد فتحه نیز محاسبه می نمایند.فایده کشیدن مد و کشش صوت زیبایی تلاوت است. چنانکه از عبدالله بن مسعود که از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و از کاتبان وحی است روایت شده که:المدات دبابیج القرآن (مدها دیباج های قرآن هستند.) همانگونه که پارچه ابریشمی را برای زیبایی و آراستگی به تن می کنند، مد و کشش صوت موجب آرایش و زیبایی قرائت قرآن است.البته در میان قراء در مورد میزان کشش صوت در موارد لازم اختلاف وجود دارد، بعضی به اندازه دو الف، بعضی سه الف و پاره ای چهار الف گفته اند. و تا هفت الف نیز نقل شده است. بهر حال مد مناسب باعث زیبایی کلام و قرائت می شود.
انواع مد
مد به انواع مختلف تقسیم می شود.
← مد منفصل
مقدار مد (کشیدن) از ۲ حرکت (یک الف) کمتر نبوده، و از ۶ حرکت (سه الف) نیز بیشتر نیست. بنابراین مقدار حرکت انواع مد عبارت از:مقدار قصر (دو حرکت)فوق قصر (سه حرکت)توسط (چهار حرکت)فوق توسط (پنج حرکت)طول (شش حرکت) می باشد.

[ویکی الکتاب] معنی مَدَّ: گسترد - کشید
معنی مَدّاً: کشش - کمک (کلمه مد و امداد به یک معنا است ، منتها امداد بیشتر در کارهای پسندیده، و مد بیشتر در موارد ناپسند استعمال می شود ، و منظور از عبارت " مَن کَانَ فِی ﭐلضَّلَالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ ﭐلرَّحْمَـٰنُ مَدّاً "که آن کس که در طریق گمراهی اصرار و لجاج...
معنی لْیَمْدُدْ: مدد کند - بکشد (در اصل "لِیَمْدُدْ"(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو یا فا برای سهولت لام ساکن شده است .کلمه مد و امداد به یک معنا است ، لیکن امداد بیشتر در محبوب آمده ، و مد بیشتر در مکروه استعمال شده است. عبارت "فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی ...
ریشه کلمه:
مدد (۳۲ بار)

زیادت. طبرسی ذیل آیه . فرموده: مدّ در اصل به معنی زیادت است، جذب و کشیدن را مدّ گویند که کشیدن چیزی سبب زیادت طول آن است. ولی راغب معنای آن را کشیدن می‏داند و گوید:«اَصْلُ الْمَدِّ: اَلْجَرُّ» و مدّت را از آن مدّت گویند که وقت ممتد است. در اقرب الموارد آمده: سیل را از آن مدّ گویند که زیادت آب است. به نظر می‏آید که قول مجمع‏البیان اصح باشد و اینکه گسترش دادن زمین را مدّالارض گوییم که گسترش یک نوع زیادت است همچنین مهلت دادن، مال دادن و غیره. . مراد از مدّالارض ظاهراً گسترش و وسعت خشکی آن است اگر در نظر بگیریم که زمین در اصل مذاب بوده سپس در اثر سرد شدن قسمتی از آن منجمد شده و به تدریج بر وسعت آن افزوده تا تمام سطح آن را فرا گرفته است، در اینصورت معنی مدّالارض را بهتر درک خواهیم کرد یعنی: او کسی است که زمین را گسترش داد و در آن کوههای پابرجا و نهرها قرارداد. نظیر:. *. مدّعین به معنی نگاه شدید و خیره شدن است یعنی چشمانت را به چیزهایی که به دسته‏های کفّار داده‏ایم نگران مکن. * . آنچه می‏گوید می نویسیم و عذاب را بر او افزون می‏کنیم. * . «فَلْیَمْدُد» امر غائب است مراد از آن مهلت می‏باشد. گویند برای حتمی بودن مهلت به صورت امر آمده است یعنی هر که در ضلالت باشد خدا حتماً به او مهلت خواهد داد ولی وقت آمدن عذاب یا قیامت خواهد دانست که موقعیّت بدی داشته و بی‏یار و یاور است. * . منظور از «یَمُدُّ» امداد و یاری است . * . مراد ظاهراً از «یَمُدُّهُم» مهلت است. * . . شما را با چهارپایان - اموال و پسران فزونی دادیم مدّ و امداد هر دو یکی است ولی راغب در مفردات گفته: امداد اکثراً در محبوب و مدّ در مکروه آید. *** * . مداد به معنی مرکب است از کشّاف و جوامع الجامع فهمیده می‏شود که علّت تسمیه، زیاد شدن وزن دوات بواسطه آن است. «مدد» مصدر است به معنی زیادت و آمدن چیزی بعد از چیزی، مراد از آن در آیه ظاهراً اسم است یعنی بگو اگر دریا مرکب شده ‏و کلمات خدا با آن نوشته می‏شد حتماً پیش از تمام شدن کلمات خدا، دریا تمام می‏شد و اگر چه دریای دیگری را بر آن کمک می‏آوردیم. معنی آیه در «کلم» گذشت.

[ویکی فقه] مد (تجوید).
...

[ویکی فقه] مد (مدنی). مد (مدنی) به علامت آیه نزد قاریان مدینه اطلاق می شود.
میان قاریان در عدد آیات بعضی از سوره های قرآن مجید - بدون آن که در حروف و کلمات آیات زیاده یا نقصانی باشد -اختلاف است. «مد» علامت مدنی در موردی است که قرای مدینه با دیگران در آیه اختلاف دارند.
اصح اعداد آیات
شماره آیات اهل کوفه اصح اعداد است؛ زیرا مستند به امام علی علیه السّلام است.

گویش مازنی

/mere/ برای من

برای من


واژه نامه بختیاریکا

مَل

جدول کلمات

فشن
مُد
فشن

پیشنهاد کاربران

مد = مده اجل به معنای دراز کردن پا در مقابل دیگران خصوصا والدین در ایل عرب فارس کاری ناپسند محسوب می شود.
مد، مدن با فتح م و دال به معنای کشیده شدن و دراز کردن هست.

مد: هدیه سوغات تحفه
انواع تحف که بر سبیل مد آورده بود. جهانگشا

مُدّ: پیمانه اى است که برخی آن را به اندازه پُرى دو کف دست دانسته اند ( یک مد مساوی یک چارک = ۷۵۰ گرم )
در گذشته برای سنجش میزان زکات فطر و سایر کَفارات شرعی بکار میرفت.
مثلا کفاره یکروز روزه ماه رمضان زنی که بخاطر شیردادن به نوزادش ، نتواندروزه بگیرد، ونیز پیر کهنسال و یا مریض صعب العلاج و لاعلاج که دیگر امید سلامتی و روزه گرفتن نداشته باشند ، یک مد از قوت غالب ( گندم یا برنج یا خرما یاسایر اقوات غالب ) نزد امام شافعی میباشد.

باب روز ( مُد )

مد.
مانند کلمه ی ( همت ) که ( ه ) ان به ( هزار ) و ( م ) به ( میلیارد ) و ( ت ) ان به ( تومان ) اشاره و معنی ( هزار میلیارد تومان ) می دهد می توان برای کلمه ی ( مد ) هم معنی ( میلیارد دلار ) در نظر گرفت چنانکه می گویند هزینه فرصت یا همان هزینه از دست رفته ی ارز ترجیحی دولت روحانی برابر است با 65 میلیارد دلار یا به عبارتی 65 مد که این مبلغ از دست رفت و نه رفاهی برای مردم به ارمغان اورد و نه ثمری داشت و فقط باعث اختلال در نظام اقتصادی کشور شد اگرفرض شود دلار سی هزار تومان باشد 65 مد می شود 1950 همت که با ان می توانست چه کارهای بزرگی که نکرد که البته با بی کفایتی دولت روحانی از دست رفت و اقتصاد هم اسیب دید.


کلمات دیگر: