کلمه جو
صفحه اصلی

مامو

فرهنگ اسم ها

اسم: مامو (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: mamo) (فارسی: مامو) (انگلیسی: mamo)
معنی: نام زنی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان کاکاوند شهرستان خرم آباد

لغت نامه دهخدا

مامو. ( اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 420 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۱۱°۴۸′ شمالی ۳°۲۸′ غربی / ۱۱٫۸۰۰°شمالی ۳٫۴۶۷°غربی / 11.800; -3.467
باله
مامو شهری در شهرستان یاهو در استان باله در بورکینافاسوی جنوبی است و جمعیت آن ۲۸۴۳ نفر است.

پیشنهاد کاربران

�مامو� در میان عشایر شهر مرودشت ( استان فارس ) به معنی مادربزرگ است. این واژه از دو بخش �مام� و �او� تشکیل شده است. کاربرد �او� در انتهای کلمات در استان فارس پیشینه ای تاریخی دارد که در متون کهن دینی نیز قابل مشاهده است. یکی از روستاهایی که هنوز بر استفاده از واژه مامو مداومت دارد، روستای رضاآباد مرودشت است که در نزدیکی محوطه تاریخی نقش رستم واقع است.

مامو [اصطلاح عشایر]:مادربزرگ

مامو و بابو هر کدام به معنای مادر بزرگ و پدربزرگ در گویش ایل باصری ، تنها ایل فارسی گوی ایران زمین هست.


کلمات دیگر: