کرکره
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
پنجم سپل شتر و آن گردی سخت میان سینه اوست یا سینه هر ستور ذی خف
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
کرکره . [ ک ِ ک ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. کوهستانی و معتدل است و 135 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کرکرة. [ ک َ ک َ رَ ] (ع مص ) بارها برگردانیدن کسی را و چندین بار عود دادن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوفتن دانه را و شکستن آن را و پاک کردن . || خندیدن .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن باد ابر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و گفته اند: کرکر فلان ؛ ای ضحک و انهزم . (از اقرب الموارد). || قرقره کردن در خنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن ماکیان را. || فراهم آوردن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دور کردن . (منتهی الارب ). دور کردن و رد کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بند نمودن . (منتهی الارب ). حبس نمودن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بند کردن . (ناظم الاطباء). || گردانیدن آسیا را. (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). آسیا گردانیدن . (منتهی الارب ).
کرکرة. [ ک ِ ک ِ رَ ] (ع اِ) پنجم سپل شتر و آن گردی سخت میان سینه ٔ اوست یا سینه ٔ هر ستور ذی خف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رحی زور شتر و گفته اند سینه ٔ هر ذی خف . (از اقرب الموارد). || گروهی از مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کرکرة. [ ک ِ ک ِ رَ ] ( ع اِ ) پنجم سپل شتر و آن گردی سخت میان سینه اوست یا سینه هر ستور ذی خف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رحی زور شتر و گفته اند سینه هر ذی خف. ( از اقرب الموارد ). || گروهی از مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کرکره. [ ک ِ ک ِ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. کوهستانی و معتدل است و 135 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ عمید
کوبیدن و بلغور کردن دانه هایی مانندِ ماش و باقلا در زیر دستاس.
کوبیدن و بلغور کردن دانههایی مانندِ ماش و باقلا در زیر دستاس.
نوعی پرده که از قطعههای یک اندازه درست شده و بهوسیلۀ ریسمانی جمع میشود؛ بادگانه.
دانشنامه عمومی
کرکره (شاهین دژ)
کرکره (کرمانشاه)
کرکره (کهگیلویه)
کرکره (مجموعه طنز)
کرکره (نرم تنان)
این روستا در دهستان هولاسو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۷ نفر (۳۰خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان دشمن زیاری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
گویش مازنی
۱وسیله ای منحنی شکل که پس از شخم زدن زمین،جهت هموار نمودن ...