کلمه جو
صفحه اصلی

باغ نو

فرهنگ فارسی

دهی از فیروز آباد

لغت نامه دهخدا

باغ نو. [ غ ِ ن َ ] ( اِخ ) نام قبرستانی به شیراز. ( یادداشت مؤلف ). این محل یکی از محلات قدیم شیراز بوده و از عهد کریمخان زندببعد جزو محله بالاکفت شیراز شده است. ( فارسنامه ناصری ج 2 ص 46 ). بسیاری از معاریف شیراز منسوب باین محله بوده اند و یا قبر آنان در آنجاست. درشد الازار نام باغ نو در چند جا چنین آمده است : قبر او [ ابن الهراس ] در صحن رباط خودش در محله باغ نو پشت مدرسه نصیریه واقع است. ( ازشدالازار ص 266 ). قبر او [ شیخ محمدبن ابوالفوارس ] در محله باغ نو بین بازار و مقبره واقع است. ( ازشدالازار ص 268 ). او [ شیخ احمدبن عبداﷲ ] در سال 683 هَ. ق. به مرتبه یقین رسید و در کنار مقبره منذربن قیس نزدیک دروازه باغ جدید ( باغ نو ) دفن شد. ( شدالازار ص 269 ). و رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 103 و 151 و هم چنین باغ الجدید شود.

باغ نو. [ غ ِ ن َ ] ( اِخ ) باغی به هرات بود و در حبیب السیر نام آن بدینسان آمده است : سلطان بدیعالزمان میرزا بظاهردارالسلطنه هرات شتافته آن شب در باغ نو منزل گزید. ( حبیب السیر ج 4 ص 376 ). روز جمعه هشتم محرم سنه ثلث عشر و تسعمائه که بدیعالزمان میرزا و مظفر حسین گورکان از صولت محمدخان دارالسلطنه هراة را وداع کردند، آن یک از باغ نو و این یک از شهر. ( حبیب السیر ج 4 ص 390 ).

باغ نو. [غ ِ ن َ ] ( اِخ ) باغی به سمرقند بود که بایسنقر میرزادر آنجا بارعام می داد. ( از حبیب السیر ج 4 ص 223 ).

باغ نو. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش مرکزی شهرستان آباده که در 66 هزارگزی جنوب اقلید و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی آسپاس به کانرود و ده بید در جلگه واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 53 تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه اوجان تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

باغ نو. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پائین بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد که در 58 هزارگزی جنوب فیروزآباد بر کنار راه عمومی هنگام به فیروزآباد در جلگه واقع است. ناحیه ای است گرمسیر و دارای 148 تن سکنه ، آب آن از قنات وچشمه تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و غلات و خرما و تنباکو و کنجد و شغل مردمش زراعت و صنعت دستی زنان گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

باغ نو. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیرازکه در 53 هزارگزی خاور اردکان بر کنار راه فرعی پل خان به خانی من در جلگه واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 243 تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه ٔکرتأمین میشود و محصول عمده آن غلات و برنج و شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

باغ نو. [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) باغی به هرات بود و در حبیب السیر نام آن بدینسان آمده است : سلطان بدیعالزمان میرزا بظاهردارالسلطنه ٔ هرات شتافته آن شب در باغ نو منزل گزید. (حبیب السیر ج 4 ص 376). روز جمعه هشتم محرم سنه ٔ ثلث عشر و تسعمائه که بدیعالزمان میرزا و مظفر حسین گورکان از صولت محمدخان دارالسلطنه ٔ هراة را وداع کردند، آن یک از باغ نو و این یک از شهر. (حبیب السیر ج 4 ص 390).


باغ نو. [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) نام قبرستانی به شیراز. (یادداشت مؤلف ). این محل یکی از محلات قدیم شیراز بوده و از عهد کریمخان زندببعد جزو محله ٔ بالاکفت شیراز شده است . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 46). بسیاری از معاریف شیراز منسوب باین محله بوده اند و یا قبر آنان در آنجاست . درشد الازار نام باغ نو در چند جا چنین آمده است : قبر او [ ابن الهراس ] در صحن رباط خودش در محله ٔ باغ نو پشت مدرسه ٔ نصیریه واقع است . (ازشدالازار ص 266). قبر او [ شیخ محمدبن ابوالفوارس ] در محله ٔ باغ نو بین بازار و مقبره واقع است . (ازشدالازار ص 268). او [ شیخ احمدبن عبداﷲ ] در سال 683 هَ . ق . به مرتبه ٔ یقین رسید و در کنار مقبره ٔ منذربن قیس نزدیک دروازه باغ جدید (باغ نو) دفن شد. (شدالازار ص 269). و رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 103 و 151 و هم چنین باغ الجدید شود.


باغ نو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش مرکزی شهرستان آباده که در 66 هزارگزی جنوب اقلید و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی آسپاس به کانرود و ده بید در جلگه واقع است . ناحیه ای است سردسیر و دارای 53 تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه ٔ اوجان تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


باغ نو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اربعه ٔ پائین بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد که در 58 هزارگزی جنوب فیروزآباد بر کنار راه عمومی هنگام به فیروزآباد در جلگه واقع است . ناحیه ای است گرمسیر و دارای 148 تن سکنه ، آب آن از قنات وچشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن برنج و غلات و خرما و تنباکو و کنجد و شغل مردمش زراعت و صنعت دستی زنان گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


باغ نو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد که در 5 هزارگزی شمال باختر تربت جام بر سر راه مالرو عمومی تربت جام به فریمان واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و دارای 148 تن سکنه ، آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و شغل مردمش زراعت و مالداری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


باغ نو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیرازکه در 53 هزارگزی خاور اردکان بر کنار راه فرعی پل خان به خانی من در جلگه واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 243 تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه ٔکرتأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و برنج و شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


باغ نو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان افروز بخش قیر و کارزین شهرستان فیروز آباد که در 24 هزارگزی جنوب باختر قیر و 83 هزارگزی باخترراه عمومی کارزین به خنج در جلگه واقع است . ناحیه ای است گرمسیر و دارای 293 تن سکنه ، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و خرما و لیمو و کنجد و شغل مردمش زراعت و صنعت دستی زنان جاجیم بافی وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


باغ نو. [غ ِ ن َ ] (اِخ ) باغی به سمرقند بود که بایسنقر میرزادر آنجا بارعام می داد. (از حبیب السیر ج 4 ص 223).


باغ نو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در یکهزارگزی جنوب باختری نیشابور و در جلگه واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 266 تن سکنه و آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و شغل مردمش زراعت و راهش ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

باغ نو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
باغ نو (بستک) ، روستای کوچکی در منطقه گوده از توابع بخش مرکزی شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان.
باغ نو (تربت جام)
باغ نو (تفت)
باغ نو (عنبرآباد)
باغ نو (قم)
باغ نو (قیر و کارزین)


کلمات دیگر: