کلمه جو
صفحه اصلی

پارازیت


مترادف پارازیت : انگل، طفیل، طفیلی، میکرب، خش خش، نوفه، حشو، زاید

فارسی به انگلیسی

parasite, noise


فارسی به عربی

ضوضاء , هریسة

مترادف و متضاد

noise (اسم)
فریاد، سر و صدا، صدا، شلوغ، بانگ، طنین، اختلال، قیل و قال، خش خش، پارازیت، امد و رفته، شایعه و تهمت

parasite (اسم)
طفیلی، انگل، صدای مزاحم، پارازیت

mush (اسم)
خش خش، خمیر نرم، احساسات بیش از حد، سفر پیاده در برف، حریره ارد ذرت، صدای مزاحم، پارازیت

انگل، طفیل، طفیلی، میکرب


خش‌خش، نوفه


حشو، زاید


۱. انگل، طفیل، طفیلی، میکرب
۲. خشخش، نوفه
۳. حشو، زاید


فرهنگ فارسی

انگل، مفتخور، کسی که به هزینه دیگران زندگی کند
۱ - آنکه بهزین. دیگری زندگی میکند انگل ۲ - جانور طفیلی یا گیاهی که از جانوران و گیاهان دیگر مای. حیاتی گیرد انگل ۳ - حشو زاید . یا پارازیت ول کردن . میان سخن دیگران حرف زدن حرف بیجا زدن . یا پارازیت های جوی . ( اسم ) امواج الکترو مغناطیس طبیعی که در نواحی تحتانی جوزمین تولید میشوند و مبدا آنها برقهایی است که در ابرها ایجادمیگردد
طفیلی حیوان و گیاه طفیلی

← اختلال


فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) ۱ - حشو، زاید. ۲ - انگل ، طفیلی . ۳ - اختلالی که در دریافت امواج رادیویی به وجود می آید. ، ~ ول کردن کنایه از: میان سخن دیگران حرف زدن .

لغت نامه دهخدا

پارازیت. ( اِ ) ( فرانسوی ، اِ ) طفیلی. حیوان و گیاه طفیلی. انگل. ( فرهنگستان ). || حشو و زاید.

فرهنگ عمید

۱.(برق ).سیگنال های الکتریکی که وارد سیگنال های مخابراتی می شوند و باعث اختلال در آن ها می گردند.
۲. (زیست شناسی ) موجود زنده که در خارج یا داخل بدن جاندار دیگر زندگی کند و غذای خود را از بدن او بگیرد، انگل.
۳. [مجاز] کسی که به هزینۀ دیگران زندگی کند، مفت خور، طفیلی.

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> پارازیت
سخن بی موقع، اختلال، مزاحمت

دانشنامه عمومی

پارازیت ممکن است به هر یک از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پارازیت ماهواره ای.
پارازیت (برنامه تلویزیونی)، برنامه ای سیاسی-اجتماعی از تلویزیون فارسی صدای آمریکا.

دانشنامه آزاد فارسی

پارازیْت
در ارتباطات دوربرد، اختلال در پخش رادیو یا تلویزیون، ناشی از الکتریسیتۀ ساکن یا الکتریسیتۀ جوّ، با طول موج بسامدهای پخش. معمولاً به صورت خش خش یا سوتِ نوفه آشکار می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم نظامی] ← اختلال

جدول کلمات

طفیلی, انگل, مفتخور, تراک

پیشنهاد کاربران

واژه ای فرانسوی - طُفیل، آویزون! -
موج منفی، بسامد اخلالگر، خیزِ خراب کننده

هو
با سلام، در طب به معنی انگل هست و علمی در پزشکی بنام پاراسیتولوژی یا انگل شناسی داریم.
با تشکر

در طب به معنی انگل میباشد.

پارازیت
این واژه از زبان فَرانَکی ( فرانسَوی ) به پارسی درآمده ولی بَخشَک هایش ( اجزائش ) ایرانی - اروپایی اند .
پارازیت : پارا - زیت
پارا = پیرا در پارسی به مینه ء پیرامون ، در کنار
زیت = sit انگلیسی و نِشست یا شَست یا سَت پارسی کهن
مینه : کنار کَسی که دارد خوراک می خورد نشستن و مُفتَک در خوراک او انباز ( شریک ) شدن. در زبانزد آمیانه چَترباز ، مفتخور یا انگل.
گرته برداری :
پیرانِشَست ، پیراشَست ، پیراسَت
نوکته: وات های " ن " و " ش " در نشستن پیشوند و میانوند هستند.

نویز
نویز گیر ( اسپلیتر ) : دفع کننده نویز.

مسخره کردن
حاشیه رفتن

انگل
جان داری که میزبان را کم توان و کم جان می کند ولی به روال به مرگ میزبان نمی انجامد.


کلمات دیگر: